افشین حسنلو در تاریخ ۱۳۷۱ در زنجان به دنیا آمد؛ وی فارغ التحصیل کاردانی رشته نرم افزار و هنرپیشه است. او بازیگری را از سال ۱۳۹۶ با اجرای تئاتر شروع نمود. حسنلو در چند اثر از جمله نمایش «سقراط» و «ریچارد» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی، دو نمایش «فهرست مردگان» و «جنایات و مکافات» به کارگردانی رضا ثروتی، سریال «خانه امن» و مجموعه نمایش خانگی «یاغی» بازی کرده است. این بازیگر امسال در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ایفاگر یکی از نقش های اصلی فیلم سینمایی «مجنون» است. این حضور بهانه ای شد تا از وی در خصوص فعالیت هایش در این سال ها پرسش هایی داشته باشیم.
*سینما از چه زمانی برای شما جدی شد و چرا به هنر بازیگری روی آوردید؟
سینما از جایگاه مخاطب برای جدی ام شد از دوران کودکی و دبستان، زمانی که فیلم های ویدیویی را از ویدیوکلوپ ها تهیه می کردم و تلویزیون می دیدم این هنر برایم جذاب شد. من در آن زمان مخاطب حرفه ای سینما بودم که فیلم ها را یک به یک می دیدم. وقتی بزرگتر شدم فهمیدم علاقه ام به این حوزه جدی است و می خواهم سمت سینما و بازیگری بروم. تصمیم گرفتم به هنرستان بروم و در رشته نمایش تحصیل کنم اما ثبت نامم نکردند و دلیل شان این بود که راه منزل مان از هنرستان بسیار دور است و همین مرا مجبور کرد علیرغم میلم رشته ریاضی را شروع کنم. من یک سال ریاضی خواندم و سپس به هنرستان رفتم و کامپیوتر خواندم اما باز هم دیدم این جای من نیست. من درگیر جادوی سینما شدم و در جهان فیلم ها سیر میکردم و از خودم سوأل کردم چرا کامپیوتر می خوانم؟ تصمیم بر این شد که در به سربازی بروم به جای تحصیل در رشته ای که دوست ندارم. بعد از سربازی دوستی در تلگرام فراخوانی برایم فرستاد که در آن نوشته شده بود نیازمند یک بازیگر بالای ۱۹۰ سانت هستند. من به آن ها پیام دادم و رفتم دفتر و انتخاب شدم برای بازی در یک فیلم کوتاه! من در آن زمان هیچ تجربه و آموزه ای از دنیای بازیگری نداشتم، زمانی که جلوی دوربین رفتم تازه متوجه شدم که بازیگری کاری پیچیده است و به دلیل اینکه نتوانستم نظر کارگردان را جلب کنم مرا از پروژه کنار گذاشتند. یادم می آید آن روز از اتمسفر کرج تا میدان آزادی تهران را پیاده راه رفتم و به این فکر کردم که عجب کار سختی است بازیگری ، آن هم مقابل دوربین
*بعد از این اتفاق چه کاری انجام دادید؟ به سمت تحصیلات آکادمیک رفتید؟
خیر! دستیار کارگردان همان فیلم کوتاه مرا به گروه تئاتر شاپو معرفی کرد و باعث شد پای من به تئاتر باز شود. در این سال ها تجربیات زیادی کسب کردم و پله پله جلو رفتم. باعث افتخارم است که با اساتید به نام و با تجربه ای در تئاتر همکاری کردم. حضور من در این حرفه به عنوان بازیگر کاملاً شکلی تجربی دارد و تحصیلات آکادمیک در این زمینه ندارم، اما خوب به اندازه خودم همواره مطالعه میکنم در این زمینه، من سال ها در نمایش های خوبی در تماشاخانه ایرانشهر، تالار وحدت، سالن اصلی تئاتر شهر و... کار کردم و به خوبی دیده شدم. مدتی بعد برای بازی در سریال های تلویزیونی از من دعوت به عمل آمد و نقش اصلی سریال «خانه امن» را بر عهده گرفتم که بار قصه به ویژه در قسمت های ابتدایی روی دوشم بود. حضور در این کار برایم بسیار چالش برانگیز بود و تجربه ای که از تئاتر داشتم در کار تصویر به کمکم آمد. خوشبختانه بازی ام در این سریال به شدت مورد توجه قرار گرفت. بعدها به دعوت دستیار سریال «یاغی» به دفترآقای کارت رفتم صحبت کردیم چند روز فرصت داد و قرار شد اتودی در نقش شخصیتی که مشکل شنوایی و گفتاری دارد آماده کنم، از لحظه خروجم از دفتر تمرین و اتود را با مردم کوچه خیابان شروع کردم، فیلم و سریال های ایرانی و خارجی را دیدم که بازیگران شان نقش افراد کر و لال را بازی می کردند دیدم، حتی با توجه به جغرافیای محل زندگی کارکتر و زیستش یک پیراهن شماره دار و شلوار شش جیب و کتونی زرنگی خریدم و خلاصه دو سه روزی درگیر تمرین شدم. وقتی به دفتر رفتم با آن لباس ها و اتودی که آماده کرده بودم آقای کارت خیلی خوشش آمد و نقش را گرفتن. حضور در سریال یاغی برایم و پر از اتفاقات ویژه و تجربه ی منحصر به فردی بود. مردم هم بازی مرا در این سریال بسیار دوست داشتند و حتی زمانی که در جنوب کشور سر فیلمبرداری «مجنون» بودیم عزیزان هنرور آبادانی میگفتند «کوکا چطور شد زبون وا کردی؟»
*پیشنهاد بازی در «مجنون» آن هم در نقش مکملی پر چالش چطور به شما داده شد؟
زمستان پارسال برای «مجنون» دعوت به کار شدم.
