به گزارش سینماپرس، در این جلسه، فیلمهای کوتاه «دد چوپان» ساخته سهیلا پورمحمدی، «تیر خلاص» ساخته رضا گودرزی، «ناظر» ساخته ابوالفضل عزیزی، «آپولو» ساخته فرزاد رنجبر از ایران و فیلم کوتاه «تابش» ساخته فیونا بولت از کشور فرانسه روی پرده میروند و در ادامه نیما عباسپور منتقد سینما، همراه با اسما ابراهیمزادگان بهعنوان فیلمساز و میزبان برنامه با کارگردانان این آثار به گفتوگو نشستند.
پس از نمایش فیلمهای کوتاه هشتمین جلسه از فصل ده پاتوق فیلم کوتاه، کتاب «عکاسی و روانکاوی» نوشته استفن بِرِی توسط اسما ابراهیمزادگان به مخاطبان معرفی شد. در این کتاب که توسط انتشارات انجمن سینمای جوانان ایران و انتشارات آبان به چاپ رسیده در ۱۷ فصل به تکامل باورهای احساسی در ساخت تصویر پرداخته است. این کتاب توسط زهرا پژوتن و صمد قربانزاده ترجمه و منتشر شده است.
«دد چوپان»؛ نزدیک به سینمای اروپای شرقی
ابتدا فیلم «دد چوپان» نقد و بررسی شد، نیما عباسپور با تحسین فضای متفاوت فیلم گفت: فیلم را واقعاً دوست داشتم، چرا که پیش از هر چیز یادآور سینمای کوتاه اروپایی برای من بود؛ فضاسازی، اتمسفر و بازیگری اثر، تلاش ناب و صادقانهای برای رسیدن به یک فرم ایدهآل سینمایی است. اینکه فیلمساز توانسته با تصویر و کمترین استفاده از دیالوگ حرف خود را بیان کند، ارزش زیادی دارد. با این حال، معتقدم روایت فیلم باید بهطور کامل از دید دختر پیش میرفت چرا که در چند صحنه از اصل روایت فاصله میگیرد و از نگاه پدر روایت میشود. این خطا باعث میشود تداوم دراماتیک اثر آسیب ببیند. با این حال، فیلم دارای صحنههای شاهکاری است.
این منتقد اظهار داشت: فیلم کوتاه پورمحمدی نمونهای از تلاش خلاقانه برای دستیابی به سینمای شخصی است. انتخاب قابها و حتی ابعاد تصویر نشاندهنده دغدغه زیباشناسانه کارگردان است. اگر روایت بهطور کامل از زاویه دید دختر دنبال میشد، «دد چوپان» میتوانست در سطح آثار برجسته سینما مطرح شود. در عین حال نباید فراموش کنیم که در سینمای ایران، موفقیت فیلمساز بیش از آنکه به کیفیت اثر وابسته باشد، به شرایط اجتماعی و اقتصادی گره خورده است. ارزش کارهایی مثل «دد چوپان» در این است که از تجربههای زیستی شخصی فیلمساز سرچشمه میگیرند و همین آنها را متمایز میکند.
عباسپور همچنین تأکید کرد: در جشنوارههای جهانی، ایده بیش از هر چیز اهمیت دارد؛ ایده جوهره یک فیلم است. نمونهای مثل «طعم گیلاس» را ببینید که صرفاً با یک خط ایده توانست به شاهکار بدل شود. اگر فیلمسازان جوان به قدرت ایده توجه بیشتری کنند، میتوانند آثار ماندگارتری خلق کنند.
اسما ابراهیمزادگان نیز ضمن ابراز علاقه به فیلم گفت: برای من تصاویر و شخصیت دختر بسیار جذاب بود. شاید ایرادهایی مانند فاصله گرفتن از کاراکتر اصلی در برخی لحظات وجود داشته باشد، اما در مجموع فیلم تأثیرگذار و متفاوتی است. نکته مهم این است که فیلم کوتاه پیش از هر چیز عرصه تجربه کردن است و خطا در این مسیر، بخشی از روند طبیعی رشد فیلمساز محسوب میشود.
