به گزارش سینماپرس، وحید ابراهیمی، مدیر فیلمبرداری مینیسریال «عاشورا»، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره فضای زندگی در دوران جنگ و تقابل میان زندگی و جنگ در این سریال گفت: پیش از سریال «عاشورا» من در یک فیلم که آقای حجازیفر بازیگر آن بود با ایشان آشنا شدم و از زمان پیشتولید سریال درباره این موضوع صحبتهای زیادی داشتیم و تلاشمان بر این بود که بتوانیم تصویری واقعی از جنگ ارائه دهیم که کمی متفاوتتر از آثار پیش باشد و این تفاوت حتی در فضای شهری و روابط خانوادگی نیز دیده شود. اینکه با تمام سختیهای دوران جنگ زندگی در جریان بود.
ابراهیمی خاطرنشان کرد: در صحبتهایی که با آقای حجازیفر داشتیم، تصمیم گرفتیم بخش سینمایی با سریال متفاوت باشد و حرکتهای دوربین که در خدمت سوژه نباشد را انجام ندهیم. در واقع بیدلیل دوربین را تکان ندهیم، دوربین همراه با سوژه باشد تا مخاطب حسی کامل از موقعیت را درک کند. در انتخاب لنزهایمان هم لنزهای نرمال انتخاب کردیم و اگر پلان سکانسی در فیلم بود، سعی داشتیم حرکت دوربین در خدمت محتوای اثر باشد.
وی افزود: در سینمای ایران خیلیها به این فکر میکنند که فیلمبرداری را به رخ بکشند و معمولاً به این نکته توجه ندارند که چه تصویری برای فیلمنامه مناسب است. من معتقدم که فیلمنامه باید برای فیلمبردار تعیینکننده مسیر فیلمبرداری باشد نه فیلمبردار برای فیلمنامه که او به چه سمت و سویی برود. در صحبتهایی که با کارگردان سریال «عاشورا» داشتم، او به من تصاویری نشان میداد که مربوط به سالهای دهه ۱۳۶۰ بود و به جزئیات در این تصاویر تأکید داشت. آن زمان خانههای آپارتمانی زیاد نبودند و نور آفتاب به داخل خانهها تابیده میشد، من هم در دوران کودکی این نورها را تجربه کرده بودم و از آنچه که هادی حجازیفر در نظر داشت، تصویری ذهنی داشتم و ما به همین سمت و سو رفتیم که در بخشهای شهری اگر قرار است نوری به داخل خانهها تابیده شود از همین جنس باشد و سعی کردیم نور را از یکدستی خارج کنیم.
این فیلمبردار در ادامه خاطرنشان کرد: هادی حجازیفر در کارگردانی این سریال نمیخواست از پلانهای کوتاه استفاده کند. به طور مثال در قسمت سوم سریال که رزمنده از یک طرف کانال به سمت دیگر میرود و دوربین با او حرکت میکند و پشت یک جیپ پنهان میشود، در آنجا از لنز ۳۵ میلیمتری استفاده کردیم، نما طولانی است و ما همه چیز را در تصویر میبینیم، در واقع ما نه از نمای بسته استفاده کردیم و نه از لنز تله که امکان اجرا را خیلی راحتتر میکند. وقتی از نماهای حرکتی با لنز باز در صحنههای جنگ استفاده میکنید کار خیلی سخت میشود و طراحان لباس، صحنه، جلوههای ویژه، بازیگران و… باید با هم به شکلی هماهنگ کار را پیش ببرند و این هماهنگی طبیعتاً دشواریهای کار را بیشتر میکرد و به همین دلیل چالشهای ما برای فیلمبرداری زیاد بود، برداشتهای متعددی داشتیم و حتی من چند بار زمین خوردم و صدمه دیدم اما خوشبختانه این صدمات چندان جدی نبود که پروژه متوقف شود.
ابراهیمی اظهار کرد: پیش از سریال «عاشورا» مطمئن نبودم که توانایی فیلمبرداری در این سطح را دارم یا خیر، اما آقای حجازیفر این استعداد و توانایی را در من دید و فرصت بروز و شکوفایی استعدادم را داد و ما توانستیم چنین پلان سکانسهایی در «عاشورا» طراحی کنیم که هر کس آنها را ببیند متوجه میشود که ضبط این تصاویر بسیار سخت و زمانبر است.
وی افزود: قواعد فیلمبرداری را باید شناخت و من هم به آنها پایبند هستم اما در «عاشورا» تصمیم گرفتیم قواعد را بشکنیم و بر اساس محتوای سکانس تصمیمگیری کنیم. در برخی موارد ممکن است ترکیببندی که صورت گرفته مورد پسند من نباشد اما در راستای سوژه و سکانس بوده و به ثمر نشستن تصویری استاندارد خیلی کمک کرده است.
