به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس، روش این شبکه ها با روش دستگاه های فرهنگی تفاوت دارد و آنها به جای برگزاری جشنواره موسیقی، فیلم و تئاتر و....، همه انرژی خود را یکجا جمع کرده و با نمایش چند اثر نمایشی خاص و تکراری تلاش می کنند تردیدی جدی در باورهای نسل جوان نسبت به انقلاب به وجود بیاورند. این رویه ای است که شبکه های ماهواره ای مذکور درخصوص مناسبتی همچون: «هفته دفاع مقدس» نیز در پیش می گیرند و هر سال با ساخت چند مستند، گفت و گو با چند کارشناس و طرح یک بُعدی اسناد تاریخی، این ادعا را مطرح می کنند که پس از فتح خرمشهر، صدام آماده پذیرش صلح و پایان جنگ بود اما ایران همچنان به جنگ با صدام پرداخت و مسوول تمامی خسارت های سال های پس از فتح خرمشهر تا پایان قطعنامه ایران است!
این ادعا در سال های اخیر بارها از سوی این شبکه ها مطرح شده اما در هیچ کدام از برنامه های این شبکه ها به این موضوع اشاره نشده که اگر صدام صلح طلب و علاقمند به پایان جنگ بود، چرا در تیرماه سال 1367 و پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران، بار دیگر با تجهیزات و نیروی فراوان به ایران حمله کرد ـ موضوعی که در فیلم روزهای زندگی ساخته پرویز شیخ طادی به تصویر کشیده شده است ـ و یا اینکه چرا با وجود پایان جنگ در 1367، شهر «نفت شهر» در غرب ایران همچنان تا مرداد سال 1369 در اشغال دولت عراق باقی ماند؟!
بهره گیری از فرا تاکتیک ها
شبکه های ماهواره ای در خصوص تمامی این مناسبت ها، شیوه های مشخصی را نسبت به رویدادها در پیش می گیرند. آنها به سراغ مضامین و موضوع های مبهم و نقاط نامشخص تاریخ می روند و تلاش می کنند تا با برخوردی عاطفی با این موارد، در مخاطب جوان امروز که شاید در آن زمان به دنیا هم نیامده بود، حسی توام با بدبینی نسبت به انقلاب و دفاع مقدس به وجود بیاورند و از این طریق کلیت موضوع را زیر سوال ببرند.
شیوه مواجهه این شبکه ها با رویدادهای اینچنینی، با بهره گیری از تکنیک هایی کاملا علمی صورت می گیرد که دانشکده های رسانه ای تحت سرفصل هایی مانند «فرا تاکتیک ها» آموزش داده می شود. مبنای این تاکتیک ها هم این است که « خبر دیگر انتقال دهنده واقعیت ها نیست بلکه سازنده واقعیت است» و بر همین اساس می توان با ارائه درست و سنجیده یک خبر، یک رویداد را آنطور که علاقه داریم بسازیم.
صدا و سیما در دو سال اخیر با پخش مستندهایی همچون: «صراط»،«روح الله»،«زلال»،«دفاع مقدس» و... تلاش کرده تا باب جدیدی در عرصه تاریخ معاصر برای مخاطب باز کند. این برنامه ها در روشنگری مخاطب نسبت به وقایع تاریخی تاثیر داشته اما با توجه به فعالیت مداوم و هوشمندانه شبکه های ماهواره ای، نیاز به برنامه های اینچنینی همچنان احساس می شود. شبکه های ماهواره ای علاوه بر انتخاب محتوای خاص برای چنین ایامی، تلاش می کنند تا محتوای مذکور را هم در مقطعی حساس ارائه دهند. در ادامه مطلب به سه نمونه از این موارد که در ایام دهه فجر امسال رخ داد، اشاره می شود:
مستند «سینمارکس» ـ شبکه من و تو
آتش سوزی سینمارکس آبادان واقعه تلخی در تاریخ معاصر ایران است که طی آن گروهی از هموطنان ما هنگام تماشای فیلم سینمایی «گوزن ها» در سینمایی که درهای آن بسته بود در آتش سوختند. این واقعه احساسات عمومی جامعه ایرانی را جریحه دار کرد و حتی امام خمینی (ره) نیز در پیامی به همدردی با خانواده قربانیان این حادثه پرداخت.
