به گزارش سینماپرس، پنجاهوهفتمین قسمت از برنامه «نقد سینما»، شب گذشته ۱۶ بهمن در پنجمین شب جشنواره فیلم فجر ۴۲ روی آنتن رفت.
امیررضا مافی میزبان برنامه در بخش اول برنامه که به نقدوبررسی فیلم «ساعت جادویی» ساخته محمدعلی بصیری با حضور فاطمه سادات بکایی منتقد اختصاص داشت، عنوان کرد: اینکه هر سال تعداد انیمیشن در جشنواره بیشتر میشود، باعث خوشحالی است. از طرف دیگر سوژه انیمیشن که تاریخ معاصر و انتقال آن به نسل بعدی بوده هم به درستی انتخاب شده است. اما اینکه چقدر این سوژه مناسب کودکان است و بازخورد مثبت میگیرد باید بیشتر بررسی شود.
مافی اظهار کرد: تولید انیمیشن در ایران منحصر به فرد است، تقریباً در جای دیگری از جهان به جز ایالت متحده آمریکا، کشور دیگری امکان این را ندارد که انیمیشن سینمایی بسازد. ما الحمدالله به تولید چند انیمیشن در سال رسیدهایم که اتفاق مبارکی است. تداوم اکران انیمیشن در ایران، به پایدار شدن تولید انیمیشن منجر میشود. بعد از کرونا مردم یا برای فیلم طنز به سینما میآیند یا انیمیشن و یا معدود آثاری که در قواره و اندازه سینماست. بنای من بر این است که فعلاً انیمیشنها را پاس بداریم و بعداً به نقد آنها بپردازیم.
واقعه گوهرشاد مناسب کودکان نبود اما سوژه ارزشمندی است
بکایی درباره موضوعهای در اولویت ساخت انیمیشن مطرح کرد: وقایع تاریخی زیادی در اولویت انتقال به کودکان هستند چراکه این یک نقطه وصل برای آنهاست. صادقانه فکر میکنم واقعه گوهرشاد که خشونتبار و منجر به شهادت عده زیادی از افراد شده است، مناسب کودکان نیست. اما باز با این حال از عوامل ساخت سوژه تشکر میکنم و این بسیار ارزشمند است که جوانان مشهدی این را ساختهاند.
مافی در ادامه عنوان کرد: ۲ هدف در ساخت «ساعت جادویی» وجود داشت؛ واقعه گوهرشاد و ساختن تصویر مشهد قدیم. سازندگان اثر هم واقف هستند که به دلیل کمبود منابع مالی و انسانی، گرافیک این انیمیشن را به سبک ویدیوگیم ساختند. اگر انیمیشن ۲ سال قبل، در زمان درست خودش، پخش و اکران میشد، بازخوردهای بهتری دریافت میکرد و به لحاظ محتوایی هم پذیرش بهتری وجود داشت.
بخش بعدی به گفتوگو درباره فیلم «آپاراتچی» اختصاص داشت که طاهرفر کارگردان اثر درباره اقتباس فیلم از کتابی با همین عنوان بیان کرد: من خودم اهل تبریز هستم و نوستالژیهای شیرین و نجیب دهه ۶۰ را به یاد داشتم و موضوع فیلم که خود درباره سینما بود برای هر کارگردانی جذاب است و اینها دلایل من برای ساخت فیلم بود.
۱۰ تا ۱۲ سال زمان صرف شد و چند هزار مصاحبه گرفتیم
سعید ملکی در ادامه عنوان کرد: همه چیز از متن شروع میشود؛ تجربه من نشان میدهد مسیری که از متن و کلمه آغاز میشود، ایمنتر است. ما برای اینکه این پروژه به سامان برسد، چیزی حدود ۱۰ تا ۱۲ سال زمان گذاشتیم و با سه تا چهارهزار نفر مصاحبه کردیم تا سوژه این فیلم کشف شد.
وی افزود: یکی از این افراد جلیل طائفی بود، در واقع ما با پدیدهای مواجه هستیم که انقلابی، انقلابدوست و غیرجناحی و به اندازه فهم خودش از انقلاب، برای فرهنگ تلاش کرده و مؤثر بوده است. ما از مدیران و معلمان دهه ۶۰ نام او را شنیدیم؛ آنها میگفتند که در آن زمان فیلمی به نام «نوری در تاریکی» ساخته جلال طائفی را در مدارس پخش میکردند. ما او را پیدا کردیم و پس از چندین مصاحبه کتابش تولید شد. زمانی که حسین ترابنژاد کتاب را خواند، گفت اینکار ویژهای است و باید فیلمش را بسازیم.
کارگردان «آپاراتچی» درباره انتخاب بازیگران گفت: از آنجا که این فیلم پتانسل گیشه را داشت و میتوانست مخاطب عام را در وسعت زیادی جذب کند، در ابتدا به سراغ چهرهها رفتیم اما خواست خدا این بود که این راه به نتیجه نرسد. در یک بازنگری مجدد ما تصمیم گرفتیم به سراغ غیرچهرهها برویم؛ باید بگویم که این غیرچهرهها برای ما آورده زیادی داشت.
طاهرفر درباره زبان فیلم بیان کرد: در نگاه اول به نظر میرسید که فیلم باید با زبان ترکی ساخته شود اما میترسیدیم که زیرنویس باعث شود مخاطب خط اصلی را از دست بدهد. برای همین لهجه ترکی را با گویش فارسی مدنظر قرار دادیم و بازیگران را از افرادی انتخاب کردیم که اصالتاً ترک باشند. از نظر من ترکیب فیلم رویایی بود و مخاطب با فیلم همراه شده بود.
