سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۷

کارگردان فیلم کوتاه «گالیا» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

واقعاً برای من سؤال است که بعضی «فیلم‌سازان» چطور تهیه‌کننده‌ای پیدا می‌کنند که حاضر شود یک یا دو میلیارد تومان برای یک «فیلم کوتاه» ده یا پانزده دقیقه‌ای هزینه کند!؟

مصطفی رستم پور

سینماپرس: «مصطفی رستم پور» با انتقاد از افزایش هزینه های ساخت فیلم کوتاه اظهار داشت: وقتی می‌شنویم برخی از فیلم‌های کوتاه امسال با وجود کمبود بودجه بین یک تا یک‌ونیم میلیارد تومان هزینه داشته‌اند، ناخودآگاه این سؤال پیش می‌آید که آیا چنین سرمایه‌گذاری‌هایی واقعاً بازگشت دارند یا نه! بعضی از فیلم‌سازان می‌گویند توانسته‌اند با بودجه کمتر کار کنند، اما واقعیت این است که حتی یک میلیارد هم برای فیلم کوتاه عدد بسیار بزرگی است.

تهیه کننده و کارگردان فیلم کوتاه «گالیا» در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با انتقاد از افزایش هزینه های ساخت فیلم کوتاه اظهار داشت: مهم‌ترین مسئله‌ای که امروز فیلم‌سازان کوتاه با آن مواجه هستند، بحث هزینه‌های ساخت است. واقعاً باید بپرسیم که آیا در شرایط فعلی می‌توان به سینمای کوتاه به‌عنوان یک «صنعت» نگاه کرد یا نه؟

وی افزود: هزینه‌ها حالا دیگر سر به فلک کشیده است. مثلاً وقتی می‌شنویم برخی از فیلم‌های کوتاه امسال با وجود کمبود بودجه بین یک تا یک‌ونیم میلیارد تومان هزینه داشته‌اند، ناخودآگاه این سؤال پیش می‌آید که آیا چنین سرمایه‌گذاری‌هایی واقعاً بازگشت دارند یا نه؟ بعضی از فیلم‌سازان می‌گویند توانسته‌اند با بودجه کمتر کار کنند، اما واقعیت این است که حتی یک میلیارد هم برای فیلم کوتاه عدد بسیار بزرگی است.

رستم پور در مورد نقش نهادهای دولتی در بروز این چالش بیان کرد: به‌نظر من، تا زمانی که ما فیلم‌سازها همچنان به این امید باشیم که این نهادها بتوانند به همه کمک مالی کنند، در اشتباهیم. چنین چیزی عملاً ممکن نیست. یا باید در راستای نگاه و سیاست آن‌ها فیلم بسازیم، یا اگر بخواهیم مسیر شخصی و فکری خودمان را دنبال کنیم، باید بپذیریم که ممکن است هیچ حمایتی دریافت نکنیم.

او ادامه داد: به‌عنوان مثال، خود من فیلمی داشتم درباره آزار جنسی کودکان و نقش خانواده در این زمینه؛ مضمون فیلم این بود که اگر پدر خانواده حضور نداشته باشد، چه آسیب‌هایی ممکن است برای فرزندان پیش بیاید. فکر می‌کنم آن زمان سال ۱۳۹۹ یا ۱۴۰۰ بود. این فیلم به‌نظر خودم کار خوبی بود، شورا هم آن را تأیید کرد، اما انجمن به‌صورت علنی ممیزی زد و در نهایت هیچ تهیه‌کننده‌ای برای آن پیدا نشد.

کارگردان فیلم های سینمایی «خواب سنگین پیرمرد» و «بازی بدون صفر» با بیان این مطلب که به نظرم ای کاش سینمای کوتاه در همان مسیر ساده و خالص اولیه‌اش می‌ماند و این‌قدر فرم‌زده نمی‌شد؛ اظهار داشت: تا جایی که حالا ساخت یک فیلم کوتاه هم با هزینه‌های هنگفت همراه است. اگر این هزینه‌ها نباشد، گویی فیلم شانسی برای ورود به جشنواره ندارد. ببینید، من خودم از هنر و تجربه برای اکران فیلم‌ام چیزی حدود ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان دریافت کردم، شاید هم کمتر. حالا فرض کنید در چنین شرایطی منِ فیلم‌ساز باید تصمیم بگیرم: یا اصلاً نپذیرم که فیلمم اکران شود، یا اگر پذیرفتم، دنبال تهیه‌کننده‌ای بگردم که حاضر باشد سرمایه‌گذاری کند. واقعاً برای من سؤال است که بعضی فیلم‌سازان چطور تهیه‌کننده‌ای پیدا می‌کنند که حاضر شود یک یا دو میلیارد تومان برای یک فیلم کوتاه ده یا پانزده دقیقه‌ای هزینه کند! خیلی دوست دارم بدانم چطور می‌توان چنین کسی را قانع کرد.

وی در پاسخ به این پرسش که به نظرتان کاهش هزینه‌ها در سینمای کوتاه ممکن است؟ تصریح نمود: با توجه به تورمی که وجود دارد، بالا رفتن هزینه‌ها تقریباً اجتناب‌ناپذیر است، ولی من فکر می‌کنم هنوز می‌شود در فیلم کوتاه تا حدی هزینه‌ها را پایین آورد. اما یک مشکل جدی پیش آمده: جشنواره‌ها به‌نوعی باعث «مصوبه شدن» فرم‌گرایی در سینمای کوتاه شده‌اند. یعنی فیلم‌سازها را به سمتی برده‌اند که اگر فیلم‌شان از لحاظ فرم و ساختار تصویری، صدا و رنگ عالی نباشد، حتی اگر فیلمنامه خوبی هم داشته باشند، باز هم جایی در جشنواره ندارند.

او ادامه داد: در حالی‌که اگر جشنواره‌ها این‌طور سخت‌گیرانه با فرم برخورد نمی‌کردند، من به جای اینکه روزی ۵۰ میلیون برای ضبط هزینه کنم و کل پروژه‌ام به ۲۰۰ میلیون برسد، می‌توانستم با یک لوکیشن ساده‌تر، چند نور معمولی و اندکی خلاقیت، کار را با ۲۰ یا ۳۰ میلیون جلو ببرم. درواقع بخش زیادی از هزینه‌ها ـ حدود ۷۰ تا ۸۰ میلیون ـ فقط مربوط به ظاهر و کیفیت تصویری می‌شود، در حالی‌که این اجبار برای حرفه‌ای شدنِ بیش از اندازه، خودش مانع خلاقیت شده است.

«مصطفی رستم پور» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: این اتفاق فقط در جشنواره‌های داخلی ما نیست؛ حتی در سطح بین‌المللی هم همین جریان دیده می‌شود. یادم هست یکی از استادانم حرف جالبی می‌زد. می‌گفت ابتدا فکر می‌کردم این مشکل فقط مختص ایران است، اما بعد دیدم جشنواره‌های خارجی هم دچار همین وضعیت شده‌اند. مثلاً در یک داوری بین‌المللی، بین دو فیلم مردد بودیم؛ یکی از نظر فرم ۲۰ تا ۳۰ درصد بهتر بود، ولی دیگری فیلمنامه‌ای درخشان داشت، به‌قدری که من خودم تا آن زمان چنین فیلمنامه‌ای ندیده بودم. با این حال، تمام داورها به فیلمی رأی دادند که از نظر ساختار و ظاهر شیک‌تر بود، نه آن‌که داستان قوی‌تری داشت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.