شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۲

در «هفت» چه گذشت؟

از پاسخ به شایعات درگذشت عسل بدیعی تا میزگردی پیرامون آثار شهید آوینی

گبرلو برنامه هفت

سینماپرس-گروه سینما/ شب گذشته در برنامه هفت رضا داوودنژاد درباره علت فوت عسل بدیعی آخرین توضیحات را ارائه کرد و بهنام بهزادی در مقابل منتقدان برنامه از فیلم «قاعده تصادف» گفت.

به گزارش خبرنگار سینماپرس اولین برنامه سینمایی «هفت» در سال 92 با اجرای محمود گبرلو جمعه 23 فروردین روی آنتن شبکه سوم سیما رفت. در این برنامه که در سه بخش مختلف برگزار شد دعوت از رضا داوودنژاد و صحبت پیرامون درگذشت عسل بدیعی، نقد و بررسی فیلم سینمایی «قاعده تصادف» با حضور بهنام بهزادی و میزگردی درباره شهید آوینی با حضور اکبر نبوی و بهروز افخمی از بخش های مختلف برنامه شب گذشته هفت بودند.

 

در ابتدای این برنامه رضا داودنژاد بازیگر سینما و تلویزیون و همسر خواهر عسل بدیعی بازیگر سینما و تلویزیون که اخیرا درگذشت، در «هفت» حاضر شد و گفت: «من سه تسلیت باید بگویم. یکی به جانیار عزیر فرزند عسل بدیعی، دیگری به خانواده بدیعی و تسلیت بعدی به شاهرخ بدیعی پدر عسل که بعد از درگذشت دخترش، برادرش را هم از دست داد و در حال حاضر برای مراسم درگذشت برادرش به مشهد سفر کرده است.

 

او با اشاره به اینکه روزهای نوروز را کنار عسل بدیعی گذراندند، ادامه داد: به خاطر عملی که سال گذشته داشتم، من و همسرم نوروز را در خانه ماندیم. عسل هم به خاطر ما به سفر نرفت و با ما بود. او روز هفتم عید به همسرم پیشنهاد داد به دیدن سیاوش (یکی از بازیگران فیلم «بچه‌های بد») بروند. سیاوش که به مدت 11 سال بیمار است،  با وجود بیماری بعد از درگذشت عسل برای مراسم یادبود او به مسجد آمد.

 

داودنژاد درباره شروع سردردهای عسل بدیعی توضیح داد: چند روزی بود که او به همسرم غزل می گفت سردرد دارد. بالاخره این سردردهای آن‌قدر به او فشار آورد که یک روز به غزل زنگ زد و او هم خیلی زود به خانه عسل رفت. سردردها تا شب شدت بیشتری گرفت تا اینکه همسرم به من زنگ زد و من هم به خانه عسل رفتم. شرایط به نحوی بود که مجبور شدیم با اورژانس تماس بگیریم.

 

این بازیگر سینما همچنین افزود: ما عسل را به بیمارستان بهمن رساندیم و خیلی زود او را به اتاق احیا بردند، اما اصلا متوجه نشدیم چه اتفاقی افتاد و هیچ کس هم توضیحی به ما نمی‌داد. فقط به ما گفتند دچار ایست تنفسی شده است. مدام ما را از اتاق بیرون می‌کردند و به جای توضیح دادن و آرام کردن می‌گفتند، داخل اتاق نرویم.

 

او درباره صحت مسمومیت دارویی بدیعی گفت: از آنجایی که این اتفاق به خاطر مسمومیت برای من هم افتاده بود، فکر کردم ممکن است به خاطر مسمومیت باشد. من به کسی نگفتم مشکل عسل مسمومیت دارویی است، گفتم شاید مسموم شده باشد. برخی از دوستان هم در این فاصله خودشان را به بیمارستان رساندند و در بیمارستان تنها چیزی که به ما می‌گفتند این بود که باید چهار میلیون تومان پول بدهید تا به بیمارستان لقمان منتقل شود. تکرار این مساله من را عصبانی کرد که همین جابه خاطر همین عصبانیت عذرخواهی می‌کنم.

 

داودنژاد در ادامه با توضیح اینکه بیمارستان باید تغییر می‌کرد، اظهار داشت: از بیمارستان بهمن به همه بیمارستان‌ها زنگ زدند و قرار شد عسل را به بخش آی سی یو بیمارستان لقمان منتقل کنند، اما از آنجا که آی سی یو بیمارستان لقمان جا نداشت، به بیمارستان کیان منتقل شد. آنجا به ما گفتند که ممکن است تشنج کرده باشد و سطح هوشیاری‌اش پایین آمده است.

 

او ادامه داد: پدر و مادر عسل مشهد بودند و من تلفنی به آقای بدیعی گفتم عسل دچار مسمومیت شده و چون در بخش زنان بستری است من نمی‌توانم تلفن را دست او بدهم. می‌خواستم آن‌ها خودشان را به تهران برسانند. از آنجایی که آقای بدیعی زمان بیماری من با بیمارستان تماس می‌گرفت و ممکن بود برای پیگیری حال عسل با بیمارستان تماس بگیرد، به مسئول بخش سپردم که اگر کسی تماس گرفت بگویید مشکل عسل مسمومیت دارویی است. از همان جا این مسمومیت دارویی پیچید و در سانه‌ها هم منتشر شد.

 

داوودنژاد در ادامه گفت: در نهایت خون عسل را برای آزمایش به بیمارستان لقمان فرستادیم و دکتر همان جا گفت به احتمال زیاد آسیب مغزی دیده است. آقای بدیعی هم خودش را رساند و در نهایت هوشیاری پایین آمد و مرگ مغزی تایید شد. در این اتفاق دو روایت وجود دارد. یکی روایت علمی و پزشکی و دیگری روایت من و همسرم که از نزدیک شاهد ماجرا بودیم. در نهایت در این روزها اتفاقاتی که افتاد و حمایت مردم و مسئولان این داغ را برای خانواده و ما کمتر کرد.

