چقدر لحظات شیرین و مفرحی را با این فیلم گذراندیم و خستگیهایی که در این چند روز از ناحیه دیدن فیلمهای بی رَمَق و غیر استاندارد، بر تن ما نشسته بود، زدود.
آفرین به این کارگردان پرتلاش و گرم. الحق که می گویند، فیلم، افشاگر درونیات فیلمسازش است، درست میگویند. احسان عبدی پور که پیش از این، فیلمهای ویدئویی ساخته بود، در اولین اثر سینمایی اش مرا شگفت زده کرد و یک داستان کم غلط و بدون لکنت و در عین حال مفرح روایت کرد.
اینجاست که می توان گفت سیاسی ترین پیامها را هم اگر در قالب درست و به زبانی خودمانی و صمیمانه بیان کنیم، چه مخاطب عام و چه مخاطب خاص استقبال جانانه ای خواهند کرد، همانطور که چندین دقیقه در سالن اصلی برج میلاد صدای تشویق مخاطبان طنین انداز شد.
فیلم برای مخاطب گارد نمی گیرد، پُز نمی دهد، بلکه او را در آغوش می کشد و در عین حال پیام سیاسی خود را با زبانی شیرین و دوستانه منتقل می کند. مسئله انرژی هسته ای، نیروگاه اتمی بوشهر و مذاکرات 5+1 با ایران را می گویم. چقدر این موضوع در این داستانِ گرم و صمیمی، درست تنیده شده بود و اصلاً توی ذوق نمیزد.
نکته بعدی فضای بومی حاکم بر فیلم است که کاملاً درآمده بود، حتی در نشست نقد و بررسی فیلم!!! وقتی کارگردان راجع به منطقه ای فیلم می سازد که در آنجا بزرگ شده و نفس کشیده، می تواند کوچکترین جزئیات فیلم را اوریجینال دربیاورد.
نقطه قوت بزرگ فیلم، بازی درخشان "میثم فرهومند" در نقش "رِنجِرو" است که واقعاً با بدهه گویی هایش بار زیادی از همراه کردن مخاطب را به دوش می کشد. او به قدری صمیمی، بی آلایش و صادقانه بازی می کند که می توان گفت بازی نمی کند. آری او بازی نمی کند، خودش است. رنجرو همان میثم است. به عبارت دیگر او خودِ واقعی اش را نمایش داده است.
برگردیم به کارگردانی فیلم. شاید کمی اغراق باشد اما واقعاً بعضی ها، کارگردانی در ژِن شان است. احسان عبدی پور از آن دسته کارگردانهاست که ذاتاً فیلمسازی در وجودش است و کافی بود آن را بالفعل کند که در این فیلم، اتفاق افتاده است.
فیلم از قاب، رنگ و نورهای بی آلایش برخوردار است. ریتم و تِمپوی فیلم کاملاً داستان فیلم را همراهی میکند و روایت فیلم، بدون لکنت، روان و سر راست پیش می رود. سادگی و صمیمیت در فیلم موج می زند. از روایت فیلم گرفته تا بازیها، فیلمبرداری، تدوین و ... تنها نکته منفی فیلم، نامِ آن است. "تنهای تنهای تنها" که هیچ نسبتی بین فیلم و نام آن وجود ندارد.
در مجموع آینده روشنی پیش روی کارگردان فیلم است. البته اگر در ادامه مسیر فیلمسازیاش، گرفتار پُز روشنفکری و اَدا و اَطوارهایی که اکثر فیلمسازان گرفتارش هستند، نشود و همچنان فیلمهای ساده، گرم و بیآلایشِ بومی بسازد.
ارسال نظر