سهیلا پورمحمدی، کارگردان «دد چوپان»، در توضیح انتخابهای خود اظهار داشت: هدف ما این بود که محصور بودن دختر در یک محیط بسته و درهای متروک را پررنگ کنیم و فضایی نزدیک به سینمای اروپای شرقی بسازیم. انتخاب بازیگر هم با محدودیتهایی همراه بود؛ بهویژه در منطقه تالش که دسترسی به بازیگران بومی دشوار است. بازیگر نقش اصلی در واقع نوجوانی غیرحرفهای بود که بهطور اتفاقی انتخاب شد. شاید امروز فکر کنم بهتر بود انتخاب بکرتر و روستاییتری صورت میگرفت.
«تیر خلاص»؛ نمونهای موفق از روایت کوتاه
نیما عباسپور، منتقد، «تیر خلاص» را نمونهای موفق از تعریف فیلم کوتاه دانست و گفت: فیلم کوتاه زمانی ارزشمند است که در کوتاهترین زمان ایدهای خلاقانه را مطرح کرده، با روایت و پایانبندی درست مخاطب را جذب کند. تیر خلاص دقیقاً چنین ویژگیهایی دارد. با وجود آنکه داستان آن بارها در سینما روایت شده، پایانبندی فیلم یک امتیاز ویژه و نقطه قوت محسوب میشود.
او با اشاره به برخی ضعفهای فنی فیلم افزود: زاویه دید دوربین در بعضی پلانها با اصول سینمایی همخوان نیست؛ اصلی که هیچکاک روش تاکید دارد و آن نزدیک شدن بیش از حد به شخصیت منفی است. اما با این حال، ریتم مناسب، کارگردانی دقیق و تدوین خوب فیلم، آن را اثری دیدنی کرده است. مهمتر اینکه کارگردان توانسته نشان دهد فیلمسازی لزوماً یک حرفه ثابت نیست و هر کسی میتواند در کنار کار اصلی خود، تجربه ساخت فیلم را داشته باشد و از لذت آن بهره ببرد.
در ادامه، رضا گودرزی، کارگردان «تیر خلاص»، درباره روند شکلگیری ایده و تولید فیلم توضیح داد: ایده این فیلم بیش از ۲۰ سال پیش به ذهنم رسید و آن را در جایی یادداشت کردم. اما شرایط ساخت تا چند سال اخیر فراهم نشد. در این مدت مشغول کارهای اداری و آموزشی بودم و فیلمسازی را بیشتر به عنوان تجربهای شخصی و لذتبخش در کنار فعالیتهای دیگر دنبال کردم. با این حال، همیشه به نوشتن و ایدهپردازی ادامه دادم و خوشحالم که سرانجام توانستم این طرح قدیمی را به مرحله اجرا برسانم.
گودرزی افزود: فیلمسازی برای من بیش از هر چیز یک تجربه انسانی و خلاقانه است. حتی اگر داستانی تکراری باشد، زاویه دید و روایت شخصی کارگردان میتواند آن را به تجربهای تازه برای مخاطب تبدیل کند.
مضمون «ناظر» زیر سؤال رفتن وظیفه است
در ادامه نوبت به فیلم «ناظر» ابولفضل عزیزی رسید. نیما عباسپور با اشاره به فضای اجتماعی فیلم گفت: این فیلم در همان بستر سینمای اجتماعی شکل گرفته اما ایدهای جذاب و درخشان دارد. شخصیت مادر در فیلم بهعنوان محور اصلی، توانسته مواجههای تازه با تأثیر شغلش بر دیگران ایجاد کند.
او ضمن تحسین ایده اثر، برخی نکات را نیز مورد نقد قرار داد: بهتر بود نگاه کارگردان و دوربین تا حدی از شخصیت مادر فاصله میگرفت تا روایت بهطور کامل به او گره نخورد. همچنین پایانبندی فیلم میتوانست زودتر اتفاق بیفتد؛ خوشبختانه خود کارگردان نیز به این موضوع آگاه است. فیلم کوتاه باید ایدهای خاص و خلاقانه داشته باشد و این اثر پتانسیل تبدیلشدن به یک فیلم بلند سینمایی را دارد. حتی بازآفرینی دوباره آن در قالب فیلم بلند هیچ اشکالی ندارد. استفاده از صدای محیط نیز میتوانست در تقویت حس و حال اثر مؤثرتر باشد.
