فاطمه سادات ناظمی/ «سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» با تفاوتهایی نسبت به سالهای گذشته در «پردیس سینمایی ملت» برگزار شد. تغییراتی مثبت و بعضا منفی ویژهای که لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری میسازد:
۱/ سالنهای شلوغ «پردیس سینمایی ملت» و برگزاری بانشاط «سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» نشان داد که طیف «اپوزیسیون» در عرصه هنر و سینمای ایران، اقلیتی با صدای بُلند هستند! اقلیتی که بود و نبودشان نه تنها از شور و حرارت رویدادهای فرهنگی و هنری در کشور کم نمیکند؛ بلکه عدم حضورشان میتواند به عنوان یک فرصت تلقی شود. فرصتی که موجب میشود تا اکثریتی همواره به کُنج رانده شده و مورد سانسور واقع شده به سبب سایه سنگین و حاکمیت جُثههای چاق طیف «اپوزیسیون» در رسانههای مختلف، دیده شوند. پس باید توجه داشت که این یک فرصت مغتنم برای حرکت مجموعههای مختلف به سمت «بازسازی انقلابی» است.
۲/ سالنهای شلوغ «پردیس سینمایی ملت» و حضور پُرتعداد فیلمسازان و هنرمندان جوان در این رویداد سینمایی را میتوان یک اندازهگیری و «وزنکشی» قلمداد نمود. پیمایشی که به خوبی توانست فاصله عمیق میان «واقعیت جاری کشور» و آنچه در «فضای مجازی» و در شبکههای معاند میگذرد را به نمایش بگذارد و بار دیگر ثابت کند که بیانیههای مغرضانهای همچون «بیانیه خانه سینما» و یا «بیانیهی انجمن فیلم کوتاه در مورد برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران» از لحاظ نگاه عمومی هیچ اهمّیّتی و ارزشی ندارد و جامعهی هنری ما با اینگونه حرکتها، با این رفتارهای دشمنشادکن، آلوده نخواهد شد!
۳/ برگزاری «سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» با وجود عدم همکاری «انجمن صنفی کارگری سازندگان فیلم کوتاه» و تقابل رسمی و تهدیدات مکرر رسانهای ایشان را میتوان به عنوان یکی دیگر از اتفاقات بسیار مبارک در این دوره قلمداد نمود. اتفاقی که سبب شد تا سالها تمرکز و تصویرسازی پدرخواندگان عرصه فیلم کوتاه از «ایسفا» را به شدت تنزل دهد و ماهیت واقعیت «طبل توخالی» ایشان را به نمایش گذارد. اتفاقی مبارک که سبب میشود تا حداقل در چند سال آینده دیگر مدیری پیدا شود که مقهور فرامین این جماعت محدود و البته پُرسرو صدا واقع گردد و از ترس قهر و برای کسب رضایتمندی ایشان تلاش وافر نماید و همچون گذشته تا آنجایی پیش رود که حتی اداره امور «انجمن سینمای جوان» را با ایشان شریک شده و عموم دفاتر استانی را به ملک طلق ایشان مبدل نماید و ...
۴/ ایجاد سرخوشی و افتادن مدیران «سازمان سینمایی» در وادی خود قهرمانپنداری و رفتن به «خواب خرگوشی» آن هم به واسطه برگزاری موجه «جشنواره فیلم کوتاه تهران» از جمله اشتباهات مهمی خواهد بود که امید است رقم نخورد! زیرا از یک سو «جشنواره فیلم کوتاه» با تمام اهمیت آن برای سینمای بدنه کشور از وسعت بسیار محدود و بضاعت کمی در موجسازی رسانهای برخوردار است و از سوی دیگر شکست مفتضحانه پدرخواندگان جای خوش کرده در «ایسفا» و برگزاری پُررونق «سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» واقعیتی است که قطعا مورد تحلیل واقع شده و یقینا به «تغییر استراتژی شاهنشینان» و استفاده از تاکتیکها و تکنیکهای جدیدی برای ایجاد اختلال در برگزاری سایر رویدادهای هنری و سینمایی و مواجهه با «حاکمیت نظام جمهوری اسلامی» منجر خواهد گردید. اتفاقی کاملا قطعی و قابل پیشبینی که بالاخص در دو رویداد مهم «شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت» و به صورت گستردهتری در «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» ظهور و برور خواهد یافت. این همه در حالی است که در واقعیت، هم چیدمان دبیرخانه این دو رویداد همچنان آشفته میباشد و هم بضاعت کم و با قابلیت جوزدگی بالا و مضاف بر آن صغارت سن دبیر امسال «جشنواره فیلم فجر» از جمله موضوعاتی است که میتواند موجب نگرانی عمیق در پس برگزاری موفقیتآمیز «جشنواره فیلم کوتاه تهران» شود.
