به گزارش سینماپرس، در حالی که استراتژیست ها و نظریه پردازان غربی و صهیونیستی، نسبت به شکست امنیتی و عملیاتی رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه اذعان کرده اند، برخی دیگر از مقامات آمریکایی و صهیونیستی بر روی تحولات بنیادین دیگری در نظام بین الملل متمرکز شده اند که شاید عواقب و تبعات آنها نسبت به شکست نظامی و امنیتی صهیونیستها نیز گسترده تر باشد! مهم ترین این موارد، تسریع روند مخالفت با ماهیت صهیونیسم در میان جهانیان و خیزش افکار عمومی دنیا علیه این رژیم جعلی و اشغالگر می باشد. این خیزش سراسری از آمریکای لاتین تا شرق آسیا قابل مشاهده است. در این خصوص ایرنا گفت و گویی با حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمد مهدی ایمانی پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت داده ایم که از نظرتان می گذرد:
ایرنا: تاکنون تحولات جنگ غزه و استیصال رژیم صهیونیستی در این معادله، از ابعاد گوناگون امنیتی و میدانی مورد بررسی قرار گرفته است. در عین حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند تحولات اخیر نوار غزه آثار فرهنگی موثری به سود جبهه مقاومت داشته است. به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور، چه تحلیلی در این خصوص دارید؟
در ابتدا شهادت مظلومانه ساکنان بی دفاع غزه درحملات رژیم اشغالگر قدس را تسلیت می گویم و قطعا تبعات این جنایات، گریبانگیر رژیم صهیونیستی و حامیان این جنایات خواهد شد. نبرد غزه بی شک از مصادیق جنگ ترکیبی است. جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ شناختی هر یک سهم قابل اعتنایی در این نبرد نابرابر دارند. از اینرو نمی توان ابعاد فرامتنی و شناختی جنگ غزه را نادیده انگاشت. واقعیت اینستکه بخشی از نبرد غزه، درفضای نرم جریان دارد. و از قضا پیروزی های جریان مقاومت در این بخش، بیش از پیروزی های بدست آمده در میدان نبرد سخت است. خیزش افکار عمومی دنیا علیه صهیونیسم، موضوعی است که امروز حتی بر گفتار سیاستمداران غربی نیز تاثیر گذاشته است.
شبکههای پیچیده رسانهای و تبلیغاتی جای مظلوم و ظالم را عوض میکنند
دولتمردان آمریکایی، فرانسوی و آلمانی در ابتدا، تلاش کردند با استفاده از شبکه های پیچیده رسانه ای و تبلیغاتی خود، اسرائیل را به طرف مظلوم و جبهه مقاومت را به طرف ظالم ماجرا تبدیل کنند. غرب و صهیونیستها در کنار بمباران تمام عیار نوار غزه، دست به نوعی روایتگری معکوس از ماجرا زدند و تلاش کردند تصویر دروغین ساخته و پرداخته شده توسط رسانه های خود را به جهانیان دیکته کنند. اما روشنگری شبکه های تبلیغاتی و رسانه ای رسمی و غیر رسمی جبهه مقاومت و تبلور قدرت تبیینی " انسان رسانه ها" که در جهان حامی فلسطینیان بودند، محاسبات رژیم صهیونیستی و حامیان آن را بر هم زد.
پس از اینکه کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس تصویر کاذب و پیش ساخته خود از صهیونیسم را در هم شکسته و منهدم دیدند، به راهکارهای سلبی که در ضدیت با آزادی بیان بوده، روی آوردند. طی هفته های اخیر، جرم انگاری انتقاد از صهیونیسم و مترادف سازی صهیونیسم ستیزی با یهودی ستیزی در غرب تشدید شده است. اما این روشهای تنبیهی و غیر حقوقی نیز نتوانسته مانع از خیزش افکار عمومی دنیا علیه رژیم صهیونیستی شود.