به نظرم «مجنون» یکی از مهمترین فیلم های حوزه دفاع مقدس است! آقای شاه محمدی کارگردان این اثر در ابتدا مرا برای نقش شهید جواد دل آذر که از شهدای معروف قم است در نظر گرفته بود و بعد از جلسه ای که در دفتر پیش تولید داشتیم آقای نادران از من پرسید اصلیت تو کجایی است؟ من گفتم ترک زنجان هستم. آقای نادران گفت ما نقشی در این فیلم داریم که ما به ازای بیرونی ندارد اما اصالتاً ترک زبان و از بچه های زنجان است و محرمعلی نام دارد. من بعد از اینکه یکی دو سکانس از فیلمنامه که محرمعلی در آن حضور پررنگی داشت را مطالعه کردم قبول کردم و این کار را شروع کردیم. «مجنون» برای من اتفاق بسیار خوبی بود. اولین تجربه ی سینمایی آن هم در ژانر سختی مثل جنگ.
*کمی بیشتر از شخصیت خودتان در این فیلم و خط اصلی قصه برایمان می گویید؟
«مجنون» پرتره شهید مهدی زین الدین است او ما چند روزی از عملیات خیبر را در این فیلم می بینیم. «مجنون» در ژانر خودش فیلم بی نظیری شده؛ و فکر می کنم شاید یکی از علل این اتفاق آن باشد که کار تقریبا در همان جغرافیایی نزدیک به عملیات خیبر ضبط شد. واقعاً کار سخت و طاقت فرسایی بود. پیش بینی زمان فیلمبرداری ۸۰ تا ۹۰ جلسه بود و این یعنی ما باید حداقل ۳ ماه در جنوب کشور و با شرایط سخت و دور از خانواده کار می کردیم اما عشق دخیل شد و همه ی گروه با همدلی کار کردند و این پروژه به نیکی خاتمه یافت. بخشی از این فیلم در زمستان سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری شد و بخش دیگر به بهار ۱۴۰۲ موکول شد. کارگردان اثر به خیلی خلاق بود و چون فضای مستند را می شناخت جوری جنگ را واقعی به تصویر کشید که فکر می کنم تاکنون نمونه آن را در سینمای ایران ندیده ایم. فضای فیلم مستندگونه کار شده و در بخش اکشن و جلوه های ویژه و موسیقی قطعاً خیلی دیده می شود.
*آیا به گرفتن سیمرغ در جشنواره چهل و دوم فکر می کنید؟
گرفتن سیمرغ از جشنواره فجر را به خدا و دعای خیر پدر و مادرم سپرده ام. من هرچه داشتم گذاشتم تا این نقش عالی شود. سعی کردم لهجه ام در فیلم درست باشد. تمام عشقم را دخیل کردم و خود را با شرایط فیلمنامه وفق دادم و بارها تمام قد در آب و گل و لای غلطیدم. بخش غریزی کاراکتر را بیشتر زنده کردم. من خودم خوش بین هستم نسبت به نقش و کار؛ بدیهی است که هیچ بازیگری از جایزه بدش نمی آید و آن هم سیمرغ جشنواره فجر، جشنواره ای که سال ها به عنوان مخاطب در سرمای زمستان برای دیدن فیلم هایش ساعت ها صف ایستاده ام. من بهترین روزهای جوانی ام را گذاشته ام برای بازیگری در صورتی که می توانستم کار دیگر بکنم و الآن مثلاً فردی بازاری باشم یا همان مهندس کامپیوتر. اما خودم با عشق این مسیر را انتخاب کردم همواره خدارا شکر میکنم و دانه دانه اتفاقات خوبی در این راه رایم میفتد. مسیری که طی کردم اتفاق شگرفی است از تئاتر به تلویزیون و پلتفرم نمایش خانگی و حالا هم سینما؛ واقعاً خوشحالم که امسال با اولین کار سینمایی ام در جشنواره فجر روی پرده هستم. و این اتفاق شوق برانگیزی است.