۵/ کاهش چشمگیر آثار پذیرفته شده در بخش «مسابقه داستانی» و ایجاد محدودیت و بازگشت تعداد تولیدات اکران شده به مرز ۴۸ اثر از جمله اتفاقات دو وجهی به وقوع پیوسته در «سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» است. اتفاقی که از یک سو میتواند به جهت پالایش جشنواره از حضور تولیدات کم عمق و ابتر، به عنوان اقدامی مثبت در نظر گرفته شود و از سوی دیگر اقدامی منفی تلقی گردد؛ زیرا موجب میشود تا بخش عمدهای از خروجی و محصولات این عرصه مهم از فیلمسازی در معرض کارشناسی قرار نگیرد و با مخفی ماندن از نمایش در محافل تخصصی، به اکران عمومی راهیافته و گردش جهانی خود را آغاز نمایند و ...
۶/ شاید همین تعداد گزینش شده و محدود به ۵۰ عنوان فیلم راهیافته به بخش «مسابقه داستانی سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» بتواند واقعیت اتمسفر و فضای جاری در «فیلم کوتاه» را به نمایش بگذارد. بالاخص آنکه انتخاب و پذیرش این آثار در جشنواره امسال در یک مقطع زمانی کاملا عادی صورت پذیرفت و به هیچ عنوان از قابلیت ربط داده شدن به موضوعات پیرامونی «فتنه» اخیر و یا ناچاری شرایط و ... برخوردار نمیباشد. بر این اساس مجموع آثار راهیافته به این دور از جشنواره را میبایست غایت و نهایت بضاعت سینمای کوتاه کشور و مدیریت این عرصه مهم از فیلمسازی در سال گذشته قلمداد و مورد تحلیل قرار داد. بر این اساس مرور تولیدات منتخب و به نمایش درآمده در «سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» اگر چه توجه حداکثری و صرف بودجه و سرمایهگذاریهای گسترده مدیریت فرهنگی در عرصه فیلم کوتاه را حکایت میکند. اما باید توجه داشت که این همه با افت کیفیت تولیدات فیلم کوتاه همراه بوده و در مجموع وجهه به نمایش گذاشته شده از عموم تولیدات جشنواره امسال را از نظر فنی، ضعیف و به جهت فُرم سینمایی در نسبت با دوره گذشته از تنزل محسوسی برخوردار ساخته بود. موضوعی که به شدت نیازمند چارهجویی بوده و عدم توجه به آن میتواند منجر به بروز یک «آمبولی» در عرصه تولیدات سینمایی کوتاه کشور گردد.
۷/ یکی از اصلیترین اشتباهات «انجمن سینمای جوان» در دهه ۹۰ هجری شمسی را میتوان در توجه بیش از اندازه و «اصالت بخشیدن به تکنیک و فُرم تولیدات فیلم کوتاه» قلمداد نمود. اتفاقی که موجب شد تا محتوای عموم تولیدات این عرصه مهم از فیلمسازی کشور عمدتا تابع «ارزشهای ذوقی» خود فیلمسازان و یا ارزشهای حقنه شده توسط محافل شبه روشنفکری حاکم بر محافل پدرخواندگان این عرصه گردد. رویکرد مدیریتی احمقانهای که موجب شد تا فیلمسازان جوان تمایلی برای قصهگویی نداشته باشند و بجای تمرکز بر «میتوس» (Mythos) و پیگیری محتوای آثار خود مبتنی بر یک «طرح داستانی» ، همه تولیدات را در خوشبینانهترین تصور ممکن، متمرکز بر «اتوس» (Ethos) و معطوف تعریف یک «شخصیت» نمایند و به این وسلیه در پوشش «ژانر اجتماعی» به ترسیم فلاکت و بدبختی انسان مسلمان ایرانی مبادرت ورزند. این اشتباه مدیریتی سبب شد تا ارزشهای فیلم کوتاه بر بستری شکلگیرد که تنها وجاهت زیبایی شناسانه تولیدات را بدون در نظرگرفتن محتوای آن مورد توجه قرار میداد و در مجموع سرریز همین رویکرد در «سینمای بلند داستانی» بود که سبب شد تا تکنیک و فُرم و دمغنیمتی و «حالا بودگی» آنچنان اصالت پیدا نماید که نگاه محتوایی به تولیدات و توجه به اصولی همچون «مسئولیتپذیری ملی و تمدنی یک فیلمساز» به کلی فراموش و نادیده واقع شود.