برساخته از سوی دشمن صهیونیستی و حامیان غربی آن اشاره کردید. آیا واکنش جهانیان نسبت به جنایات صهیونیستها، صرفا واکنشی در برابر جنایات کنونی تل آویو بوده یا ریشه ای عمیق تر دارد؟
به سوال خوبی اشاره کردید. نفرت از صهیونیسم، در میان افکار عمومی بسیاری از کشورها ریشه دار است و بارها خود را در عرصه های گوناگون از جمله راهپیمایی هر ساله روز جهانی قدس سراسر دنیا نشان داده است. من فراگیری اعتراضات اخیر در دنیا علیه صهیونیستها را نقطه آشکارساز شکست دشمن در عرصه تبلیغاتی و شناختی قلمداد می کنم، نه نقطه آغاز آن. با شکل گیری انقلاب اسلامی، جبهه مقاومت تشکیل و متعاقبا بسط و گسترش پیدا کرد. این جبهه، دارای عمق گفتمانی بوده و یکی از اصلی ترین کارویژه های خود را روشنگری و تبیین افکار عمومی دنیا نسبت به ماهیت، هویت، عملکرد و نیت دشمنان جهان اسلام و بشریت قلمداد می کند. در جریان جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی میان مقاومت اسلامی لبنان و رژیم اشغالگر قدس، مشاهده کردیم که رزمندگان مقاومت برای نخستین بار در طول تاریخ توانستند علاوه بر پیروزی در جنگ نظامی علیه صهیونیستها، با روایتگری به هنگام و استناد به تکنیک های رسانه ای پیشرفته در حین جنگ، مانع از تصویرسازی کاذب صهیونیستها از میدان نبرد شوند. از آن پس، شاهد تقویت قدرت تبیینی و گفتماتی جبهه مقاومت و اثرگذاری آن بر افکار عمومی دنیا بودیم. واکنش افکار عمومی دنیا نسبت به جنایات و نسل کشی آشکار رژیم اشغالگر قدس در غزه، کار آمدی این قدرت گفتماتی و تبیینی را به وضوح نشان می دهد.
بنابراین، در تحلیل ابعاد شناختی، تبلیغاتی و رسانه ای جنگ غزه، با دو مولفه مهم و اساسی مواجه هستیم. یکی بسیج افکار عمومی دنیا و دیگری بلوغ رسانه ای جبهه مقاومت. دشمنان از تکنیکهای تبلیغاتی پیچیده ای مانند تحریف، اغراق، سانسور، سطحی سازی وقایع، خلق ابهامات هدفمند و خلط موضوعات اصلی و فرعی با هدف مدیریت ابعاد شناختی و رسانه ای جنگ غزه با صرف میلیون ها دلار، استفاده کردند اما خروجی این اقدامات، شکست انها در این عرصه بوده است.
در طول ۷۵ سال اخیر، دشمنان تلاش زیادی در راستای القای دروغی به نام مالکیت صهیونیستها بر فلسطین صورت داده و حتی حق مشروع فلسطینیان در دفاع از سرزمین و جان خود را مصداق زیاده خواهی و تجاوز قلمداد کرده اند. به نظر شما دشمن در این خصوص از چه مجاری و ابزارهایی استفاده شده است؟
دشمنان در عرصه جنگ ترکیبی و شناختی، دستکاری افکار عمومی را به مثابه یک راهبرد کلان تعریف کرده اند. دستکاری افکار عمومی به معنای جایگزینی پیش فرضها، انگاره ها و اصول و باورهای شهروندان یک جامعه یا جوامع گوناگون با الگوهای جدید فکری و شناختی می باشد. بنابراین، جنگ تبلیغاتی تنها بخشی از جنگ دشمن علیه افکار عمومی محسوب می شود و اصطلاح درست تر و جامع تری که باید در این خصوص به کار برد، جنگ شناختی می باشد. در جنگ شناختی، افکار عمومی به گونه ای هدف قرار می گیرد که نه فقط تلقی آنها از یک مفهوم یا واقعیت به چالش کشیده می شود، بلکه باورهای عمیق و اصولی آن جامعه با باورهایی دروغین و کاذب جایگزین می گردد.