وی درباره جلیل طائفی، کسی که فیلم را از روی داستان زندگی او ساخته است، گفت: طائفی خلوص دوست داشتنی دارد و از اینکه فیلم را منطبق بر واقعیت ساخته بودیم، خوشحال بود. او همچنان فیلم میسازد اما نداشتن سواد خواندن و نوشتن باعث شده است بیشتر از این در کارش پیشرفت نکند.
مافی عنوان کرد: دیدن چنین شخصیتی در هنر مردمی ما و یافتنشان اتفاق مهمی است. همچنین ساخت روایت آنها باعث امیدواری میشود. فیلم در بخش نگاه نو است و تنها کارگردان میتواند در رقابت سیمرغ باشد این شاید کمی ناعادلانه به نظر برسد، ما باید همه عوامل را در رقابت حضور دهیم چراکه باید گفت که بسیار از فیلماولیهای امسال از فیلمهای بخش اصلی بهتر هستند.
در بخش بعدی برنامه «نقد سینما»، امیررضامافی میزبان حامد یامینپور شد تا با او درباره فیلم «بهشت تبهکاران» ساخته مسعود جعفریجوزانی گفتوگو کند.
یامینپور درباره ایده «بهشت تبهکاران» بیان کرد: غیر از نسل آقای جوزانی کسی سراغ این موضوعات نمیرود و برای فیلمسازان جوان این مساله نیست که از پروندههای خاکخورده فیلم بسازند. جنس قصهپردازی جوزانی در این فیلم من را یاد سریال «در چشم باد» انداخت. بسیاری از قصهها و شخصیتها در فیلم رها شده بودند. نوع روایت این فیلم به یک دهه پیش مربوط است در حالی که فیلمسازان جوانتر روایت بهتری از چنین پروندهای دارند.
بخش بعدی «نقد سینما» به گفتوگو درباره فیلم «مجنون» با حضور مهدی شامحمدی کارگردان و عباس نادران تهیهکننده اثر اختصاص داشت.
نادران ابتدا اظهار کرد: چهار سال قبل در مؤسسه هنری اوج، ساخت این فیلمنامه به من پیشنهاد شد. در آن زمان نتوانستم با فیلمنامه ارتباط برقرار کنم چون تصویر مهدی زینالدین را که یک قهرمان ملی است، درست برآورده نمیکرد. اواخر مرداد ۱۴۰۱ بود که فیلمنامه بازبینی شد و از آنجا که من تهیهکننده تجربهگرا هستم، اینکار برایم جذاب بود و پروژه را با همکاری کارگردان پیش بردیم.
شامحمدی کارگردان «مجنون» بیان کرد: من سالهای زیادی درگیر سینمای مستند بودم. به یاد دارم که از سال ۱۳۸۶ دوست داشتم درباره مهدی زینالدین مستند بسازم. اما از آنجا که ما بلد نیستیم از آرشیوهایمان درست مراقبت کنیم و همچنین سختگیری زیادی در ارائه آرشیو به مستندساز وجود دارد، در خودم نمیدیدم که فیلم مستند خوبی از او بسازم. در نتیجه زمانی که این پیشنهاد مطرح شد با کمال میل حضور در فیلم را قبول کردم.
در بخش نهایی «نقد سینما»، سیدمحمد حسینی و محمدرضا مقدسیان به برنامه پیوستند تا به ادامه موضوع داستان و فیلمنامه پرداخته شود.
حسینی در ابتدا اظهار کرد: من معتقدم سندرم نظارت سبب ایجاد اخلال و اشکالات در سطح هنر است و باعث میشود جریان نقد هنری به دیگرانگاری برسد برای همین به جای تحلیل، تأویل به مخاطب میدهیم.
مقدسیان عنوان کرد: من احساس میکنم که مسالهمندی و شناسایی مساله هم در همین گفتوگوی سه نفره جایش خالی است. ما همواره به دنبال بررسی نتایج هستیم و این خوب است، اما مساله اصلی آنجاست که ما سالها در همین نقاط ماندهایم. زمانی که ما از جهان هستی حرف میزنیم متوجه میشویم که همه چیز با هم در ارتباط است. ما نمیتوانیم در فیلمسازی بخشبندی کنیم، در نبودن مساله همه سهم دارند. اگر بپذیریم که همه سهم داریم به اولویتبندی و به این میرسیم که نمیشود اینها را از هم جدا کرد. ما اگر مسالهمند بودن را پاس نکنیم، آنچه رخ میدهد مکانیکی و پرخطاست. مساله مهم، روحیه مسالهمند بودن است؛ اگر این نگاه خلاق وجود نداشته باشد، در تا همیشه روی همین پاشنه میچرخد.
مقدسیان در پایان گفت: مساله من فیلمسازان فیلماولی در یک دهه اخیر هستند که ۲ اتفاق بیشتر برایشان نمیافتد؛ یا باید به سراغ مدیران غیرمسالهمند بروند و کار سفارشی بسازند یا در بخش خصوصی فعالیت کنند و فیلم کمدی آبکی بسازد. باید گفت که مدیر غیرمسالهمند استعداد را در لحظه اول از بین میبرد. مدیر مسالهمند ضمن یافتن و پرورش استعداد میتواند سیاستهای ساخت فیلم خودش را هم پیش ببرد.
ارسال نظر