به گزارش سینماپرس، این روزها حرف از سریالهای جدید است؛ روزی رئیس صداوسیما و معاون سیما از «زیرخاکی» و «نونخ» جدید میگویند و پایِ «پایتخت» که آرام آرام دوباره به تلویزیون باز میشود و روزی هم حرف از سریالهای تازه نمایشخانگی است که البته مثلِ گذشته خیلی دور از رسانه ملّی نیست و سریالهایی که مجوز میگیرند تبلیغاتشان رویِ آنتن تلویزیون میرود.
این روزها حرف از حضور بازیگرانی است که حتی در سینما هم کمتر دیده میشوند مثلِ پیمان معادی یا پرویز پرستویی و حتی پانته آ پناهیها که گویی اخیراً ترجیح میدهند بیشتر در قاب سریالهای خانگی دیده شوند و حجم قابل توجهی هم از تبلیغات رسانهای این سریالهای تازه با گمانهزنی پلتفرم پخش آنها را در فضایمجازی شاهدیم. این سریال قرار است از ۱۶ اسفندماه با بازی پیمان معادی، سحر دولتشاهی، آزاده صمدی، مریلا زارعی و با حضور افتخاری و به عنوان مهمان مهران مدیری، امین حیایی و محمدرضا گلزار پخش خود را آغاز کند.
درباره «زخمکاری» که محمدحسین مهدویان هرازچندگاهی ترجیح میدهد از صفحه مجازی خودش خبری را اعلام کند که فصل جدید آن در راه است و به زودی به پخش خواهد رسید. سریال «سووشون» نرگس آبیار که حرف از پخش آن در اواخر اسفندماه و حتی عید نوروز بود که در نمایشگاه رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضایمجازی رسماً اعلام شد. در این سریال هم میلاد کیمرام، بهنوش طباطبایی، مجید صالحی، هوتن شکیبا، سام درخشانی، ترلان پروانه، فرشته صدرعرفایی به ایفای نقش پرداختند.
همچنین سریالهایی همچون «محبوبه شب» به کارگردانی آیدا پناهنده و بازی پارسا پیروزفر، پدرام شریفی و هدی زینالعابدین و یا «گردن زنی» سامان سالور و بازی مهران غفوریان، حسن معجونی، سمیرا حسنپور، رویا نونهالی و ترلان پروانه در راه است. حرف از «هزار و یک شب» مصطفی کیایی با بازی هدیه تهرانی، پرویز پرستویی، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، محسن کیایی و بهرام رادان به میان آمده و «بازنده» امین حسینپور با نقشِ اولی علیرضا کمالی و هنرمندی صابر ابر، سارا بهرامی، صدف اسپهبدی و پیمان قاسمخانی که مدتهاست تبلیغِ آنها در فضای رسانهای انجام میشود و کنداکتور پخشی در شبکه نمایشخانگی رسماً اعلام نشده است.
قرار است یک قطب شمال با بازی فرزاد فرزین و فرهاد آییش و آناهیتا درگاهی ببینیم و «برای آخرین بار» تینا پاکروان که چند روزی است به صورت جدّی خبرهای تولید آن مطرح میشود. سریالی که مثلِ «خاتون» پربازیگر است و بابک حمیدیان، هوتن شکیبا، صابر ابر، پانته آ پناهیها، مهسا حجازی، محمدرضا غفاری، محمدرضا شریفینیا و امیرحسین صدیق در آن به ایفای نقش میپردازند.
سریال «ازازیل» حسن فتحی با بازی پریناز ایزدیار و مریلا زارعی و بابک حمیدیان که مدتی است مطرح میشود. سریال «جنگل آسفالت» با بازی نوید محمدزاده، فرشته حسینی، امیرجعفری و ریما رامینفر هم گمانههایش در فضایمجازی آمده و «پوکر»، «بامداد خمار»، «بلیط یک طرفه» و «بی تو میمیرم» که از دیگر کارهای تازه شبکه نمایشخانگی است. همچنین سریال جدید کمال تبریزی که «بیعاطفه» نام دارد و گویا در سکوت خبری جلوی دوربین رفته است. رضا کیانیان، مریلا زارعی، بهاره افشاری، بهاره کیان افشار و حامد بهداد از بازیگرانیاند که نامشان به عنوان بازیگران این سریال در فضایمجازی مطرح شده است.
اما در پسِ همه این خبرها یک موضوع به صورت جدّی دیده میشود؛ در وهله اول تمایل بیشتر بازیگران از سینما و تلویزیون به سمتِ شبکه نمایشخانگی، کوچ تهیهکنندگان قدیمی و پلتفرمهایی که هر روز به صورت قارچ در فضای نمایشخانگی سبز میشوند.
پلتفرمهایی که مشخص نیست به چه امیدی پای در این میدان میگذارند؛ در خوشبینانهترین شکلِ ممکن به خاطر حقوق مخاطب! حتماً این عبارت شبیه به شوخی است. به مانند تحلیل کوچ تهیهکنندگان و تمایل بازیگران به شبکه نمایشخانگی است که به خاطر کیفیتِ آثار در تلویزیون و حتی بعضاً فیلمنامههای ضعیفِ سینما باشد!
اگر روشنتر بخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم حتماً بحث مالی و بیزینس تجاری مطرح است؛ نه مخاطب که در فضایمجازی دربارهاش صحبت میشود.
اما موضوع اصلی شاید پلتفرمهایی باشد که هر روز به صورت قارچ سبز میشوند اما مشخص نیست این ویاودیها با چه کارکردها و فعالیتهایی به میدان آمدهاند؟ آیا به مخاطب فکر میکنند و برایشان برنامه دارند؟ چه اهدافی پشتِ پردهشان است و چه کسانی آنها را همراهی میکنند؟
از همه مهمتر چقدر به حقوق مخاطبان توجه دارند؟ مخاطبانی که امروز در بسیاری از روستاهای دورافتاده و مناطق محروم اصلاً به فضای ویاودیها به دلیل قیمت بالای اینترنت و اشتراکهای همین پلتفرمها دسترسی ندارند که در این بازار پراکنده، اثری را برگزینند.
بنابراین این نکته را باید در نظرگرفت پلتفرمها به صورت قارچی میآیند و میروند و خیلی در پسِ آمدنها محتوایی برای مخاطب بیرون نمیآید بلکه از تسهیلات راهاندازی و بهرهمندیهای دیگر استفاده کند وگرنه برای مخاطب هیچ اندوخته و دغدغهمندی وجود ندارد.
به نظر میرسد ناظرین امر برای مجوز دادن به این پلتفرمها باید به این سمت بروند که چرایی این تأسیسها را جویا شوند. به پلتفرمها و رسانههایی اجازه و امکان حضور بدهند که هدف و اهدافی را دنبال کنند مخاطب برایشان اهمیت داشته باشند نه اینکه بخواهند اثری را به دنیایِ مجازی بیاورند که برای خانواده امروز هیچ هدفی را دنبال نکند و به دردِ جامعه نخورد.
ارسال نظر