۸/ اصلاح روش مدیریتی دهه ۹۰ هجری شمسی و تغییر رویکرد «انجمن سینمای جوان» به واسطه تمرکز بر «ژانر» (Genre) و توجه به تولید آثار در گونهها و سبکهای مختلف سینمایی قطعا یک «راهبرد کوتاهمدت» موجه و خوب است که میتوانست و همچنان میتواند بر بستر یک «چشمانداز کلان» و با تعریف «میشن و ویژن» (mission & vision) مشخص، وضعیت آشفته تولیدات فیلم کوتاه را از غلبه و احاطه تک «ژانر فلاکت» و سیطره «تولیدات سیاه اجتماعی» نجات دهد. البته در این میان فقدان یک «راهبرد بلندمدت» قطعا آفتی است که سبب خواهد شد تا عرصه فیلم کوتاه تنها از «ژانر مُردگی» خلاص شود! اتفاقی که به خودی خود حتی میتواند «نامبارک» تلقی شود. زیرا در این وضعیت عرصه تولیدات فیلم کوتاه در گونههای مختلف و در ژانرهای گوناگون به جولانگاه تفکرات «پُست مُدرن» و غلبه «روح داروینسیم اجتماعی» و حقنه «نسبیتانگاری اخلاقی» و پیروی از الگویهای غربی «فمینیسم» و ... مبدل خواهد شد و مخاطبان داخلی و خارجی فیلم کوتاه ایران را با تولیدات متنوعی مواجه میسازد که میخواهد مخاطب خود را به «پوچگرایی» و اصالت «نیهیلیسم» (Nihilism) باورمند ساخته و از این روش او را به «اصالت لذت» معتقد و به وادی «شهوتگرایی» و «هدونیسم» (Hedonism) رهنمون سازد.
۹/ پُرواضح است که «ژانر» اصلیترین پایه تشکیل دهنده «صنعت-هنر-رسانه سینما» است و مرور وضعیت «سینما» در جهان امروز به وضوح نشان میدهد که اصلیترین دلیل زنده بودن سینما چه در سبک غربی آن و مشخصا در قالب «سینمای هالیوود» (Hollywood) و چه در صورت و سبک شرقی آن و در صورت وضعیت «سینمای بالیوود» (Bollywood) به عنوان دو رویکرد مطرح فیلمسازی، به این جهت است که هر دو از تنوع «ژانر» برخوردار بوده و در هیچ کدام «سینمای تک ساحتی» موضوعیت ندارد. اما در این میان توجه به این نکته ضرورت دارد که کشف و فهم محتوا در ژانرهای گوناگون، نیازمند دقت و تلاش و بهرهمندی از توان کارشناسی بیشتری توسط مجموعههای نظارتی است. اتفاقی که اگر به وقوع نپیوندد، قطعا فضای فیلم کوتاه را به تسخیر انبوهی از تولیدات مجعول و هتاک و در ژانرهای گوناگون در میآورد. تولیداتی که مصادیق و نمونههای مشخصی از آنها را میتوان با مرور تولیداتی همچون «دندان درخت» و «رعنا» و «پودر» و «تکهای از تو» و «کرم ابریشم» و «غیر موجه» و ... در «سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» مشاهده نمود. تولیداتی در ژانرهای گوناگون که هر یک به نحوی حیثیتزدایی از باورهای اسلامی و ایرانی را مورد توجه قرار داده و هتاکی به «نظام جمهوری اسلامی» را پیگیری مینمودند.