*سینما از چه زمانی برای شما جدی شد و چرا به هنر بازیگری روی آوردید؟
سینما از جایگاه مخاطب برای جدی ام شد از دوران کودکی و دبستان، زمانی که فیلم های ویدیویی را از ویدیوکلوپ ها تهیه می کردم و تلویزیون می دیدم این هنر برایم جذاب شد. من در آن زمان مخاطب حرفه ای سینما بودم که فیلم ها را یک به یک می دیدم. وقتی بزرگتر شدم فهمیدم علاقه ام به این حوزه جدی است و می خواهم سمت سینما و بازیگری بروم. تصمیم گرفتم به هنرستان بروم و در رشته نمایش تحصیل کنم اما ثبت نامم نکردند و دلیل شان این بود که راه منزل مان از هنرستان بسیار دور است و همین مرا مجبور کرد علیرغم میلم رشته ریاضی را شروع کنم. من یک سال ریاضی خواندم و سپس به هنرستان رفتم و کامپیوتر خواندم اما باز هم دیدم این جای من نیست. من درگیر جادوی سینما شدم و در جهان فیلم ها سیر میکردم و از خودم سوأل کردم چرا کامپیوتر می خوانم؟ تصمیم بر این شد که در به سربازی بروم به جای تحصیل در رشته ای که دوست ندارم. بعد از سربازی دوستی در تلگرام فراخوانی برایم فرستاد که در آن نوشته شده بود نیازمند یک بازیگر بالای ۱۹۰ سانت هستند. من به آن ها پیام دادم و رفتم دفتر و انتخاب شدم برای بازی در یک فیلم کوتاه! من در آن زمان هیچ تجربه و آموزه ای از دنیای بازیگری نداشتم، زمانی که جلوی دوربین رفتم تازه متوجه شدم که بازیگری کاری پیچیده است و به دلیل اینکه نتوانستم نظر کارگردان را جلب کنم مرا از پروژه کنار گذاشتند. یادم می آید آن روز از اتمسفر کرج تا میدان آزادی تهران را پیاده راه رفتم و به این فکر کردم که عجب کار سختی است بازیگری ، آن هم مقابل دوربین
*بعد از این اتفاق چه کاری انجام دادید؟ به سمت تحصیلات آکادمیک رفتید؟
خیر! دستیار کارگردان همان فیلم کوتاه مرا به گروه تئاتر شاپو معرفی کرد و باعث شد پای من به تئاتر باز شود. در این سال ها تجربیات زیادی کسب کردم و پله پله جلو رفتم. باعث افتخارم است که با اساتید به نام و با تجربه ای در تئاتر همکاری کردم. حضور من در این حرفه به عنوان بازیگر کاملاً شکلی تجربی دارد و تحصیلات آکادمیک در این زمینه ندارم، اما خوب به اندازه خودم همواره مطالعه میکنم در این زمینه، من سال ها در نمایش های خوبی در تماشاخانه ایرانشهر، تالار وحدت، سالن اصلی تئاتر شهر و... کار کردم و به خوبی دیده شدم. مدتی بعد برای بازی در سریال های تلویزیونی از من دعوت به عمل آمد و نقش اصلی سریال «خانه امن» را بر عهده گرفتم که بار قصه به ویژه در قسمت های ابتدایی روی دوشم بود. حضور در این کار برایم بسیار چالش برانگیز بود و تجربه ای که از تئاتر داشتم در کار تصویر به کمکم آمد. خوشبختانه بازی ام در این سریال به شدت مورد توجه قرار گرفت. بعدها به دعوت دستیار سریال «یاغی» به دفترآقای کارت رفتم صحبت کردیم چند روز فرصت داد و قرار شد اتودی در نقش شخصیتی که مشکل شنوایی و گفتاری دارد آماده کنم، از لحظه خروجم از دفتر تمرین و اتود را با مردم کوچه خیابان شروع کردم، فیلم و سریال های ایرانی و خارجی را دیدم که بازیگران شان نقش افراد کر و لال را بازی می کردند دیدم، حتی با توجه به جغرافیای محل زندگی کارکتر و زیستش یک پیراهن شماره دار و شلوار شش جیب و کتونی زرنگی خریدم و خلاصه دو سه روزی درگیر تمرین شدم. وقتی به دفتر رفتم با آن لباس ها و اتودی که آماده کرده بودم آقای کارت خیلی خوشش آمد و نقش را گرفتن. حضور در سریال یاغی برایم و پر از اتفاقات ویژه و تجربه ی منحصر به فردی بود. مردم هم بازی مرا در این سریال بسیار دوست داشتند و حتی زمانی که در جنوب کشور سر فیلمبرداری «مجنون» بودیم عزیزان هنرور آبادانی میگفتند «کوکا چطور شد زبون وا کردی؟»
*پیشنهاد بازی در «مجنون» آن هم در نقش مکملی پر چالش چطور به شما داده شد؟
زمستان پارسال برای «مجنون» دعوت به کار شدم.
