فاطمه سادات ناظمی/ اکنون و در آستانه «غدیر ۱۴۰۳ هجری شمسی» عموم مردم ایران در حال روزشماری برای برگزاری یک انتخابات شکوهمند و گزینش «نهمین رئیس جمهور اسلامی ایران» از صندوقهای رای میباشند. انتخاباتی که «رئیس دولت چهاردهم» را به «خیابان پاستور» روانه نموده و پس از آن ایشان را دیگر نه با معیارهای مبتذل حکمرانی تنظیم شده در هشت سال حاکمیت «دولت حسن روحانی» ، بلکه با شاخصهای مدیریتی تعریف شده توسط «رئیس جمهور شهید» خواهد سنجید. ملاکهایی که در پرتو تشکیل «دولت سیزدهم» نه تنها موجب ایجاد تحولاتی اساسی و البته ناتمام در عرصه مدیریت کشور گردید؛ بلکه امید میرفت تا با استمرار دولت «آیت الله شهید ابراهیم رئیسی» در چهار سال دوم و با رفع نقایص و کاستیها و بعضا اصلاح برخی اشتباهات دور نخست، «دولت چهاردهم» به عنوان الگویی برآمده از «غدیر» معرفی شود. انتظاری برحق که با توجه به کاریزما و شخصیت «رئیس جمهور شهید» و تبعیت کمنظیر ایشان از «امام امت» در اذهان عمومی جامعه ایجاد شده بود و حالا عدم توجه و دقت ویژه برای تحقق مطلوب چنین انتظاری میتواند «جامعه ایران» را با خطر «فروپاشی تمدنی» مواجه سازد و از این جهت لازم است تا به مرور چند نکته پرداخت:
۱/ پُرواضح است که همّت تمامی «نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اسلامی» باید این باشد که خود را به آن الگویی که در «غدیر» معرفی شد و در دوران پنجساله «حکومت امیرالمؤمنین» ، نمونه آن نشان داده شد، نزدیک کند. چون نزدیکی به این الگو به معنای «حاکمیت عدل» ، «حاکمیت فضیلت» و «حاکمیت ولایتالله» و در مقابل برائت از «اسلامِ سکولار» است. اسلامی که متاسفانه طیف خاصی از مدیران «جمهوری اسلامی» در طی بیش از ۴۵ سال گذشته به دنبال تحقق معنوی آن بودند و تمام تلاش خود را به صورتی پنهان و یا بعضا حتی آشکار نمودند تا چنین اسلامی در جامعه ایران جاری و ساری شود. مدیرانی که از نظایر بسیاری در عرصههای مختلف اجرایی کشور و بالاخص در میان «متولیان عرصه فرهنگ و هنر» برخوردار میباشند. مدیرانی که با ظاهر موجه و یا حتی انقلابی خود، اسباب نهادینهسازی مولفههای غربگرایی، ترویج زندگی سکولار در جامعه اسلامی ایران و اباحیگرایی و ... را از یک سو فراهم ساخته و از سوی دیگر موجب فراگیر شدن بیتوجهی به استقلال فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور، عدم ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و پیگیری آرمانهای انقلاب مردم ایران و... در عموم تولیدات فرهنگی و بالاخص تولیدات تصویری و عمده خروجی فیلمها و سریالهای پدید آمده در «ساحت فرهنگ و هنر نظام جمهوری اسلامی» شدند و ...
مسئلهی «غدیر» یک مسئلهی مسلّم تاریخی است و در حقیقت، روز «غدیر» امتداد خطّ همه «رسالتهای الهی» و اوج این خطّ روشن و نورانی در طول تاریخ است. اگر به مضمون «رسالتهای الهی» نگاه کنیم، میبینیم که در طول تاریخ نبوّتها و رسالتها، این خطّ روشن دست به دست گشته، تا به «نبیّ مکرم خاتم» صلی الله علیه و آله رسیده و در پایان حیات آن بزرگوار، تجسّم و تبلور آن به شکل حادثه «غدیر» خود را نشان داده است. از این جهت است که «عید غدیر» در آثار اسلامی به «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است ...
