به گزارش سینماپرس، نهاد خانواده از اصلیترین بنیانهای شکلگیری هر جامعهای محسوب میشود. افراد آموزشهای اولیه را در بستر خانواده کسب میکنند و از همین رو برای جامعه، عنصر خانواده، عنصری کلیدی محسوب میشود. در همه ادیان، خانواده نهادی مقدس و محترم محسوب میشود. در دین اسلام نیز بنای مقدس خانواده محبوبترین نهاد در نزد خداوند است، همه متفکرانی که درباره سازمان جامعه اندیشیدهاند بر اهمیت خانواده و نقش حیاتی آن بر جامعه تاکید کردهاند، جامعهای که از خانوادههای سالم برخوردار نباشد، نمیتواند ادعای سلامت کند، همچنان که هیچ یک از آسیبهای اجتماعی، بدون تاثیر خانواده پدید نیامدهاند.
سیر تحول خانواده ایرانی را میتوان در اغلب سریالهای تلویزیونی دید؛ از تأثیر و نقش پدر و مادر که در رأس یک خانواده ایرانی قرار دارند گرفته تا حضور فرزندان و اشتباهها و چالشهایی را که پشت سر میگذارند و همدلی همه اعضای خانواده در مواقع سخت و بحرانی.
سریال پدرسالار سریالی به یادماندنی در تاریخ تلویزیون که «خانواده» ایرانی را در مرکز توجه روایت خود قرار داده بود.
در این روزها که تحریف ماهیت خانواده ایرانی محور برخی آثار سینمایی و نمایشی شده است و در غالب سریالهای این زمانه، جای خالی خانواده تراز و الگو و فضاسازی برای گرمابخشی به زیست خانوادگی محسوس بوده است. در بسیاری از سریالهای اخیر، شاهد نمایش خانوادههایی ناقص یا با فرزندانی گم شده و مردان و زنان متخاصم و پر از طلاق و جدایی بودهایم! بازنمایی تصویری درست از خانواده تراز ایرانی توسط رسانهها و بخصوص رسانه ملی اهمیتی بیش از پیش یافته است.
مروری بر سریالهای موفق ایرانی با محوریت خانواده
در طی سالهای بعد از انقلاب تعداد انگشت شماری سریالهای ماندگار با محوریت خانواده و ارج نهادن به این کانون ساخته شدهاند؛ قدیمیترین و شاخصترین آنها سریال «پدرسالار» ساخته اکبر خواجویی است که در اوایل دهه هفتاد به روی آنتن رفت و با گذشت بیش از بیست سال از زمان نمایش این سریال همچنان مخاطبان از آن یاد میکنند.
سریال پدرسالار
در واقع این سریال نخستین سریالی بود که به تعارضات سبک زندگی سنتی پرداخت و مخاطب را برای نخستین بار با سبک زندگی مدرن مواجه کرد. نگاه هدفمند به بنیان خانواده و حفظ و یادآوری ارزشهایی که بیم آن میرفت از یادها برود، محوریت مجموعه موفق «خانه سبز» را تشکیل میداد. نگاهی امیدوارانه که گاهی در قالب طنز در شخصیتها و موقعیتهای این اثر وجود داشت و مدام این خانواده درگیر چالشهایی میشدند.
سریال خانه سبز با بازی درخشان خسرو شکیبایی
در این بین مجموعه «پایتخت» نیز توانست مورد توجه و وثوق قرار گیرد. هرچند حالا دیگر جامعه به سمت زندگی مدرن رفته است، اما در این سریال نیز عناصری از زندگی سنتی به چشم میآید. خانواده همچنان کانون اصلی قصه است و اتفاقاتی که در پی آن رخ میدهد حول این محور میگردد.
سریال پایتخت با اینکه در دورههای اول معطوف به گونهای ستایش از خانواده بود، کم کم رو به گسستگی رفت و در دو سری آخر چندان توجهای به موضوع نداشت و آشکارا بیشتر خرده پیرنگهای قصهاش در خدمت به چالش کشیدن نهاد خانواده بود
سریال «دودکش» یکی دیگر از سریالهایی است که با محوریت خانواده تولید شده است، کانون خانوادهای ساده که دور هم جمع شدهاند تا بتوانند دوشادوش یکدیگر بر مشکلات فائق آمده و آنها را یک به یک پشت سر بگذارند با این تفاوت که پر از اصطلاحات و گفتمانهایی است که برخی از آنها تبدیل به تکه کلامهای امروز جامعه شدهاند.