۱۰/ خلاصهای از فقدان «چشمانداز کلان» و «سیاستگذاری بلندمدت» در عرصه فیلم کوتاه و در مقابل توجه حداکثری و ایجاد اضافه وزن برای اقدام قابل تقدیری همچون «تنوع ژانر» را میتوان در «تیزر» به شدت گیج و با پیامهای بسیار مخدوش «سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» مشاهده نمود. همچنین تقدیر ویژه «جشنواره سی ونهم» از تولیدات به شدت «فمینیستی» و در تعارض و حتی بعضا در مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» را میتوان به عنوان مصادیق بارز برای ایجاد چنین نگرش و تحلیلی ارزیابی نمود. از این منظر است که اهدای «جایزه ویژه دبیر سیونهم جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران» به فیلم کوتاه «وقفه» آنهم با ادعای نگاه متفاوت مسأله زنان در جامعه امروز و یا اهدای «برگ زرین بهترین فیلمنامه» به فیلم کوتاه «شیهه» و یا تعلق «جایزه ویژه هیات داوران» به فیلم کوتاه «کرم ابریشم» از جمله دیگر مصادیق بارز جوگیری نسبت به موضوع «تنوع ژانر» و در مقابل عدم فهم «سیمبلها» و توجه به «فکتها» و «المانها» در این عرصه مهم و به شدت تاثیرگذار از فیلمسازی محسوب میشود.
۱۱/ مواضع صریح دوماه پیش «معاونت امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی» و بالاخص تاکید ویژه ایشان بر این مهم که «منابع مالی دولت جمهوری اسلامی ایران، مختص آثاری است که بتواند جریان هنر اصیل و والای انقلاب اسلامی را پیش ببرد»! از آنچنان عمق و صلابت محتوایی برخوردار است که حتی دیگر فرازهای مهم آن میتواند به عنوان یک بخشنامه به ساختارهای مختلف در «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» ابلاغ گردد. بخشنامههایی که قطعا میتواند تلون رفتاری و حرکتی برخی مجموعهها همچون «اداره کل هنرهای نمایشی» و بالاخص «سازمان سینمایی» و ساختارهای وابسته به آن را در حد قابل قبولی سامان بخشیده و منضبط سازد. بخشنامهها و دستورالعملهایی مشخص و صریح که یک نمونه از آن میتواند مبتنی بر این سخن کاملا منطقی تهیه شود که «پول توهین به جمهوری اسلامی ایران، از جمهوری اسلامی ایران نمیتواند تامین شود»! بخشنامههایی فراگیر و در چارچوب متعارف ضوابط اداری که قطعا صدور و ابلاغ آن با چنین محتوایی و پیگیری بدون تعارف آن در ساختارهای مختلف «وزارت ارشاد» سبب خواهد شد که دیگر امکانات و بودجه «انجمن سینمای جوانان ایران» صرف تولیدات «وهنآلود» و یا «توهینکننده صریح» و در ادبیات مختلف به «جمهوری اسلامی ایران» نشود و هرگونه حضور حمایتی این مجموعه مهم را در مقام تهیهکنندگی آثاری همچون «لیدی» و «مریضخانه مرکزی» و «فلس» و ... ناممکن سازد.
۱۲/ در پایان بار دیگر باید بر این مهم توجه داشت که افتادن «فیلم کوتاه» به وادی «ژانر» (Genre) و برخورداری تولیدات از گونهها و سبکهای مختلف سینمایی، میتواند به عنوان یک اقدام مثبت و یک رویکرد صحیح مدیریتی تلقی گردد؛ البته مشروط بر آنکه این اقدام در راستا و مبتنی بر یک «اکشن پلن» (Action Plan) دقیق و منضبط صورت پذیرفته باشد. نقشه راه دقیق و مشخصی که بر اساس آن «مدیریت فرهنگی کشور» با یک هدفگذاری هوشمندانه به دنبال عمق بخشیدن به تولیدات سینمایی در راستای توجه حداکثری به «هنجارهای ملی و دینی» و حرکت بر مدار «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» باشد. در غیر این صورت صرف تمرکز بر تولید آثار در گونههای مختلف و دستاوردپنداری اصل «تنوع ژانر در فیلم کوتاه» قطعا یک «خطای راهبردی» و اشتباه استراتژیک است که حتی در کوتاهمدت نیز موجب ایجاد آسیبهای جبرانناپذیری خواهد شد و تنوع و تکثر در هجمه به «انقلاب اسلامی» و «حاکمیت نظام جمهوری اسلامی» را در پی خواهد داشت.
ارسال نظر