|
۲/ قطعا بسیاری از این طیف خاص از مسئولان و «مدیران جمهوری اسلامی ایران» مدیرانی با ظاهر مذهبی هستند که عموما هرساله در روز «غدیر» جشن گرفته و به شادمانی میپردازند و...؛ با این همه در عمل و در محیط مدیریتی خود بر این باورند که اساسا چیزی با عنوان «اقتصاد اسلامی»، «سیاست اسلامی» و «هنر اسلامی» و به طور کلی «علوم انسانی اسلامی» نداریم. جماعتی ظاهرا مسلمان که با وجود اعتقاد زبانی به «غدیر» بعضا ممکن است به این باور رسیده باشند که: «اصلا اسلام نیامده است که علم بیاورد. ما خیال میکنیم پیغمبر اکرم، کارل مارکس هست! جای کارل مارکس نشسته است، جای فریدمن نشسته است. پیغمبر اکرم، جای ابوعلی سینا نشسته است، طبیب است، نه! نیامده که طب بیاورد، نیامده که اقتصاد بیاورد. پیغمبر یک مرشد معنوی هست. آمده ارزشهای معنوی جامعه را بالا ببرد»! مدیرانی «تکنوکرات» که حتی ممکن است پس از ادای فریضه نماز و یا در شرایط روزه اقدام به الگوبرداری از مبانی «نظام لیبرالیسم» و ترویج گونه منحط «تکنوکراسی» و حقنه الگووارههای رایج آن به عنوان «الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران» نموده و از برای چنین اقدامی به تفسیرهای التقاطی از «قرآن کریم» پرداخته و خود را در نزد خداوند و ائمه اطهار علیهمالسلام ماجور پندارند!
۳/ امروزه با گذشت بیش از ۴۵ سال از حاکمیت «نظام جمهوری اسلامی» میتوان به مصادیق بسیاری از حضور باورمندان به برداشتهای التقاطی از «اسلام» در جای جای عرصه مدیریت اجرایی کشور اشاره نمود. برداشتهایی که حالا به ظهور گسترده «تکنوکراتهای مسلمان» آن هم در طیفهای مختلف سیاسی و تبلور بدون تعارفشان در فرایند «انتخابات ریاست جمهوری اسلامی» و در حاشیه و پیرامون نامزدهای این دوره از انتخابات انجامیده است. جماعتی که در طول این سالها به صورتهای مختلف التزام عقیدتی خود به مبانی «تکنوکراسی» را فریاد زده و حالا حتی در برنامههای زنده تلویزیونی به صراحت هر چه تمام آن را با تفسیرهای خودخواسته از «قرآن کریم» و «نهجالبلاغه» به کیان «اسلام» پیوند میزنند. جماعتی که طیف پیرامونی ایشان را عموما افرادی تشکیل میدهند که بدون هرگونه پردهپوشی، به حقانیت «نظام لیبرالیسم» اقرار نموده و از بیان آن ابایی نداشتند و بعضا حتی خود را به عنوان مُریدان «جان لاک» و از باورمندان و معتقدان او به عنوان «پدر لیبرالیسم کلاسیک» معرفی مینمایند و در عین حال روز «غدیر» را جشن گرفته و در تضادی آشکار خود را از عقیدهمندان به رسالت «پیغمبر» صلیاللهعلیهوآله، و از علاقمندان به «امیرالمؤمنین» علیهالسلام عرضه مینمایند!
۴/ «غدیر» کاملترین پاسخ به آن کسانی که «تکنوکراسی» را با «اسلام» پیوند میزنند و گونهای از «اسلامِ سکولار» را در گذشته، حال و آینده ترویج مینمایند؛ اسلام «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» ، اسلامی که «جهاد» را از آن خط بزنند، «نهی از منکر» را از آن خط بزنند و بردارند، «شهادت فیسبیلالله» را از آن بردارند، آمیختگی «دین و سیاست» را از آن حذف کند و... و این همه همان اسلامهایی است که در روز «غدیر» نفی گردید و از این جهت «غدیر» موجب شد تا دشمنان از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر بدهند مأیوس شوند.
حرفی نیست که بر طبق توصیهی «پیامبر اعظم» صلی الله علیه و آله در «غدیر» عمل نشد؛ پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد؛ اما مسئلهی «غدیر» مسئلهی ایجاد یک «شاخص» است، یک «معیار» و «میزان» است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و «تکلیف مسیر عمومیِ امت» را معیّن کنند. |
۵/ بیش از ۴۵ سال است که «تکنوکراتهای مسلمان» در جای جای مدیریت اجرایی کشور رخنه نموده و در حال لاپوشانی و مخفی نمودن تناقضات میان مبانی «تکنوکراسی» و آموزههای «اسلام عزیز» میباشند. اما حالا شوک ناشی از «انتخابات زودهنگام» و حضور بدون برنامهریزی در فرایند تبلیغات «انتخابات ریاست جمهوری اسلامی» است که موجب شده تا ابعاد این رخنه آشکار شود و این مغایرت و ناسازگاری در ساختارهای مدیریتی کشور و بالاخص در عرصههای مختلف اجرایی ملموس و عریان گردد. تناقضاتی که شاید در «گامِ نخست انقلاب» به دلایل بسیاری از جمله کمتجربگی و عدم ثبات حاکمیت و ... موضوعی قابل توجیه قلمداد میشد؛ اما قطعا امتداد حضور چنین مدیرانی در «گامِ دوم انقلاب» موضوعی غیرقابل چشمپوشی و اغماض نخواهد بود و در نهایت سبب اضمحلال ساختارهای «نظام جمهوری اسلامی ایران» خواهد شد.
