سيد هادي محقق در اولين فيلم سينمايي خود به سراغ سوژه اي رفته است كه در گذشته بشدت مورد علاقه فيلمسازان ايراني بوده و اكنون نيز جسته و گريخته برخي به آن مي پردازند. كودكي )و يا نوجواني( با مشكل روبرو شده و كليه رويدادهای فيلم در جهت حل آن شكل گرفته است؛ كه اين مطلب انتهاي فيلم را كاملا قابل پيشبيني و از جذابيت آن كه بر اساس تحريك حس كنجكاوي بيننده بنا شده بشدت مي كاهد.
«بردو» پسري كه در يكي از مناطق محروم «كهگليويه و بويراحمد» همراه با برادر و مادر بشدت بيمار خود زندگي مي كند، تصميم مي گيرد به سراغ «نصير» رفته و با گرفتن طلب پدرش از نصير در وضع زندگي خانواده تغييراتي ايجاد كند. چگونگي ورود نصير به قصه، خصوصا ظاهر او قبل بروز مشكل، با توجه به گذشته اين گونه فيلمها عنصر مشكل ساز را براي بيننده آشكار كرده و جذابيت فيلم كمتر مي شود.
با توجه به عناصر قصه كه كاملا تكراري ست هر چه از مدت زمان فيلم مي گذرد آشكارا از جذابيت آن كاسته مي شود. گويا خود فيلمساز نيز به اين نكته پي برده و سعي دارد با استفاده از برخي عناصر ديگر همچون استفاده مكرر از نماي دور و خیلی دور و تاكيد بر زيبايي شناسي بصري نماها در كنار ديالوگهايي كه با توجه به موقعيت كاراكترها صحنه هايي كميك خلق مي كند (خصوصا در انتهاي فيلم) از سقوط كامل جذابيت جلوگيري كند؛ اما متاسفانه در اين مسئله توفيق چنداني را بدست نياورده است.
به عنوان مثال اگر بر قصه مخصوصا نوع شخصيت پردازي ضعيف فيلم و روابط بين شخصيتها و چيدمان رويدادها توجه شود، آشكار خواهد شد كه استفاده از نماي دور در اكثر صحنه ها هيچ ارتباطي با محتوای صحنه نداشته و بدليل آنكه بيننده به شخصيت ها دور نگه داشته شده، نماهاي دور و يا خيلي دور تنها نماهايي زيبا و كاملا بي ربط با فيلم است و اين مطلب نه تنها به جذابيت فيلم بلكه به سقوط جذابيت فيلم كمك مي كند؛ و يا ديالوگهايي ها نيز جديت فيلم را با توجه به كابوس ابتدايي «بردو» كاملا زير سوال برده و تقريبا چيزي از فيلم باقي نمي گذارد.
تنها راه فرار فيلمساز و مثبت جلوه دادن بسياري از نكات منفي در فيلم، تاكيد بر نمادگرايي و معناي نهایی و نیت مؤلف است كه براي تحليل و فهم فيلم بايد بيننده خاص و مسلح به قوه هرمنوتیک در نظر گرفته شود!
ارسال نظر