این فیلمبردار درباره تأثیرپذیری از فیلمبرداران و فیلمهای جنگی مطرح جهان گفت: کامینسکی فیلمبردار فیلم سینمایی «نجات سرباز رایان» از فیلمبردارهایی است که علاقه زیادی به کار او دارم. لوبزکی هم از فیلمبردارهای بسیار خوبی است که شاید فیلمهای جنگی هم کار نکرده باشد اما از فیلمبردارهای مهمی است که در آثارش نور و تصویر با کیفیتی را خلق کرده است. هادی حجازیفر در «عاشورا» خیلی بر نور و تصویر تأکید داشت و اصرار داشت که تصاویر در شرایط خوب نوری گرفته شوند.
وی درباره پر رنگ بودن تکنیک در مجموعه «عاشورا» گفت: در برخی فیلمها شاهد هستیم که حرکات دوربین و تکنیکهای فیلمبرداری بسیار پر رنگ هستند و اصطلاحاً از قصه و دیگر جلوههای بصری جلو میزند که نباید اینگونه باشد. به نظر من در «عاشورا» همه عوامل کار خود را به خوبی انجام دادهاند و اگر فیلمبرداری در سطح قابل قبولی است دیگر اجزای تصویر از جمله طراحی صحنه، لباس، جلوههای ویژه و… هم واقعاً در سطح مطلوبی هستند و کیفیت بالایی دارند.
ابراهیمی درباره تجهیزات استفاده شده برای فیلمبرداری مجموعه «عاشورا» گفت: متأسفانه در سینمای ایران تولید بر محتوا مسلط است به این معنا که عوامل باید خود را با بودجه هماهنگ کنند و در خیلی از فیلمها و سریالها شاهد هستیم که به دلیل کمبود بودجه کار عوامل تولید بسیار سخت میشود چون بودجه کافی وجود ندارد. در این سریال ما با چند دوربین آری الکسا مینی و سونی افایکس ۹ و سری لنزهای کوک کار کردیم. با وسیله حرکتی کرین ۳ و یک اسمبل خاص به این تصاویر حرکتی رسیدیم که معمولاً در سینمای ایران از این وسیله به ندرت استفاده میشود و این تصاویر را با استدی کم ضبط میکنند و دستیابی به این تصاویر هم یکی از کشف و شهودهایی بود که در این پروژه داشتیم. شاید تصاویر چشمنواز باشند و اتفاقات تکنیکی بیشتر دیده شوند اما در صحبتهایی که با هادی حجازیفر داشتیم، او سعی داشت همه چیز ساده باشد، به سادگی دهه شصت و سبک زندگی آن دوره از تاریخ ما.
این فیلمبردار درباره تصاویری که به شکل مستند و با کیفیت تصاویر آرشیوی ضبط شدهاند، گفت: بسیاری تصور میکنند که ویدئوی تیتراژ آرشیوی است اما اینطور نیست. به عنوان مثال در صحنه سینهزنی هادی حجازیفر تصاویر آرشیوی را به من نشان داد و من سعی کردم تصاویر سریال هم به همین تصاویر آرشیوی نزدیک کنم یا حتی تصاویر آرشیوی اسکله شهید بقایی را هم دیدم و بر اساس همان تصاویر سعی کردم به واقعیت نزدیک شوم.
در بخشی که شهید مهدی باکری مشغول سخنرانی است هم جنسی از رنگ و نور و حرکت دوربین را در تصاویر استفاده کردیم که آرشیوی به نظر برسند و از آنجا که دوربین را به تازگی به لشگر عاشورا دادهاند، فیلمبردار پشت دوربین فردی مبتدی بوده و تصاویر کیفیت و ترکیببندی چندانی نداشتند و ما هم تلاش کردیم به همین شکل فیلمبرداری کنیم و از قطع تصویر ۴ به ۳ استفاده کردیم.
وی در پایان درباره تفاوت فیلمبرداری در نسخه سینمایی و سریال گفت: در مرحله پیشتولید به این تصمیم رسیدیم که در بخش سینمایی تکنیک بر قصه غالب نباشد تا مخاطب درگیر تکنیک نشود ولی در سریال بخشهای تکنیکی پررنگتر است. بسیار خوشحالم از این همکاری، در کاری حضور داشتم و برای نامهایی کار کردم که هیچ وقت فراموش نمیشوند. به تصویر کشیدن زندگی شهدایی مانند آقا مهدی و حمید باکری برای من افتخار بزرگی بود که خداوند نصیب من کرد.
ارسال نظر