محمد صادق آذین یکی از تهیه کنندگانی است که از حال و روز سینما در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی و برگزاری اولین دوره از جشنواره فیلم فجر خاطرات بسیاری در ذهن دارد. وی در آن روزگار به عنوان مدیر سینما فرهنگ برای ممانعت از تخریب فیلمخانه توسط افراط گرایان به کمک چند کارگر دیواری از گچ در طبقه دوم سینما می سازد و به این ترتیب فیلمخانه ایران از گزند آتش مخالفان سینما نجات می یابد. آذین با فیلمسازان جوان و تازه کار بسیاری کار کرده است که حالا به عنوان فیلمسازانی موفق در ایران و یا خارج از کشور به ساخت فیلم ادامه می دهند. وی معتقد است که در ایران باید به همه سینماگران فرصت ساخت فیلم داده شود فرقی نمی کند بهرام بیضایی باشد یا فرج الله سلحشور. محمد صادق آذین در روزهای شلوغ جشنواره دعوت سینماپرس را برای مصاحبه پذیرفت و از خاطرات سینمایی اش برایمان گفت.
جشنواره فیلم فجر چگونه شکل گرفت؟
پیش از انقلاب جشنواره ای به نام سپاس برگزار می شد که جشنواره ای داخلی بود و بخشی از فیلم هایی که در ایران ساخته می شد در این جشنواره مورد ارزیابی قرار می گرفت. این جشنواره بیشتر فستیوالی سندیکایی بود و تهیه کننده های مطرح ایران در آن شرکت می کردند. پس از آن جشنواره جهانی فیلم تهران در سال 51 تاسیس شد که حدود 6 دوره ادامه یافت و ساختار خاص خود را داشت. این جشنواره در زمان مناسبی از تقویم کشور یعنی اواخر مهرماه و اوایل آبان برگزار می شد. پس از چهار دوره جشنواره فیلم تهران جزء جشنواره های مطرح دنیا و نوع «a» شد. در سینماتک استقبال فراوانی از فیلم های جشنواره فیلم تهران صورت می گرفت و فیلم های خوبی هم در این جشنواره حضور می یافتند اما زمانی که فیلم های برگزیده جشنواره مانند فیلم «گاو» در سینماها اکران عمومی می شدند فروش خوبی نداشتند. دکتر مجیدی دبیرکل جشنواره بود و داوران به نامی هم فیلم های این فستیوال را ارزیابی می کردند. آخرین دوره این جشنواره در سال 56 بود و با پیروزی انقلاب اسلامی متوقف شد. وقتی موج جشنواره فیلم تهران راه افتاد موجی جدید در سینما ایجاد شد که در آن داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی و ناصر تقوایی هم حضور داشتند. جشنواره جهانی فیلم تهران دارای دبیر و ساختار منظمی بود و در وزارت فرهنگ و هنر سازمانی برای این جشنواره طراحی شده بود. نخستین دبیر این جشنواره هژیر داریوش بود که معلومات سینمایی خوبی داشت. در همان زمان سینماگران و کارشناسان بزرگی همچون جمال امید در کادر اجرایی جشنواره حضور داشتند. دفتر مرکزی جشنواره هم در خیابان طالقانی بود و بودجه آن را هم سازمان فرهنگ و هنر پرداخت می کرد. در کنار آن جشنواره فیلم کودک هم توسط کانون پرورش فکری کودکان برگزار می شد. فیلمسازانی چون کیارستمی از کانون پرورش فکری متولد شدند. در آن زمان جشنواره کودک جزء جشنواره های مطرح بود که در ادامه به جشنواره سروش تبدیل شد. پس از انقلاب اسلامی جشنواره میلاد نخستین جشنواره ای بود که برگزار شد و در عمل کمال حاج سید جوادی برگزار کننده آن بود. در زمان معاونت انوار جشنواره میلاد به فجر تبدیل شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همین زمان تاسیس شد.
یعنی جشنواره ها توسط قشر روشن فکر اداره می شدند و مردم عامه با افکار این قشر فاصله فراوانی داشتند؟
بله، به همین دلیل برای رشد ذائقه تماشاگر باشگاه سینمایی فارابی در سال 52 تاسیس شد تا مخاطبان خوب دیدن را تمرین کنند. جمال امید، بهرام ری پور، فریدون معزی مقدم، هاشم خردمند، هوشنگ بهارلو و یک سینمادار جزء هیات مدیره این باشگاه بودند و مشابه سینماتک حق عضویت دریافت می کرد و علاقمندان هفته ای دو فیلم در سینما تئاتر کوچک که متعلق به پرویز صیاد بود، می دیدند. در سال ابتدایی با عضویت 200 نفر شروع شد و بعد از دو سال این تعداد به 400 عضو رسید. شعور مخاطبان بالا رفته بود و «گزارش» عباس کیارستمی و «کلاغ» بهرام بیضایی با توجه به گسترده شدن مخاطبان موج نو ساخته شدند و علی حاتمی و بهمن فرمان آرا هم به عنوان تهیه کننده به این فضا آمدند و فیلم های خوبی تولید شد.
