باز سوژه اي ديدني و باز هم فيلمي ضعيف؛ و اين كابوس همچنان مانند سالهاي گذشته در حال تكرار است. شخصيت پردازي بسيار ضعيف، روابطي بسيار سطحي، درامي كه پايان ندارد و از همه مهمتر شعار و شعار و شعار.
دختري حوزوي و بسيار درس خوان به نام نرگس بدليل آنكه سالها در مسكو تحصيل كرد و با زبان و فرهنگ روسيه آشنايي دارد، مامور مي شود به عنوان مبلغ به آنجا سفر كند. اما مشكلات بسيار زياد مادر پير و بيمارش موجب مي شود او بر سر دو راهي رفتن و ماندن قرار گیرد و ...
از همان ابتدا فيلمساز سعي دارد مضمون قصه را عارفانه و عاشقانه جلوه داد و تاكيد كند كه نرگس با آنكه فلسفه خوانده در طول فيلم خصوصا در انتها عاشقانه تصميم مي گيرد. در حقيقت نرگس بر سر دو راهي عقل و عشق قرار گرفته است؛ كه مشكل از همينجا آغاز مي شود. اساسا مشكل نرگس به عنوان دختري كه در حوزه درس خوانده بسيار مبهم است "عقل نرگس مي گويد مادر مريضت را رها كن و به مسكو برو و عشق وي مي گويد بمان و به تمام تلاشهاي خود در طول دوران تحصيلي پشت كن". اگر يك حوزوي رها كردن مادر را عاقلانه و پرستاري از او را عاشقانه بداند بايد فاتحه عشق و عقل كه هيچ، فاتحه دين و حوزه هاي ديني را یکجا خواند.
از آن بدتر اگر بر رفتار سراسر تناقض نرگس توجه شود به اين نكته پي مي بريم كه او اساسا دچار توهم شده و بايد در اسرع وقت خود را به يك روانپزشك معرفي كند. در طول فيلم تاكيد مي شود كه او به هيچ وجه قصد ازدواج ندارد و عناصر قصه بيننده را به اين نكته مي رساند كه او چون عاشق درس است عاقلانه ازدواج نمي كند! و يا پيشنهاد عاشقانه همكلاسي خود را براي نگهداري مادرش عاقلانه قبول نمي كند! اساسا اگر بر رفتار نرگس توجه شود پي خواهيم برد كه او در جاييكه بايد عاقل باشد عاشق است و در جاييكه بايد عاشق باشد عاقل. اين مطلب متوهم بودن نرگس را اثبات مي كند؛ كه اين نشان از پرداخت بسيار بد شخصيت نرگس است.
در مورد رابطه و علاقه شديد او به مادرش نيز تنها به چند بار بوسيدن مادر و عبارت "دورت بگردم" بسنده شده و به عمق اين رابطه كه قطعا پايي در گذشته دارد اشاره نمي شود؛ و از آن مهمتر چگونگی تحول شخصیت نرگس که در گذشته رخ داده کاملا مبهم است.
در كنار اين مشكلات شعارهاي فراوان فيلم نيز به نابودي آن كمك قابل توجهي كرده است. به عنوان مثال رفتار و دیالوگ نرگس در سكانس درون قطار با دختری بنام نازی و یا دیالوگهای بین او و یکی از پرستاران. رویدادهای قصه نیز کاملا جابجا قرار گرفته است مثلا ما ابتدا درخواست نرگس از مادر را مبنی بر رضایت داشتن بر سفر او شاهدیم که ریشه در شک و دودلی نرگس دارد، و بعد عامل شک را مشاهده می کنیم.
ارسال نظر