کارگردان نمایش های «خرده جنایت های زن و شوهری» و «آقای توپاز» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: «آخرین داستان بکت» اثری اقتباسی از یکی از داستان های کوتاه ساموئل بکت ایرلندی است؛ دوستان تئاتری بیشتر با «در انتظار گودو» این نویسنده آشنا هستند اما بنده معتقدم این اثر نیز جزو آثار جذاب این نویسنده شهیر است.
وی ادامه داد: من زمانی که تصمیم گرفتم این داستان کوتاه را به شکل نمایش دربیاورم به این فکر می کردم که برای مخاطب حرفه ای تئاتر می تواند یک نمایشنامه کوتاه بسیار جذابیت داشته باشد. از جایی که معتقدم برخی داستان های بکت برای مخاطب عام قابل درک نیست سعی کردم این کار را ایرانیزه کنم و یک داستان ایرانی وارد اثر کنم. به نظر خودم که این نمایش کار جذابی شده و یقین دارم که علاقمندان به آثار «بکت» قطعاً از تماشای این نمایش راضی خواهند بود.
این کارگردان سپس با بیان اینکه ما تبلیغاتی نداریم و این تماشاگران هستند که باید بیایند و خودشان تبلیغ کار ما را بر عهده بگیرند و به دیگران اطلاع رسانی کنند گفت: این روزها تبلیغات هزینه بسیار زیادی دارد که قطعاً این هزینه های زیاد در توان گروه ما نیست. تبلیغات به خصوص در فضای مجازی مانند اینستاگرام و... بسیار هزینه بالایی دارد. یا باید یک تهیه کننده و اسپانسری بالای سر کار باشد تا این موارد را ساپورت کند و نگرانی گروه را برطرف کند یا اینکه گروه ها با مشکلات جدی در این راستا مواجه می شوند.
قاسمی در همین راستا تصریح کرد: متأسفانه البته دیگر نمی شود تبلیغات هم انجام داد چرا که برخی کارهای خیلی بد با کلی کامنت های فیک خوب روبرو شده اند؛ روابط عمومی ها سعی می کنند به هر ترفندی شده مخاطب را جذب اثر کنند و همین باعث می شود مخاطب دیگر این تبلیغات را باور نداشته باشد. خوشبختانه ما این کار را نکردیم و اصلاً توانش را نداشتیم و تنها امیدواریم که علاقمندان آثار بکت بیایند و نمایش کوچک و جمع و جور ما را تماشا کنند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا شما با توجه به عدم توان تأمین مخارج تبلیغاتی توانستید از مرکز هنرهای نمایشی یا نهادهای دیگر حمایت مالی بگیرید متذکر شد: برخی گروه های تئاتری روابط پیچیده دارند و حمایت ویژه می شوند اما ما در سال گذشته که کار دیگری داشتیم حتی در حد تأمین پوستر و بروشور هم حمایت نشدیم و در واقع شورای حمایت رفتاری عجیب با ما داشت.
قاسمی خاطرنشان کرد: گروه ما که سال ها است کار می کند هرگز بر اساس حمایت جایی جلو نرفته و بقای مان بر اساس کار خودمان بوده؛ ما همواره خواستیم از تئاتر لذت ببریم و دنبال درآمد خاصی نبودیم. یقیناً گروه هایی که ساپورت می شوند اگر کارشان نفروشد از هم می پاشند اما خوشبختانه ما سالی ۲-۳ بار نمایشنامه خوانی و... داریم. در واقع دغدغه مالی از تئاتر نداریم و همه اعضای گروه دوست داریم کاری که دوست داریم را تجربه کنیم.
گفتنی است؛ در خلاصه داستان این نمایش آمده است: ذهن لایههای پیچیدهای داره که اگر استفاده نکنی شروع میکنه به خوردن مغز. باید براشون چیزی داشته باشی.
ارسال نظر