سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۴

کارگردان «پاییز صحرا» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

«هنرمندان» در هر جامعه‌ای برطرف کننده نیازهای روانی جامعه هستند/ جامعه هنری ما از مسیر طبیعی و خصلتی خودش جدا شده/ «هنرمندان» امروزی باید این را بدانند که فیلم و سریال فقط «رقص» و «آواز» نیست!

اسدالله نیک نژاد*

سینماپرس: اسدالله نیک نژاد کارگردان سینما و تلویزیون که تازگی سریال «پاییز صحرا» به کارگردانی وی از شبکه «آی فیلم» بازپخش است در خصوص این سریال و شرایط امروز فرهنگ و هنر کشور با سینماپرس گفتگو کرد.

کارگردان فیلم سینمایی «لاله» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: قبل از هر چیز باید بگویم که از رسانه وزین شما قدردانی می کنم که به بهانه بازپخش این سریال با بنده تماس گرفتید. همچنین از شبکه «آی فیلم» نیز تشکر می کنم که به سلیقه مردم اهمیت می دهد و کارهای قدیمی و ماندگار را پخش می کند. برای من بسیار جالب است که می بینم و می شنوم که مردم چقدر به این شبکه تلویزیونی علاقه مند هستند.

وی در همین راستا ادامه داد: متأسفانه آنچه امروز به اسم سریال «پاییز صحرا» می بینید بخش جدی اش حذف شده و دلیلش را نمی دانم! شاید به خاطر مصلحت هایی است که این روزها می شنویم! مصلحت بوده این قسمت و آن سکانس را حذف کنیم. در این مورد من زیاد بحثی ندارم چون این مصلحت ها را نمی شناسم. اما اینکه چرا کارهای شبیه به «پاییز صحرا» بعد از گذشت ۴۲ سال برای مخاطب جذاب است بر می گردد به اصالت کار فیلمساز؛ بر می گردد به اینکه فیلمسازان دهه ۶۰ که قطعاً نسلی بودند که قبل از انقلاب پرورش پیدا کرده بودند هر کدام از جمله خود من تکنیک و مانیفستی برای گفتن داشتند و آرتیست هایی که می آمدند در این سریال ها کار می کردند برای کارشان احترام قائل بودند و برای رساندن پیامی به مردم تلاش می کردند و تلاش شان صادقانه بود.

نیک نژاد سپس با بیان اینکه هرآنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند تأکید کرد: اصولاً آرتیست ها چه کسانی که جلوی دوربین هستند و چه کسانی که پشت دوربین فعالیت می کنند هر وقت مطلبی از دلشان بیرون می آید، فرق نمی کند زمانش کی باشد، در هر زمانی باشد به دل مردم می نشیند. وقتی شما نیازهای مردم را پاسخ می دهید مردم شما را دوست می دارند.

این هنرمند خاطرنشان کرد: ما نباید فراموش کنیم که پاسخ نیازهای روانی جامعه بخشی اش در اختیار آرتیست ها بوده و هست خواهد بود و اصولاً هنرمندان در هر جامعه ای برطرف کننده نیازهای روانی جامعه هستند و هر گاه هنرمندی این وظیفه و این مسئولیت اجتماعی خود را فراموش کند کارش با مشکل روبرو می شود. فرقی نمی کند این هنرمند در چه بخشی از هنر کار می کرده، چه سینما و چه تلویزیون و تئاتر و حتی مجسمه سازی و هنرهای دیگر همه به این شکل هستند.

وی افزود: به محض اینکه هنرمند مطلبی دغدغه روحی و روانی اش می شود و مایل است آن را با جامعه تقسیم کند جامعه که مردمانی هستند مثل من و شما و دوست دارند نیازهای شان پاسخ داده شود با او ارتباط می گیرند. این فرضیه کلی است که می توانیم برای هنر و هنرمند داشته باشیم. اینکه چرا در دوره های گذشته بیشتر مردم توجه می کردند و خوشحال بودند از دیدن این آثار و حالا دیدن آثار دیگری خوشحال شان می کند برمی گردد به اینکه جامعه هنرمندان به چه سمتی حرکت می کند. امروز جامعه هنرمندان ما بنا به هزار و یک دلیل از مسیر واقعی و طبیعی و خصلتی خودش جدا شده! امروز هنرمندان ما برای ارائه یک اثر هنری با چالش های بسیار زیادی روبرو هستند بنابراین از مسیر واقعی خودشان به اجبار جدا می شوند و امروز برخی از هنرمندان کارهایی را ارائه می دهند که به زعم خودشان مردم پسند هست ولی متأسفانه بعد از گذشت مدت کوتاهی هیچ کس از این کارها خاطره ای ندارد چون هیچ ارتباطی با هم ندارند. در واقع هر وقت هنرمندی کاری را می سازد برای یک مقطعی که فقط در آن مقطع نیاز مالی و روانی خودش را برطرف کند اما کارش در جامعه هیچ نوع اصطلاحاً اثری باقی نمی گذارد.

