شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۱

سیروس کهوری نژاد:

در شروه خوانی‌ها یک سوز و غربت خاصی وجود دارد که آدمی را به هیبت تنهایی انسان در ازل ارجاع می‌دهد

سیروس کهوری‌نژاد

سینماپرس: سیروس کهوری نژاد از ارادتش به امام حسین (ع) و درباره اینکه اگر در معرکه عاشورا حضور داشت، کجا قرار می‌گرفت، گفت: من نقش «جون» غلام حضرت امام حسین (ع) را بازی می‌کردم و لحظه ای بود که این شخصیت اذن میدان می‌خواهد.

به گزارش سینماپرس، سیروس کهوری نژاد- بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون درباره اولین آشنایِ‌اش با امام حسین (ع) در کودکی توضیح داد: بر اساس چهره‌ای که من دارم همه فکر می‌کنند اهل جنوب هستم، ولی من تهران متولد شدم و این آشنایی هم در تهران اتفاق افتاد. مسجد محله مان مسابقه خلاصه کردن کتاب گذاشته بود و آشنایی من با مسجد و امام حسین (ع) از طریق کتاب اتفاق افتاد. من آن کتاب را خلاصه کردم و یک جفت کتانی به من جایزه دادند. محرم شد و تا به خودم آمدم دیدم من زنجیر در دست دارم، بچه ای سنج می‌زند، دیگری دارد نوحه حفظ می‌کند و دسته کودکانه‌ای شکل داده بودیم. گاهی به جنوب می‌رفتیم، گاهی هم در زمزمه‌های مادرم نوحه‌هایی می‌شنیدم.

او یادآور شد: من نقشی به نام حاج مرزوق را بازی کردم، او یک معمم عراقی بود که تمام نوحه‌های جنوبی را او به ایران آورده است. در شروه خوانی‌ها یک سوز و غربت خاصی وجود دارد که آدمی را به هیبت تنهایی انسان در ازل ارجاع می‌دهد.

اگر کربلا بودم تحمل غربت امام حسین (ع) را نداشتم

کهوری نژاد در پاسخ به اینکه اگر در معرکه عاشورا حضور داشت، کجا قرار می گرفت، گفت: من نقش «جون» غلام حضرت امام حسین (ع) را بازی می‌کردم و لحظه‌ای بود که این شخصیت اذن میدان می خواهد. او اسلحه ساز بوده و داشته شمشیر حضرت را بران می‌کرده است که متوجه می‌شود حضرت خیلی غریب نشسته، حرف می‌زند، شعر می‌خواند، اما این بار انگار اولین باری است که جون این اشعار را می‌شنود... من باید تخیل و بلاتشبیه با ذهن خودم حضور حضرت را تجسم می‌کردم و این شعر را می‌شنیدم تا بخواهم آن را بازی کنم، اما حین بازی یک اتفاق دیگری در من افتاد. این اتفاق در حیطه بازیگری نبود، بلکه در این خصوص بود که اگر من آنجا بودم چه می‌کردم، خودم که احساس می‌کنم تحمل این غربت را نداشتم.

این بازیگر تاکید کرد: من نمایش «شرفنامه یحیی تیره بخت» را در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا کردم، آن موقع خیلی سخت بود اما یک علامت هفت تیغه را وسط سالن اصلی آوردیم. دوستی به نام علی هلالات بود که این نوحه‌ها را می خواند؛ "از ازل این تن من بحر نشان ساخته‌اند" خیلی برایم حس خوبی داشت.

وی درباره بازسازی حرم‌هایی که در زمان بعث صدام از بین رفته بودند و گسترش دادن عتبات عالیات توسط عده‌ای، اظهار کرد: ذهن بشر اینگونه است که در این خصوص سوالاتی ایجاد می‌شود، مثلا اینکه اصلا چرا باید این کار انجام شود؟ کسانی که الان آنجا مشغول کار هستند می‌توانستند جای دیگری باشند و به چیز دیگری کمک کنند، هر کس با منطق خودش فکر می‌کند. این یک انتخاب است، شاید حرفی روی اینها تاثیر گذاشته است، به هر حال دلشان می‌خواهد همانطور که دل من خواست و الان اینجا هستم و با شما صحبت می‌کنم. یک منطقی این وسط وجود دارد و حتما اینها چیزی وجودشان را تکان داده و سوالی دارند که احساس می‌کنند پاسخ آن آنجاست، من به آنها احترام می‌گذارم، بهشان سلام می‌کنم و از آنها می‌خواهم مرا هم یاد کنند. یک انرژی آنجا وجود دارد و آدمها با خلوص خودشان آجری را روی آجر دیگر می‌گذارند، چیزی را تمیز می‌کنند یا یک کار هنری انجام می‌دهد.

اگر قرار بود قرآن از بین برود، ۱۴۰۰ سال حضور و بقا نداشت

کهوری‌نژاد در واکنش به توهینی که نسبت به قرآن در برخی مناطق دنیا رخ داده، تصریح کرد: بخشی از دلیل این کار حاصل ندانستن است. بخشی هم حاصل پروپاگاندا است. قرآن خودش از خودش دفاع می‌کند اگر قرار بود از بین برود، ۱۴۰۰ سال حضور و بقا نداشت.

در ادامه یک کاشی برای بازیگر سریال «ستایش» آورده شد که قرار است در صحن حرم حضرت زینب (س) نصب شود و از او خواسته شد اگر اسم یا پیامی را می‌خواهد روی آن بنویسد، او هم ترجیح داد اثر انگشتش را روی آن کاشی ثبت کند.

کهوری نژاد در واکنش به پرچم حرم گنبد سیدالشهدا که آن را به برنامه «نشان ارادت» آورده بودند، گفت: نشانها ما را به یک ازل و جایی ارجاع می‌دهند که بسیار ارزشمند هستند. فقط بحث یک پرچم و پارچه نیست.

وی در پاسخ به درخواست مجری که از او می خواست تجسم کند سیدالشهدا پشت سر او ایستاده، دست روی شانه‌اش گذاشته و از او ابراز رضایت می‌کند، تصریح کرد: یک سری چیزها هستند که واژه برایشان پیدا نمی‌شود، من هم از حرف زدن درباره شان اکراه دارم، چون وقتی ما رابطه را به حرف تبدیل می‌کنیم، از عظمت آن کم می شود.

این بازیگر پیشکسوت همچنین در واکنش به لوحی که نشان می‌داد او خادم افتخاری حرمین سیدالشهدا، حضرت عباس، حضرت امیرالمومنین شده است، اظهار کرد: واقعا سعادت می‌خواهد. هدیه بسیار خوبی بود. آدم بعضی وقتها نمی‌فهمد چرا چنین اتفاقاتی برای او رخ می‌دهد اما گاهی نباید پرسید و فقط باید دل را به دریا زد و رفت. بد ما را که نمی خواهند.

در پایان خاک تربت قتلگاه سیدالشهدا، آب سرداب حرم حضرت عباس (ع) و انگشتری که نگین آن از سنگ اطراف مزار حرم سیدالشهدا ساخته شده بود به کهوری نژاد اهدا شد. او در این خصوص گفت: من قابل این مسائل نیستم، من را محک نزنید ...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.