در نتیجه باشگاه سینمایی فارابی عملکردی متفاوت از بنیاد سینمایی فارابی فعلی داشت
در آن دوره دولت چندان علاقه ای به فیلمسازی نداشت و در وظایف تعریف شده دولت هم تجارت وجود نداشت. باشگاه سینمایی فارابی تاسیس شد تا ذائقه مخاطب را تغییر دهد و نشان دهد تعریف فیلم خوب چیست. وقتی از رشد و تعالی سینما حرف می زنیم باید در ابتدا سلیقه مخاطب را افزایش دهیم. در آن زمان باشگاه سینمایی فارابی بودجه ای داشت و مانند کانون فیلم این بودجه را برای نمایش فیلم اختصاص می داد. با افزایش تعداد اعضای باشگاه به دنبال سالنی گشتیم تا بتوان به اعضا بهتر رسیدگی کرد به همین دلیل سینما فرهنگ با نام سابق سیلور سیتی از بهروز وثوقی خریداری شد. من مسئول بازسازی سالن شدم و سینما به دو سالن مجهز شد تا هم اعضای باشگاه بتوانند فیلم تماشا کنند و هم سالنی داشته باشیم برای اکران فیلم هایی همچون «گاو» که فروش چندانی نداشتند. بخش خصوصی این گونه فیلم ها را در آن دوران اکران نمی کردند و به همین دلیل ما تصمیم داشتیم هر چه از فروش این سالن به دست می آمد در اختیار تهیه کننده قرار دهیم. پس از انقلاب باشگاه سینمایی فارابی که رئیس آن هاشم خردمند معاون سینمایی بود، تعطیل شد. پیش از معاونت فخرالدین انوار بر سر مالکیت سینما آزادی دعوا شد و در دوره معاونت ایشان اساسنامه فارابی تغییر داده شد و به بنیاد سینمایی فارابی بدل شد. با تغییر اساسنامه قرار شد فارابی به تولید فیلم های خوب کمک کند البته زمانی که فارابی در قالب باشگاه بود هم بنا بود در ادامه فعالیت هایش در تولید آثار باکیفیت همراه شود. در آن سال های پس از انقلاب سینما تولید چندانی نداشت و با مشارکت فارابی پی اولیه برای جشنواره برداشته شد و آثار چون تاتوره تولید شدند. از همین جا فارابی عملا متولی جریان برگزاری جشنواره شد.
از اولین دوره جشنواره فیلم فجر می گفتید در آن دوره استقبال چگونه بود؟
در دوره اول از 386 صندلی سینما فرهنگ به اندازه 300 صندلی پیش فروش می شد و برای 86 صندلی جوان ها مدت ها در صف می ایستادند و من متعجب می ماندم که چطور این تعداد علاقمند به فیلم های جشنواره ای همچون فیلم های تارکوفسکی وجود دارد. در واقع در دوره هایی زحمت هایی کشیده شده و حالا می توان در مورد سینما حرف زد. جشنواره فجر فراز و فرودهای بسیاری داشت اما همواره در حال رشد بود و دوره طلایی سینمای ایران بعد از انقلاب شکل گرفت. برگزاری هر دوره از جشنواره فیلم فجر نیاز به افرادی پوست کلفت داشت. تنها کسی که در این زمینه فهمیده بود سید محمد بهشتی بود که هنوز هم زمانی که از آن دوران صحبت می کند برگزاری جشنواره را مدیون افراد بسیاری می داند که برای برگزاری جشنواره زحمت کشیده اند. در آن دوره ما شب و روز نمی فهمیدیم و تنها عشق به سینما بود که ما را پابرجا نگاه می داشت. جمال امید به عنوان فردی که عاشق سینماست زحمات بسیاری برای جشنواره کشید. آدمی که مشابه آن خیلی کم است. یک سری از آدم ها در سینما این گونه اند. ما عادت کرده ایم که خود را رشد نمی دهیم و دیگران را پایین می کشیم. یک سری از آدم ها جان کنده اند تا جشنواره به دوره سی و یکم برسد و هیچ اسمی هم از آن ها برده نشده است. قبل از انقلاب موج نو یک جریان ساخت و اگر آن جریان توان می آورد اکنون سینمایی داشتیم که برای ده سال آینده آن می شد برنامه ریزی کرد.
-------------------------------------
گفتوگو از: سمانه فراهانی
انتهای پیام/ن.ف
ارسال نظر