سریال دودکش
نمونه موفق دیگر سریال «نون خ» است، معطوف به جهت گیری اخلاقی و پذیرش نقشها در خانواده و جامعه و با نمایش فداکاری و گذشت که بیان کننده فضایل اخلاقی در خانوادههای اخلاق مدار و سنتی است.
نگاهی به سریال «تب و تاب»
این شبها از شبکه دو سیما که سابقه طولانی در تولید سریالهای خانوادگی دارد، شاهد پخش سریال «تب و تاب» هستیم. «تبوتاب» مجموعهای از خردهپیرنگهایی است که گاهی یک خانواده را به تعالی رسانده یا خانواده را از هم جدا میکند. مسائلی که در صورت بیتوجهی مشکلساز است. زمانی که مخاطب این سریال را میبیند به راحتی میتواند در فضای حاکم بر این سریال همذات پنداری کند و کاملا این فضا برایش آشنا است، زیرا قصه این سریال از دل خانوادههای ایرانی بیرون آمده و هر روزه شاهد چنین صحنههایی در فضای خانوادهها هستیم و بسیاری از خانوادهها به مسائل و چالشهایی داستانی سریال مبتلا هستند.
کدورتها، مسائل جزئی و تأثیر آن بر روابط بین افراد خانواده یکی از موضوعات مطرح در این سریال است که به طور ملموسی مخاطب را درگیر خود میکند و نمایشی از زندگی او است.
مهدی شفیعی، تهیهکننده سریال تبوتاب درخصوص کلیت و قصه سریال تبوتاب به جامجم میگوید: «به طور طبیعی با توجه به اینکه مسأله اصلی خانواده است، به سبک زندگی خانواده میپردازیم و مسائل دیگری را حول آن بیان میکنیم که به مسائل بزرگ حوزه خانواده مربوط میشود. مخاطب کار به طور طبیعی خانوادهها و گروههای سنی مختلف هستند و به همین خاطر از مرد ۶۰ساله تا کودک را به عنوان بازیگر در گروه بازیگران داریم که اعضای خانواده هستند و به اندازه خود نقشآفرینی میکنند».
اساس داستان «تب و تاب» بر دعوا و اختلاف عروس و مادرشوهر استوار است. مه لقا که از ابتدا مخالف ازدواج پسر عزیزکردهاش «معین» با «سوده» بوده است، بعد از چندین سال نتوانسته سوده را بعنوان عروس خود قبول کند. اختلاف و دعوای مادرشوهر و عروس تاکنون سوژه بسیاری از سریالهای ایرانی بوده است که قدیمیترین و معروفترین آنها بیشک سریال «پاییز صحرا» است.
سریال پاییز صحرا
این سریال در دهه ۶۰ یک داستان تلخ از روابط خانوادگی را به تصویر میکشید. سریال پر از برخوردهای پرتنش مادرشوهر با بازی به یادماندنی جمیله شیخی با عروسش صحرا بود. بیننده در پلان به پلان این سریال شاهد اثرات مخرب مشاجرههای خانوادگی و تأثیر آن بر اعضای خانواده بود و میتوانست عواقب این اختلافت خانوادگی را ببیند و آن را سرلوحه زندگیاش قرار بدهد.
درسریال «تب و تاب» علت اصلی اختلاف و چالش بین مه لقا و سوده پنهانکاری است. غالب شخصیتهای سریال، حتی آدم خوبها یک خصلت بد دارند و آن پنهانکاری و گاه دروغ مصلحتی است. معین و سوده برای جلوگیری از ایجاد اختلاف با مه لقا، بسیاری از مشکلات و ناراحتیهای خود را از او پنهان میکنند غافل از آنکه مه لقا با شمِّ مادرانه خود در خیلی از موارد از همه چیز باخبر میشود. فیلمساز گرچه سعی دارد از سوده تصویر یک زن ایرانی موفق چه در درون خانواده و چه در اجتماع بسازد اما سوده خود مادری است که نمیتواند نگرانیهای مه لقا را بعنوان یک مادر درک کند و بجای شفاف سازی برای او همواره به فکر پاک کردن صورت مسئله است.