در ادامه، ابوالفضل عزیزی، کارگردان «ناظر»، درباره شکلگیری ایده این فیلم توضیح داد: جرقه اولیه فیلمنامه از تجربهای واقعی در زندگی پدرم شکل گرفت. او روزی کیف گمشدهای پیدا کرد و همین اتفاق مرا به فکر فرو برد. به نظرم دراماتیکترین موقعیت در بازرسی بدنی آن است که فرد بازرس، خود با موقعیتی مشابه مواجه شود.
کارگردان «ناظر» همچنین درباره پایانبندی اثر اظهار داشت: هرچند سعی داشتم روایت را به فیلم کوتاه نزدیک کنم، اما فیلم به سمت سینمای بلند حرکت میکرد. به همین دلیل موافقم که اگر فیلم پیش از پلان پایانی تمام میشد، انسجام بیشتری مییافت. مضمون اصلی فیلم برای من، زیر سؤال رفتن وظیفه و مواجهه فرد با پیامدهای آن بود.
«آپولو» انرژی مثبت خود را به مخاطب منتقل میکند
در بخش چهارم پاتوق، نوبت به فرزاد رنجبر با فیلم «آپولو» رسید. نیما عباسپور با اشاره به نقاط قوت این اثر گفت: فیلم آپولو همچون سه اثر دیگر این باکس، با مشکل پایان اضافه مواجه است. با این حال فیلم اثری درست و قابلاعتناست و من شخصاً آن را دوست داشتم. اگر نویسنده و کارگردان یک نفر نباشند، امکان اجرای متفاوتتری وجود خواهد داشت؛ اما در سینمای ایران اغلب کارگردانان ترجیح میدهند خودشان فیلمنامهنویس آثارشان نیز باشند. این فیلم درباره دشواریهای فیلمسازی است که با لحنی طنزآمیز روایت میشود و انرژی مثبتی دارد که به مخاطب منتقل میشود. نکته مهم برای فیلمساز، استمرار در مسیر و ناامیدنشدن است.
در ادامه، فرزاد رنجبر کارگردان فیلم، درباره روند شکلگیری «آپولو» توضیح داد: ایده اولیه برای من خلق یک لوپ و چرخه بود تا بتوانیم مصائب فیلمسازی را از نگاه فیلمساز روایت کنیم. در واقع مفهوم فیلم در فیلم برایم جذابیت داشت. پس از گذشت زمان، دوباره دیدن این اثر برایم خوشایند بود و یادآوری کرد که مسیری سخت را پشت سر گذاشتم. «آپولو» از دل تجربههای شخصیام بیرون آمد. سال ۱۳۹۰ فیلمی ساختم که عوامل آن در منزل ما اقامت داشتند و خانهام شبیه لوکیشن شده بود؛ ایده این فیلم از همان موقع شکل گرفت.
وی همچنین به مسیر کاری خود اشاره کرد و افزود: به نظرم فیلمسازی آماتور شبیه خدایی کردن در جهانی است که هیچ تضمینی برای ساخته شدن فیلم وجود ندارد. فیلمسازی میزانی از جنون و حتی یک خلأ درونی میطلبد که باید پر شود.
خلاقیت در اجرای ایدههای تکراری، نقطه قوت انیمیشن «تابش»
در بخش آخر پاتوق هشتم، انیمیشن کوتاه «تابش» از سینمای فرانسه بررسی شد. عباسپور گفت: این اثر با وجود تفاوتهای ظاهری، پیام پذیرفتن تفاوتها را به شکلی زیبا به تصویر کشیده است. هر چند ایده پذیرش تفاوتها تکراری است، اما خلاقیت در اجرای آن، به ویژه استفاده هوشمندانه از المانهایی مانند لامپ و آباژور، جذابیت ویژهای به فیلم داده است. انتخاب این اثر برای دریافت جایزه نیز نشاندهنده دشواری کار و کیفیت بالای آن است.
عباسپور در پایان ضمن قدردانی از سازندگان فیلم گفت: این اثر نمونهای موفق از ارائه یک ایده تکراری با رویکرد خلاقانه است و تماشای آن برای علاقهمندان به انیمیشن و نقد سینما تجربهای مفید خواهد بود.
ارسال نظر