نیک نژاد ادامه داد: من می توانم بگویم تفاوت بین هنرمندانی که در گذشته برای تفکرشان و جامعه شان و نیاز روانی مردم تلاش می کردند و به قول معروف خاک صحنه می خوردند با هنرمندان امروزی از زمین تا آسمان است. امروز متأسفانه این ارزش های اخلاقی هنرمندان ما در عده محدودی از آن ها که متأسفانه بازار را هم در اختیار دارند از بین رفته؛ آن ها کارهایی را می سازند، چه فیلم و چه سریال که مردم به صورت مسکن با آن ها برخورد می کنند که فقط همین امشب را برویم و فراموش کنیم و برگردیم. حتی باور دارم وقتی به خانه شان می رسند نمی دانند داستان چه بوده و کانسپت آن فیلم و سریالی که دیدند را فراموش می کنند چون اثری بر ذهن آن ها نگذاشته است.

این سینماگر سپس با بیان اینکه هنرمندان امروزی باید این را بدانند که فیلم و سریال فقط رقص و آواز نیست و باید بتواند بر روح و روان مخاطب اثرگذار باشد تصریح کرد: فیلم و سریال باید اثر بر روح و روان مخاطبش بگذارد و باید غذایی باشد که نمک و فلفل و آب و ویتامینش اندازه است تا دلچسب باشد. اگر هنرمندی غذای روح مردم را به شکلی بسازد که یک سکان داری که اسمش تلویزیون یا پلتفرم و سرمایه داران هستند به او دیکته کنند که چه مقدار آب و نمک به آن غذا بریزید چون از دل هنرمند استخراج نشده کار اصطلاحاً آبکی می شود به دلیل اینکه خود هنرمند در شرایط امروزی توان ارائه آنچه را که خود می داند ندارد، پس آنچه را دیگران می گویند می سازد و آنچه دیگران می گویند را هنرمند بسازد بر دل کسی نمی نشیند.

وی در پاسخ به این پرسش که فکر می کنید با تمامی تغییرات اجتماعی و فرهنگی چرا مردم امروز هم مانند بیش از ۴ دهه قبل از تماشای سریالی مانند «پاییز صحرا» احساس رضایت دارند گفـت: اگر امروز مردم با دیدن «پاییز صحرا» بعد از ۴ دهه همچنان خوشحال می شوند و پذیرای چنین کاری هستند به دلیل این است که این سریال در مقطع خودش چه از نظر تکنیکی و کانسپت و هنرنمایی هنرمندان شان در مقابل و پشت دوربین با توجه به مشکلات بسیار جدی موفق بوده و آن ها توانستند اثری را خلق کنند که ماندگار شود. برخی از هنرمندانی که در این سریال نقش آفرینی کردند امروز در حیات نیستند اما مردم با دیدن آن ها دلشان خوش است و لبخند به لب های شان می آید.

کارگردان مستند «خانه کجا است؟» خاطرنشان کرد: کانسپت این سریال اجتماعی روابط درون خانوادگی است که در هر مقطعی جایگاه خودش را دارد؛ چه از جهت روانی چه از منظر اجتماعی و هنرمندانه تر بهای آن را می شناسند و برایش ارزش قائل می شوند.