شبکه من و تو در روزهای پایانی دهه فجر نمایشی با نام «محاکمه سینمارکس» را پخش کرد. کارگردان این نمایش «پرویز صیاد» بازیگر شناخته شده فیلم های هجو و غی اخلاقی سینمای پیش از انقلاب بود. بازیگری که با ساخت مجموعه فیلم های «صمد» نقش غیرقابل انکاری در تخریب فرهنگ روستایی ایران داشت و حتی امروز هم عده ای برای تمسخر جامعه شریف روستایی از نکات آن فیلم ها بهره می گیرند.
صیاد در این نمایشنامه با ساختن دادگاهی فرضی، به محاکمه افرادی پراخت که به زعم خود در این حادثه نقش داشتند. جالب اینکه کارگردانی تلویزیونی هم مسوولیت ضبط تلویزیونی این دادگاه را به عهده دارد که صرفا برای مقاصد شخصی با این دادگاه همکاری می کند اما در پایان پشیمان می شود. این کارگردان که در نمایش صراحتا از وی نام برده و «مسعود کیمیایی» معرفی می شود و حتی مسائل شخصی زندگی وی نیز مطرح می شود.
محاکمه سینمارکس یک نمایش تخیلی است که تلاش می کند با تکیه بر المان های واقعی، تخیلات و هجویات خود را به مخاطب تزریق کند. در لایه های زیرین این نمایش تلاش شده تا انقلاب ایران از یک حرکت مردمی و متکی به خواست و اراده اکثریت قریب به اتفاق جامعه، به یک شورش قومی ـ قبیله ای تبدیل شود. از نظر نویسنده و کارگردان این نمایش، آتش سوزی سینما رکس آبادان توسط انقلابیون صورت گرفت! استدلال هم این است که چون آبادان در آن زمان هنوز به جریان انقلاب نپیوسته بود و مردم این شهر روحیات انقلابی نداشتند، سینما آتش زده شد تا با انداختن گناه آن به گردن حکومت شاه، مردم شور و حال انقلابی پیدا کنند!
نکته شرم آور هم این است که برای اجرای این فرمان، انقلابیون فردی را که یک خوکدانی با 350 خوک را آتش زده و به روی پای دخترانی که لباس کوتاه می پوشیده اند تیغ کشیده را مامور اجرای این فرمان کرده اند!!
شاید اگر کارگردان این نمایش اسناد و مدارک باقیمانده از رژیم گذشته و حتی روزنامه های آن زمان را با دقت مطالعه می کرد، به این نکته واقف می شد که رژیم گذشته آنقدر ظلم و جنایت کرده بود که برای تحریک احساسات عمومی نیازی به چنین اقداماتی نباشد. حمله مردم به برخی سینماها نیز که در این نمایش به آن اشاره می شود، در آن دوره استدلالی مشخص داشت و سالن های سینما در آن دوران به عنوان یکی از نمادهای حکومت پهلوی مورد خشم و انزجار برخی مردم قرار گرفتند. این سینماها نیز در آن زمان فیلم های «طلا و مس»،«از کرخه تا راین»،«نیش زنبور»، «ورود آقایان ممنوع» و... نمایش نمی دادند که اینگونه مورد خشم مردمی واقع شدند بلکه نمایش دهنده آثاری غیراخلاقی بودند که اخلاقیات جامعه را با تهدید مواجه کرده بود.
استناد این نمایش به اسناد و منابع سوخته و غیر مستند نیز از دیگر ضعف های این برنامه است. چگونه می توان به سخنان فردی که منتسب به منافقین است در این خصوص اعتماد کرد؟
مسائل و نکاتی که در این نمایش به آن استناد شده، گاه آن قدر مضحک است که این نمایش نامه را به نمونه ای قابل تدریس در ژانر «تخیلی» تبدیل می کند.
گزارش از : مرتضی فتحی
ادامه دارد
ارسال نظر