لابی صهیونیستها مانع موضع گیری اروپایی ها به جنایات در فلسطین
این همان قاعده ای بود که رژیم اشغالگر قدس در ابعاد رسانه ای و تبلیغاتی بارها به آن استناد کرد. فراموش نکنیم که لابی های صهیونیستی نه تنها بر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا، بلکه بر دوجریان سیاسی و فکری سنتی حاکم بر اروپا یعنی محافظه کاران و سوسیال دموکراتها نیز تسلط دارند. بخش مهمی از موضع گیری های صاحبان قدرت در اروپا در حمایت مطلق از نسل کشی و جنایات صهیونیستها، تعلق خاطر آنها به همین لابی و حتی در مواردی ترس از آن می باشد. متعاقبا، رسانه های وابسته به این جریانات کلان سیاسی در آمریکا و اروپا نیز تحت نظر امپراتوری تبلیغاتی صهیونیستها قرار دارند. استاندارهای دوگانه شبکه های بزرگ اجتماعی از پلتفرم ایکس گرفته تا یوتیوب و اینستاگرام، فضایی یک سویه برای تطهیرصهیونیسم و سیاه نمایی جریان مقاومت، فراهم می کنند و در مقابل، به بهانه ی ترویج یهودی ستیزی و نفرت پراکنی، به حذف و تحریم شبکه ی هوادار جریان مقاومت می پردازند. جهان، ۷۵ سال (از سال ۱۹۴۸ میلادی) شاهد پمپاژ هدفمند و مستمر دروغی به نام مالکیت صهیونیستها بر فلسطین توسط شبکه رسانه ای وسیع لابی صهیونیسم است.
اما حداقلی ترین انتظار صهیونیستها و غرب این بود که چنین منظومه ای بتواند کارآمدی خود را در بزنگاه کنونی، به سود اهداف و منافع تل آویو و واشنگتن نشان دهد اما این اتفاق رخ نداد و بالعکس، شاهد تبلور نفرت عمومی دنیا از آمریکا و رژیم صهیونستی هستیم. به قول رهبر حکیم انقلاب اسلامی، در اینجا مهندسی پیچیده دشمنان، به نتیجه مدنظر آنها ختم نشده است.
به نقش گفتمان مقاومت در مواجهه با دشمنان در عرصه جنگ شناختی و تبلیغاتی اشاره کردید. این گفتمان، چگونه بر ابعاد عملیاتی نبرد با دشمن تاثیرگذار بوده است؟
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان در عرصه جنگ شناختی و دستکاری افکار عمومی به سود اهداف خود تلاش زیادی صورت داده اند. با این حال استواری و صلابت ذاتی گفتمان انقلاب اسلامی و انطباق آن بر باورها و فطرت انسانهای آزاده، مانع از تکمیل پازل دشمن شده است. هر اندازه یک گفتمان و منظومه فکری عمیق تر و با ثبات تر باشد، قاعدتا تلاش دشمنان برای تغییر اصول و ارزش های آن بیشتر با چالش مواجه خواهد شد. این قاعده در خصوص متعلقات گفتمان انقلاب اسلامی مانند جریان مقاومت نیز صادق است.
حضور بی سابقه مردم در خیابان های لندن
اکنون در روند تحولات فلسطین مشاهده می کنیم که با وجود به کارگیری انواع روشها و ابزارهای دشمن در عرصه جنگ شناختی و ترکیبی، ملتهای منطقه و دنیا به حمایت از فلسطین و مردم مظلوم غزه به پا خاسته اند. حتی انگلیس به عنوان اصلی ترین کانون پمپاژ جنگ شناختی و رسانه ای علیه افکار عمومی کشورها، با حضور بی سابقه مردم در خیابانهای لندن مواجه شد. پس در اینجا می توان صراحتا از شکست جنگ شناختی دشمن در تقابل با جبهه مقاومت سخن گفت.