به نظرم «مجنون» یکی از مهمترین فیلم های حوزه دفاع مقدس است! آقای شاه محمدی کارگردان این اثر در ابتدا مرا برای نقش شهید جواد دل آذر که از شهدای معروف قم است در نظر گرفته بود و بعد از جلسه ای که در دفتر پیش تولید داشتیم آقای نادران از من پرسید اصلیت تو کجایی است؟ من گفتم ترک زنجان هستم. آقای نادران گفت ما نقشی در این فیلم داریم که ما به ازای بیرونی ندارد اما اصالتاً ترک زبان و از بچه های زنجان است و محرمعلی نام دارد. من بعد از اینکه یکی دو سکانس از فیلمنامه که محرمعلی در آن حضور پررنگی داشت را مطالعه کردم قبول کردم و این کار را شروع کردیم. «مجنون» برای من اتفاق بسیار خوبی بود. اولین تجربه ی سینمایی آن هم در ژانر سختی مثل جنگ.
*کمی بیشتر از شخصیت خودتان در این فیلم و خط اصلی قصه برایمان می گویید؟
«مجنون» پرتره شهید مهدی زین الدین است او ما چند روزی از عملیات خیبر را در این فیلم می بینیم. «مجنون» در ژانر خودش فیلم بی نظیری شده؛ و فکر می کنم شاید یکی از علل این اتفاق آن باشد که کار تقریبا در همان جغرافیایی نزدیک به عملیات خیبر ضبط شد. واقعاً کار سخت و طاقت فرسایی بود. پیش بینی زمان فیلمبرداری ۸۰ تا ۹۰ جلسه بود و این یعنی ما باید حداقل ۳ ماه در جنوب کشور و با شرایط سخت و دور از خانواده کار می کردیم اما عشق دخیل شد و همه ی گروه با همدلی کار کردند و این پروژه به نیکی خاتمه یافت. بخشی از این فیلم در زمستان سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری شد و بخش دیگر به بهار ۱۴۰۲ موکول شد. کارگردان اثر به خیلی خلاق بود و چون فضای مستند را می شناخت جوری جنگ را واقعی به تصویر کشید که فکر می کنم تاکنون نمونه آن را در سینمای ایران ندیده ایم. فضای فیلم مستندگونه کار شده و در بخش اکشن و جلوه های ویژه و موسیقی قطعاً خیلی دیده می شود.
*آیا به گرفتن سیمرغ در جشنواره چهل و دوم فکر می کنید؟
گرفتن سیمرغ از جشنواره فجر را به خدا و دعای خیر پدر و مادرم سپرده ام. من هرچه داشتم گذاشتم تا این نقش عالی شود. سعی کردم لهجه ام در فیلم درست باشد. تمام عشقم را دخیل کردم و خود را با شرایط فیلمنامه وفق دادم و بارها تمام قد در آب و گل و لای غلطیدم. بخش غریزی کاراکتر را بیشتر زنده کردم. من خودم خوش بین هستم نسبت به نقش و کار؛ بدیهی است که هیچ بازیگری از جایزه بدش نمی آید و آن هم سیمرغ جشنواره فجر، جشنواره ای که سال ها به عنوان مخاطب در سرمای زمستان برای دیدن فیلم هایش ساعت ها صف ایستاده ام. من بهترین روزهای جوانی ام را گذاشته ام برای بازیگری در صورتی که می توانستم کار دیگر بکنم و الآن مثلاً فردی بازاری باشم یا همان مهندس کامپیوتر. اما خودم با عشق این مسیر را انتخاب کردم همواره خدارا شکر میکنم و دانه دانه اتفاقات خوبی در این راه رایم میفتد. مسیری که طی کردم اتفاق شگرفی است از تئاتر به تلویزیون و پلتفرم نمایش خانگی و حالا هم سینما؛ واقعاً خوشحالم که امسال با اولین کار سینمایی ام در جشنواره فجر روی پرده هستم. و این اتفاق شوق برانگیزی است.
ارسال نظر