به گزارش سینماپرس، پس از نمایش مستند «در دست بچهها» کارگردان این اثر درباره چگونگی شکلگیری ایده «مدرسه در دست بچهها» گفت: جرقه اولیه ساخت این اثر زمانی اتفاق افتاد که فرزندم در کلاس دوم راهنمایی تحصیل میکرد و برایم اتفاقی را توضیح داد. من به مدرسه رفتم و از نزدیک شاهد ماجرایی منحصر به فرد و جالب بودم. زمانی که با مدیر مدرسه صحبت کردم، او به صورت ضمنی با تولید این فیلم موافقت کرد اما موافقت اصلی منوط به زمانی بود که وزارت آموزش و پرورش موافقت خود را اعلام کند.
این مستند در ارائه پیام خود موفق است
زند ادامه داد: تلاش کردم مدیران ارشد آموزش و پرورش را مجاب کنم تا مجوز ساخت «مدرسه در دست بچهها» را صادر کنند. این اثر برای مؤسسه رشد در آموزش و پرورش ساخته شد که پیش از آن هم متولی برگزاری جشنواره آموزشی رشد بودند. در ابتدا مسؤولین وزارت آموزش و پرورش نگرانیهایی در خصوص تبعات ساخت این اثر داشتند و نمیدانستند که آیا قرار است فیلم دارای پیام مثبت و یا منفی داشته باشد. یکی از مدیران ارشد این وزارتخانه در نهایت با این طرح موافقت کرد و تولید فیلم به عنوان اثری آموزشی آغاز شد. به نظر میرسد فیلم در ارائه پیام خود موفق بود، چراکه بعدها در مدارس مختلف و برای کادر آموزشی به نمایش درآمد. البته موضوع این فیلم هیچگاه به یک جریان دائمی در مدارس تبدیل نشد و مسکوت باقی ماند. البته طرح دیگری تحت عنوان شهردار مدرسه به اجرا رسید.
این کارگردان درباره چگونگی هماهنگی و همراهی بچهها برای تولید این اثر گفت: خوشبختانه بچهها با تصویر آشنا بودند. من به مدت یک سال به مدرسه رفتوآمد داشتم و در این مدت آنها تا حدودی با فرآیند ساخت فیلم آشنا شده بودند. زمانی که ساخت فیلم آغاز شد تعدادی از آنها خود دفتر فیلمسازی را اداره میکردند. اما نمیشد از فیلمهای برداشته شده توسط آنها استفاده کرد چراکه کیفیت یکدستی حاصل نمیشد.
وی در خصوص نوع ادبیات بچهها در این فیلم مستند گفت: من دخل و تصرفی در فیلم انجام ندادم چراکه این مستند یک اثر خودانگیخته است. این مدرسه در جردن واقع شده بود و نمونه مردمی به حساب میآمد. عموم بچهها دارای خانوادههای تحصیل کرده بودند و به همین دلیل چگونگی گویش بچهها در فیلم موضوعی عادی تلقی میشود. در فیلم انتخابها بر این اساس صورت میگرفت که افراد نزد مدیران مدرسه دارای محبوبیت باشند. به عقیده من در این اثر کارگردانی وجود ندارد و هر یک از عوامل به صورت خودانگیخته به انجام مسئولیت خود مشغول بودند و من تنها آنها را هدایت میکردم. ما برای ساخت این فیلم حدود ۱۶ ساعت فیلمبرداری انجام دادیم که در نهایت به نسخهای یک ساعته رسیدیم. همچنین محسن عبدالوهاب به عنوان تدوینگر فردی هوشمند و باریک بین است و مجموعه این عوامل باعث شد تا در انتها فضایی مفرح شکل بگیرد و در نتیجه بیننده از تماشای فیلم راضی است و برداشتهای خاص خود را از آن خواهد داشت.
زند در ادامه افزود: من چهار فیلم درباره کودک و نوجوان ساختهام و حتماً دغدغه ساخت اثر برای این گروه سنی در من وجود دارد. فیلمی در بهزیستی ساختهام که کودکان فراری را نگهداری میکردند که آن را پس از این اثر ساختم. همچنین فیلمی درباره کودکان کار و یک کودک افغان ساختم. هر گاه فرصتی وجود داشته فیلمی درباره بچهها کارگردانی کردهام.
وی یادآور شد: در این اثر از ۲ گروه فیلمبرداری استفاده شد که هر یک از آنها از چهرههای شناخته شده در سینمای مستند بودند.