دشمنان طی سالهای گذشته جنگ شناختی خود علیه افکار عمومی را بر مبنای پذیرش منطق زور طراحی می کردند: به این ترتیب که باید قدرت هر بازیگری را فارغ از مشروع یا نامشروع بودن آن پذیرفت. در این منطق غربی، ملت های دنیا ملزم هستند خود را با آنچه از سوی دشمنان تحت عنوان واقعیت یاد می شوند، تطبیق دهند، حتی اگر این انطباق با فطرت بشری و ارزش ها و آرمان های انسانی در تعارض باشد. اساسا گفتمان سازش با دشمن صهیونیستی در منطقه بر همین مبنا شکل گرفت و البته تبدیل به پاشنه آشیل طرفداران زودباور و ساده لوح این گفتمان القایی دشمن گردید. بی تردید گفتمان انقلاب اسلامی چنین منطقی را نمی پذیرد. امامین انقلاب، در طول حیات طیبه انقلاب اسلامی تاکید فرموده اند که مطابق قاعده نفی سبیل، خداوند اجازه تسلط کفار بر مسلمانان را نداده است. در چنین شرایطی حرکت هر مسلمانی در ذیل گفتمان سازش با دشمن، مترادف با زیر پا گذاشتن یک قاعده و سنت الهی می باشد.
در یک الگو و نگاه کلی، به نظر جنابعالی به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور، راهکارهای مواجهه با جنگ شناختی دشمنان علیه جبهه مقاومت و آرمانهای فلسطین و آزادی قدس شریف کدامند؟
در گام نخست، تلاش برای صیانت از باورها و توسعه شناخت و علاقه راستین هواداران مقاومت به گفتمان انقلاب اسلامی، اهمیت دارد. اقدامات تبیینی برای آشنایی با اصول و مبانی فکری امامین انقلاب و اهتمام به دشمن شناسی و شناخت روشها و ابزارهای آنان، می بایست در دستور کار جبهه فرهنگی انقلاب قرار گیرد. در این صورت، مواجهه با دسیسه های دشمن، آسان تر خواهد بود. در گام دوم، رصد و پایش جنگ شناختی دشمن (چرایی و چگونگی آن) و تلاش همگانی برای روایت حقایق و دسترس پذیر کردن آن، حائز اهمیت است. این اقدام قطعا امکان دستکاری افکار عمومی را بسیار سخت ودشوار خواهد ساخت. زمانی که ویژگی ها و مختصات بازی دشمن و ابعاد متنی و فرامتنی آن مشخص باشد، قاعدتا دشمن قدرت مانور خود را در مواجهه با جامعه هدف به معنای واقعی از دست خواهد داد. سومین گام، جلوگیری از پیچیده سازی بازی دشمن می باشد. یکی از شناخته شده ترین ابعاد جنگ دشمن در لایه افکار عمومی، پیچیده سازی صحنه ها و متعاقبا تحریف آنهاست.
پیچیده سازی پدیده ها، با هدف تمرکززدایی افکار عمومی نسبت به لایه های اصلی نبرد دشمن صورت می گیرد. نگاه و اقدامات پیشگیرانه نسبت به جنگ شناختی دشمن علیه افکار عمومی، مهم ترین نقش را در مواجهه با پیچیده سازی بازی از سوی دشمنان (خصوصا در بزنگاههای مهم و حیاتی) ایفا خواهد نمود. پس در مدیریت جنگ دشمن علیه افکار عمومی، باید بخش مهمی از تلاش خود را معطوف به پیشگیری از تحقق تاکتیک های دشمن نمود. برای این منظور بسیح عمومی و مهارت افزایی شبکه مردمی و کمک به آشنایی آنان با ترفندها ی تبلیغاتی بسیار موثر خواهد بود. در اینجا باید در کنار رویکرد پدافندی، رویکرد آفندی داشت. همان گونه که برخی عملیاتهای پیش دستانه در عرصه عملیات میدانی، محاسبات و پیش بینی های دشمن را بر هم می زد، در عرصه جنگ شناختی نیز برخی گامها و اقدامات آفندی و مبتکرانه، پیش فرضها و محاسبات کلان دشمنان را بر هم می زند و مقدمه شکست نهایی آنها را فراهم می سازد. اینها همان اصول نوین و خلاقانه ای است که می بایست در عرصه جهاد تبیین و حوزه تبلیغ مدنظر قرار دهیم. جنگ غزه یکبار دیگر اهمیت و نقش جنگ نرم و روایتگری موثر، را گوشزد نمود. خوشبختانه جریان مقاومت نشان داد که در این عرصه به بلوغ رسیده است.
ارسال نظر