نیک نژاد در همین خصوص متذکر شد: کسانی در این سریال هنرنمایی می کردند و اکنون فوت کردند که بنده همین الآن که اسامی شان را می شنوم لرزه به اندامم می افتد. این ها بزرگان و پیشکسوتان سینما و تلویزیون و تئاتر بودند و برای من در آن مقطع که بسیار جوان بودم بسیار مهم بود که بتوانم با ایشان کار کنم. در آن روزگار این ها ستون فقرات هنر بودند و جز احترام از آن ها هیچ چیزی دیده یا شنیده نشده بود. من دوست داشتم این فیلمنامه را با این ها بسازم اما در آن مقطع تلویزیون به شدت مشکل داشت، چه از نظر پرداخت مالی و چه اینکه این ها هنرمندان قبل انقلاب بودند و این سریال اولین پروژه شان بعد از انقلاب بود ما را با دشواری های زیادی روبرو کرد.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا خاطره ای از بازیگران درگذشته این سریال دارید که فکر می کنید برای مخاطبان رسانه ما جذاب باشد گفت: خاطرات که بسیار زیاد است. لحظه به لحظه کار کردن با این بزرگان برای بنده سرشار از خاطره است؛ یادم می آید یک روز زمستان خانم شیخی ساعت ۹:۳۵ صبح سر صحنه رسیدند و این در حالی بود که ساعت ۹ صبح زمان شروع فیلمبرداری بود؛ من ایشان را جریمه کردم و گفتم چون دیر آمدید از شما کار نمی گیرم! ایشان گرچه جای مادرم بود و ناراحت شد اما با کمال احترام پذیرفت و ادعا نکرد من هنرمند تر و پیشکسوت و معروف تر از تو هستم و گفت چون تو به مقررات احترام می گذاری من این جریمه را می پذیرم.

نیک نژاد تصریح کرد: حالا امروز کدام هنرمند این کار می کند؟ باور کنید اگر چنین اتفاقی رخ بدهد کارگردان را عوض می کنند چون آن هنرپیشه اسم و رسم دارد. امروز شنیدم برخی هنرپیشه ها دو سه ساعت دیر می روند سر صحنه! بدیهی است که مردم برای چنین اثری ارزش و احترام قائل نمی شوند. اگر هنرپیشه ای بر حسب شهر کورها باباقوری است اما پادشاهش کردند همخوانی با اخلاق هنرمند ندارد. هنرمندان باید بیاموزند که چطور اسم جمشید مشایخی و جملیه شیخی و اسماعیل داورفر و پرویز فنی زاده و محمدعلی فردین و ناصر ملک مطیعی و... ماندگار شده اما اسم این ها ماندگار نشده؟ چون این ها آدم های خوب در جلو و پشت دوربین بودند. امروز اگر هنرمندی در زندگی خصوصی خودش اخلاق مدار نباشد مطمئن باشید کار هنری او ارزشی نخواهد داشت چرا که مردم در طول تاریخ نشان می دهند به هنرمندانی اهمیت می دهند که اخلاق مدار هستند. داشتن شهرت از دل مردم بیرون می آید و کسی نمی تواند برای خودش شهرت به دست آورد.

این کارگردان تأکید کرد: بنده به شدت متأسفم که می بینم امروزه برخی از هنرمندان جوان با لباس های عجیب می روند جلوی دوربین و در اینستاگرام تصاویر خود را پخش می کنند و فکر می کنند این گونه شهرت به دست می آورند. این روشی که به وجود آمده مخرب است؛ مخرب برای هنر و هنرمند و تماشاگر! این ها بازارگرمی است. پارچه فروش ها را دیدید چطور سر و صدا می کنند اما پارچه شان تار و پود خوبی ندارد؟ این ها نیز مانند همان پارچه فروش ها هستند! هنرمند نمی تواند با رفتن جلوی دوربین عکاسان ادعا کند شهرت به دست آورده. شهرت را مردم به شما می دهند اگر شما آنچه که هستید در پرده سینما و صفحه تلویزیون نباشید کسی به شما ارزش نمی گذارد.

وی در خاتمه این گفتگو افزود: این ارتباطات را زمانی از دست دادیم که هنر ما قابل فروش شد. هنرمندان ما قابل خریدن شدند. خودشان را گم کردند. شما به کجا می روید؟ باید کار هنری کنید. کانسپت خوب و محتوا و اخلاق و تکنیک خوب را ارائه دهید. باید صاحبان سرمایه را وادار کنید به هنر و هنرمند ارج بگذارند. شما نباید ارزش هنر را از بین ببرید و من امیدوارم روزی فرا برسد که دوباره هنر و هنرمند ارج و احترام داشته باشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.