«مهدی سجاده چی» فیلمنامه نویس پیشکسوت سینما و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس ضمن بررسی عوامل افول فیلمنامه در تولیدات سینمای کشور، بیان کرد: گاهی صحبت درباره یک موضوع آنقدر فاجعهآمیز است که مردم ترجیح میدهند دربارهاش فکر نکنند. وضعیت فیلمنامه در سینمای ما نیز دقیقاً همین است. ولی واقعیت این است که چشم پوشی از آن هم دقیقا ادامه همین فاجعه است.
رئیس پیشین کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران ادامه داد: ما دیگر سینمایی که مبتنی بر فیلمنامه باشد و فیلم با فیلمنامه شروع شود نداریم؛ این مربوط به گذشته های دور است. الان سفارشدهندههای فیلم وجود دارند که برای فیلمهایی که میخواهند بسازند، پروژهها را تعریف میکنند و در مرحله پایانی سراغ فیلمنامه می روند. در پلتفرمها یا دفاتر خصوصی هم، اول پروژهها تعریف میشوند. دیگر مثل گذشته نیست که فیلمنامهنویس فیلمنامهای بنویسد و بعد آن را ارائه دهد. این روند، مربوط به تاریخ سینمای ماست.
نویسنده فیلمهای سینمایی سوفی و دیوانه و گامهای شیدایی در ادامه به ضعف ساختاری در بدنه مدیریتی سینمای کشور اشاره کرد و در این باره اظهار داشت: با سیستمی که الان روی کار است، دیگر چیزی به نام فیلمنامهنویسی به معنای واقعی وجود ندارد. سیستم سینمایی ما که یک زمانی، مخصوصاً بعد از انقلاب، بر مبنای فیلمنامه بود. البته حتی همان موقع بیشتر کارگردانها خودشان مینوشتند، اما فیلمنامه بههرحال وجود داشت.
سجاده چی در ادامه بیان نمود: فیلمنامهنویسی بعدها بهعنوان یک شغل جدی در سینما شکل گرفت و تعداد زیادی آدم به این حرفه روی آوردند. ابتدا شاید ۵۰ یا ۱۰۰ نفر بودند، بعد این تعداد به ۱۵۰، ۲۵۰ و الان بالای ۳۰۰ نفر رسیده است. البته بعضی از اینها بهنوعی شوخی هستند، چون بیش از ده یا پانزده سال است که اصلاً فیلمنامه ننوشتهاند.
این فیلمنامه نویس پیشکسوت با بیان این مطلب که سیستم باید خودش را کنترل کند و هرچند سال یکبار تغییراتی ایجاد کند، تصریح کرد: اما سیستم فعلی چنین قابلیتی ندارد. فقط پیش میرود، آدمها عوض میشوند و نگاهها تغییر میکنند. این نگاهها هم عمدتاً سیاسی هستند. هر دولتی که میآید، با یک نگاه سیاسی آدمهای خودش را وارد میکند. مثلاً فارابی را با آدمهایی پر میکند که همسو با نگاه خودش هستند. دولت بعدی هم همین کار را با نگاه سیاسی خودش انجام میدهد. نگاه هنری اصلاً اهمیتی ندارد؛ تنها نگاه سیاسی مهم است.
وی افزود: این سیستم دیگر بهگونهای نیست که فیلمنامهنویسی بهصورت مجرد و انتزاعی وجود داشته باشد. یعنی عدهای در خلوت و تنهایی یا حتی بهصورت گروهی برای نیازهای هنری یا مفهومی فیلمنامه بنویسند. حتی اگر این نیازها از لحاظ پروپاگاندا هم وجود داشته باشد، بازهم فیلمنامه در مراحل ابتدایی پروژه جایگاهی ندارد.
نویسنده فیلمهای سینمایی پاتال و آرزوهای کوچک و مرد نامرئی ادامه داد: مثلاً فرض کنید من بخواهم داستان ماجراهای سوریه را بنویسم. آیا کسی آن را میخرد؟ حتی اگر فوقالعاده هم باشد، نه! اگر روزی تصمیم بگیرند که فیلمی درباره سوریه بسازند، تازه در مراحل آخر، یک فیلمنامه هم کنار کار قرار میگیرد.
داور چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر در ادامه این گفتگو به نقش و تاثیر جشنواره فیلم فجر بر تنزل جایگاه فیلمنامه در صنعت سینمای کشور پرداخت و بیان داشت: جشنواره فجر چهل و دم واکنش خود را به مسئله فیلمنامه نشان داد و به هیچ فیلمنامهای جایزه نداد. حالا باید ببینیم چه کسی باید احساس خطر کند؟ ما که در کانون بودیم، بیانیهای در این خصوص منتشر کردیم و اعلام خطر کردیم. حالا سؤال اینجاست: بهترین بازیگر چطور انتخاب میشود وقتی فیلمنامهای وجود نداشته باشد؟ او چه دیالوگهایی گفته، چه کاراکتری را بازی کرده و چه روابطی داشته که مستحق دریافت جایزه باشد؟
وی افزود: جایزههای ویژه، دیپلم افتخار، جوایز مخصوص ملی و غیره را بین بازیگرها و فیلمسازها تقسیم میکنند، اما فیلمنامهها لیاقت هیچ جایزهای ندارند؟ اینها همه پرده از واقعیتی برمیدارد که این اتفاق یا واقعیت است یا در آن، کسانی که نمیدانند چه میگویند، یاچنین تصمیماتی میگیرند.
«مهدی سجاده چی» در پایان این گفت و گو با اشاره به تاثیرگذاری موضوعات مالی و گیشه بر تنزل اهمیت و اولویت فیلمنامه، خاطر نشان ساخت: حتی در نظام سرمایهداری هم پول به تنهایی تعیینکننده همه چیز نیست. همیشه فضایی برای خلاقیت و ایدههای نو باز میماند، هرچند که این فضا ممکن است در دورههای مختلف بیشتر یا کمتر باشد. اما در کشور ما راه برای تولید فکر و خلاقیت کاملاً بسته است و ۱۰۰ درصد سرمایه، چه دولتی و چه خصوصی، تصمیم میگیرد چه فیلمهایی ساخته شوند. این شرایط باعث شده حتی کارهای زیرزمینی نیز تقریباً از ارزش تهی باشند.
ارسال نظر