۶/ «غدیر» قوامبخش «انقلاب فرهنگی پیامبر اعظم» بود و به این جهت از ابعاد گوناگونی میتوان به آن توجه داشت؛ اما در این میان «غدیر» را میبایست مناسبترین پاسخ به آن کسانی قلمداد نمود که سعی کردند «اسلام» را از «مسائل اجتماعی» و از «مسائل سیاسی» برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به «مسائل شخصی» و «مسائل خصوصیِ زندگی افراد» و در واقع «نگاه سکولار به اسلام» داشته باشند و یا «مردمسالاری دینی» را به وادی شوم «تکنوکراسی» بکشانند. همان کسانی که طی دو سال گذشته به عنوان ساکتین و یا حامی «فتنه ۱۴۰۱ هجریشمسی» نقش ایفا نمودند و حالا و در موعد «انتخابات ریاست جمهوری» به طمع جلب رای و کسب اعتبار از «قبیله ز. ز.آ» سعی میکنند تا کاندیدای مدنظر خود را پشیمان از مبانی عقیدتی و ایدئولوژیک «انقلاب اسلامی» در اذهان عمومی ترسیم نمایند.
«انقلاب فرهنگی پیامبر اعظم» به معنی زدودن و پاک کردن کامل «رسوبات جاهلی» از اعماق جامعه بشری و مستقیم نگه داشتن «خط هدایت اسلامی» اقدامی ناتمام بود که با وجود تلاش و کوشش بسیار آن حضرت در طی سالیان متمادی و با گذشت حدود ۲۳ سال از بعثت ایشان، همچنان نیمهکاره و پروژهای ناقص بود و در نهایت این کار نیمهتمام و پروژه ناقص «انقلاب فرهنگی» در «غدیر» به سرانجام مطلوب خود رسید و کامل شد. کمال و تمامی که موجب «یاس» دشمنان گردید و سبب شد تا قرآن کریم در باب این روز بفرماید: «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم». |
۷/ شاخصه عدم توجه به الگویی که در «غدیر» معرفی شد و در دوران پنجساله «حکومت امیرالمؤمنین» نمونه آن نشان داده شد را میتوان در قامت اغلب مدیرانی مشاهده نمود که در «دولت حسن روحانی» از سمتهای کلان اجرایی برخوردار بودند. مدیران نالایق و البته حرّافی که عموما عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تحت مدیریت خود را به حال خود رها و وِل کرده و بعضا با ندانمکاری خود «نشاط» و «امید» را از جامعه گرفته و حتی موجب شدند تا شرایط برای عملیاتی شدن سناریوی دشمنان در «مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی» فراهم شود. مدیرانی که اگر چه عمده ایشان همچنان طی ۳۳ ماه حضور «دولت سیزدهم» بر اریکه مدیریتهای میانی حاضر بودند؛ اما سایه سنگین و پُر صلابت «رئیس جمهور شهید» و ذوب ایشان در «امامت» و رسیدن به «الگوی غدیر» موجب شد تا این سناریوی دشمن با شکست جدی مواجه شده و «جامعه اسلامی ایران» در مسیر بازیابی «نشاط» و «امید» قرار گیرد.
۸/ در پایان لازم است تا بار دیگر به این مهم توجه نمود که «غدیر» را نباید فقط در حدّ یک نصب یا معرفی ساده که «پیغمبر اکرم» صلی الله علیه و آله کسی را معرفی کرد، تلقّی نمود. البته «پیغمبر» صلی الله علیه و آله، «امیرالمؤمنین» علیه السلام را در حضور جمعِ چند ده هزار نفری مسلمانها به خلافت منصوب کرد؛ اما قضیه در این حد متوقّف نمیماند. مسأله این است که از دوران حضرت «آدم» علیه السلام که رشته نبوّتها و رسالتها شروع شد و بارها و بارها «حکومتهای نبوی» در طول تاریخ تشکیل گردید؛ آن جایی که ترکیبِ بدیع و شیوای «دین و سیاست» در اوج خود به صورت یک سنّت ماندگار درآید و «هدایت جامعه» را تضمین کند، در قضیه «غدیر» اتّفاق افتاد. از این منظر میبایست «غدیر» را عصاره و شالوده «انقلاب فرهنگی» و کارویژه اصلی در امر رسالت «نبیّ مکرم خاتم» صلی الله علیه و آله معرفی نمود. اقدامی مهم که بر طبق فرمایش قرآن کریم در سوره مبارکه مائده از آنچنان جایگاه مهم و با اهمیتی برخوردار است که انجام آن به صورتی موکد از پیامبر مطالبه شده و به صراحت بیان میشود که «اگر نکنی رسالت خود را به انجام نرساندهای»!
ارسال نظر