تصویر نادرست داستان از مسئله حقوقی «حضانت» یکی از موضوعات تأمل برانگیز سریال «تب و تاب» ماجرای پوپک دختر سوده از شوهر سابقش و حضانت اوست. همانند بسیاری از فیلمسازان ایرانی که برای ایجاد چالش و بحران در قصه خود بدون هیچگونه تحقیق و پژوهش و مطالعه قوانین موضوعات حساس و مبتلابهی چون اذن دختر برای ازدواج و یا همین مسئله حضانت فرزند بعد از طلاق والدین را وارونه جلوه میدهند، در «تب و تاب» نیز فیلمساز قوانین مربوط به حضانت را نادیده میانگارد.
بر اساس نص صریح ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی حضانت دختر تا سن ۷ سالگی با مادر سپس تا ۹ سالگی با پدر و بعد از آن براساس خواست و تشخیص فرزند دختر است و در واقع آزار و اذیتها و تهدیدهای ایرج_ همسر سابق سوده_ برای گرفتن حضانت دختری به سن پوپک هیچ وجه قانونی ندارد و در واقع سازندگان «تب و تاب» همچون فیلمهایی چون «واکنش پنجم»، «ستایش» و...یا به قانون کشور جاهل هستند و یا بدلیل ایجاد تنشهای مضاعف در داستان خود حاضرند چنین دروغ بزرگ و ویرانگری را به مخاطب القا نمایند.
سریال «تب و تاب» هم از منظر فرم و ساختار و هم قصه و روایت داستان خود را با استفاده از کلیشههای رایج و بدور از نقاط عطف و مهیج روایت میکند، از این رو عملا به سریالی تکراری و خسته کننده تبدیل شده است. بزرگترین مشکل سریالهای این سالهای تلویزیون فقدان فرم و بهره نبردن از ویژگیهای زیباییشناسانه رسانه است. در واقع عموم آثار با وجود محتواهای مناسب، فاقد «شیوه بیان» و کیفیت ساختاری درست هستند.
تحلیل آخر
در پایان باید گفت گرچه «تبوتاب» مجموعهای از خردهپیرنگهایی است که گاهی یک خانواده را به تعالی رسانده یا خانواده را از هم جدا میکند و میخواهد با بیان مسائلی که در صورت بیتوجهی مشکلساز میشوند، به خانوادهها تلنگری بزند اما از آنجا که داستان خود را با استفاده از کلیشههای رایج و بدور از نقاط عطف و مهیج روایت میکند عملا به سریالی تکراری و خسته کننده تبدیل شده است.
چنین سریالی شاید اگر در دهه ۶۰ یا ۷۰ و حتی ۸۰ پخش میشد برای مخاطب جذاب بود اما امروزه مخاطب آن را پس میزند. گفتنی است رسانه ملی بهرغم تکرارِ زیاد عنوانِ خانواده و ادعای توجه به خانواده، هنوز نتوانسته الگوی مطلوبِ خویش از خانواده را ترسیم کند.
تصویری که رسانه از خانواده ساخته و میسازد یا تصویری مغشوش و مبهم است و نسبت چندانی با خانواده ایده آلِ ایرانی- اسلامی ندارد و موجب میشود نقشهایی چون پدر، مادر، دختر، پسر، خواهر و… نیز درهالهای از ابهام فرو بروند و یا سریالهایی که تاحدی به ارزشهای اخلاقی و عرفی جامعه در خصوص نهاد والای خانواده میپردازد از داستانهای کلیشهای و ضعیف رنج میبرند و این یعنی هنوز بعد از ۴۰ سال جای یک خانواده تراز ایرانی در قاب تلویزیون خالی است.
*فارس
ارسال نظر