«مدرسه در دست بچهها» اثری دارای زیرمتنهای متفاوت
در ادامه ساقی سلیمانی منتقد سینما در خصوص نکات برجسته این فیلم مستند گفت: من تاکنون چندین بار به تماشای این اثر نشستهام و با هربار دیدن مجدد آن بدون اغراق با ویژگیهای تازه ای روبهرو میشوم. این فیلم از جمله مستندهایی است که در طول زمان مشمول زیرمتنهای متفاوتی میشود. در فیلم شاهد نوعی تمرین برای دموکراسی توسط بچههای یک مدرسه هستیم، اتفاقی که به راحتی آن را تجربه میکنند.
وی ادامه داد: نکته مهم درباره این اثر این است که بچهها چگونه تا این اندازه در مقابل دوربین راحت هستند و این موضوع با کارگردانی هنرمندانه آقای زند در ارتباط است.
سلیمانی افزود: «مدرسه در دست بچهها» یک اثر تعاملی است و در آن شاهد یک دوربین جستوجوگر هستیم که موقعیت آن متناسب با چگونگی قرارگیری دانشآموزان است. این فیلم یک اثر بیادعا بوده که موفق به رعایت فرمهای سینمایی در تصویر و صدا میشود. بچهها در این فیلم از ادبیات مناسبی برخوردار هستند و اغلب آنها دموکراسی را به خوبی میشناسند. فیلم در سال ۱۳۸۰ ساخته شده است. در فیلم شاهد آموزش شعور سیاسی و تمرین دموکراسی هستیم. بچهها در فیلم دارای طبقات اجتماعی متفاوتی هستند و رفتارهای مختلفی را بروز میدهند. کارگردان اثر بدون اینکه شخصی را برجسته کند، به وسیله دوربین خود به خوبی آنها را زیرنظر میگیرد. فیلم با یک کاراکتر محبوب یعنی سرایدار مدرسه آغاز شده و با او نیز به پایان میرسد.
این منتقد با بیان اینکه اگر تمرین مسؤولیتپذیری صورت گیرد هر کاری به درستی به انجام خواهد رسید، بیان داست: مشخص است که بچهها در این فیلم اهل مطالعه هستند چراکه در آن زمان رسانههای مختلف تا این اندازه گسترش پیدا نکرده و سرانه مطالعه بیش از امروز بود. همچنین این بچهها الگوهای مناسبی را برای خود انتخاب کردهاند. میتوان گفت بچهها در این فیلم دارای هویت بوده و مسئولیت پذیر هستند.
در ادامه سلیمانی درباره نقش آموزشی این مستند گفت: در فیلم تنها چندبار صدای کارگردان شنیده میشود و به صورت مستقیم ورود پیدا نمیکند. درواقع ما با یک فیلم صادقانه روبهرو هستیم که در آن کاراکترهای مختلفی وجود دارد و این مسئله موجب همذاتپنداری مخاطب با این اثر شده است. آقای زند در این مستند چندین موقعیت را به تصویر کشیدهاند و بر روی هرکدام مکثی به اندازه انجام دادهاند. تدوین فیلم از دیگر نقاط قوت در این فیلم محسوب میشود. در این اثر چگونگی مدیریت بحران آموزش داده میشود و بچهها در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرند.
وی ادامه داد: اگر کودکان با چنین آثاری روبهرو شوند قطعاً از نظر آموزشی از آن تأثیر خواهند گرفت. من بسیاری از فیلمهای آقای زند را دیدهام. او در کارنامه کاری خود تنوع بسیار زیادی را لحاظ کرده است. او موضوعات سادهای را دستمایه ساخت آثارش قرار میدهد و این مسئله میتواند در حکم یک کلاس درس برای مستندسازان جوانی باشد که گمان میگنند حتماً باید یک موضوع خاص را برای ساخت فیلم جستوجو کنند.
برخورد من با سینما عاطفی و درونی است
در ادامه حمیدرضا احمدی لاری مستندساز شناخته شده و مدرس این حوزه درباره ویژگیهای ساختاری این فیلم گفت: حضور در این جمع باعث میشود تا انسان زندگی را احساس کند. ضرورتی وجود ندارد که یک فیلم حتماً در حوزه چارچوبهای تعریف شده در سینمای مستند قرار بگیرد. برخورد من با سینما بیش از هر چیز به صورت درونی و عاطفی اتفاق میافتد و در نتیجه به تفکیک انواع مختلف سینمای مستند تأکیدی ندارم. این فیلم مستند گوشهای از تاریخ کشور را پیش چشمان ما قرار داد. مستندسازهای شریف ایرانی نقش مؤثر خود را در تاریخ به انجام رساندهاند و فیلمهای آنها همیشه ماندگار خواهد ماند.
در این برنامه مستندسازانی همچون سعید رشتیان، ارد عطارپور، فخرالدین سیدی، بابک بهداد و جمعی از علاقهمندان به سینمای مستند حضور داشتند.
ارسال نظر