 

رضا داودنژاد در خصوص نحوه اهداء اعضای عسل بدیعی عنوان کرد: اهداء عضو عسل هم سبب شد کمی آرام شویم. او سال 76 به همراه تمام خانواده بدیعی اعضای بدن خود را اهدا کرده بودند. سال گذشته در جریان پیوند کبد من هم عسل دوباره اعضای خود را اهدا کرد. با اینکه برای خانواده خیلی سخت بود در نهایت به این کار رضایت دادند و هفت عضو بدن او به بیماران نیازمند اهدا شد. در سایت اهدا عضو روزانه 300 نفر فرم اهداء اعضای را پر می‌کنند، اما بعد از درگذشت عسل بدیعی در سه روز این آمار به 16 هزار نفر افزایش پیدا کرد.

 

او تاکید کرد که تمامی اعضا بدن بدیعی سالم بوده است و اگر اعضای بدن او سالم نبود اصلا عمل پیوند انجام نمی‌شد.

 

داودنژاد از پشتیبانی مردم و مسئولان فرهنگی تشکر کرد و گفت: «این آخرین گفت‌وگویی است که درباره مرگ عسل بدیعی انجام می‌دهم، چون بیش از این برای من و خانواده عسل خوشایند نیست. دیگر نمی‌خواهم به خاطر این مساله تیتر خبری شوم.»

 

این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان با رساندن پیام تشکر شاهرخ بدیعی پدر عسل بدیعی از مردم، مسئولان، عزت‌الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما، احمد میرعلایی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و پزشکان  در خصوص وضعیت جسمانی‌اش توضیح داد: «سال تحویل در برنامه‌ای گفتم خوشی با ما غریبه شده است، اما امروز که 23 فروردین است فکر می‌کنم آن روز بسیار خوشبخت‌تر از الان بودم. یادم بماند که باید خدا را شکر کنم و به همین خاطر می‌گویم حالم خوب است.

 

در ادامه این برنامه فیلم سینمایی «قاعده تصادف» با حضور بهنام بهزادی کارگردان و مهرزاد دانش و شاهین شجری‌کهن منتقدان فیلم در برنامه «هفت» نقد و بررسی شد.

 

قاعده تصادف روی خط هفت

 

در ابتدای این نشست بهزادی درباره چگونگی ساخت «قاعده تصادف» گفت: اصولا فیلم ساختن کار آسانی نیست، وقتی دغدغه هم داشته باشی، کار دشوار‌تر هم می‌شود. بخصوص وقتی تلاش می‌کنی که مستقل بمانی و به ساخت فیلم‌های مبتذل و کمتر فرهنگی‌تر تن ندهی. از نگارش ایده اولیه فیلم تا ساخت آن دو سال زمان طی شد. امیدوارم شرایط طوری پیش برود که بتوانم زودتر فیلم بعدی را بسازم.

 

در ادامه مهرزاد دانش یکی از منتقدان جلسه گفت: فکر می‌کنم فیلم «قاعده تصادف» دربین فیلم‌های نوروزی، فیلم خوبی است. هر چند در چیدمان اکران و تبلیغات مظلوم واقع شد. فیلم آبرومندی است و فکر می‌کنم در ساختار، فرم و درونمایه روند متعادلی را طی می‌کند. ساختار بصری، میزانسن و ریتم فیلم متناسب با فضای قصه است.

 

فیلم قاعده تصادف به کارگردانی بهنام بهزادی

 

شاهین شجری‌کهن دیگر متقد برنامه نیز در ادامه افزود: «فیلم «قاعده تصاف» بدون شک بهترین فیلم در اکران‌های نوروزی است. فیلم، سر پاست، فضایی جوانانه دارد و استفاده از فرم و ابزارهای سینمایی در فیلم هست، اما در یک قدمی هدفش متوقف می‌ماند. «قاعده تصادف» را فیلمی می‌دانم که در ایجاد چیزی که به قصد ایجادش خیز برداشته ناکام می‌ماند، بخصوص در فیلمنامه این ضعف حس می‌شود. این جوان‌ها که یک گروه تئاتری هستند قصد دارند برای شرکت در جشنواره از کشور خارج شوند. خروج از کشور و اجرای نمایش در خارج از ایران برای آن‌ها مسئله مهمی است و نماد رستگاری آن‌ها است. در آستانه این سفر سرنوشت سازآن‌ها در معرض یک انتخاب اخلاقی قرار می‌گیرند. من فکر می‌کنم چالش اخلاقی زمانی شکل می‌گیرند که گزینه‌های مختلفی وجود داشته باشد. این بچه‌ها دچار انفعال هستند و چیزی که در یک سوم انتهای فیلم می‌بینم سردرگمی آن‌ها است.

 

فیلم سینمایی قاعده تصادف به کارگردانی بهنام بهزادی

 

دانش در ادامه این بحث گفت: فیلم بزنگاه‌های اخلاقی را پی در پی مطرح می‌کند. «قاعده تصادف» دائما ما را در مسیری قرار می‌دهد که یا باید به سمت الف بریم یا ب. بزنگاه‌های اخلاقی در فیلم زیاد است. دچار شدن به مصلحت و منفعت یکی از این برنگاه‌ها است. فکر می‌کنم اگر چیزی را بخواهیم در فیلم دلالت کنیم می‌شود شعار. هر چیزی تعادلی دارد.

 

شجری کهن در ادامه گفت: بعد از نمایش فیلم در جشنواره فجر بسیاری معتقد بودند که این فیلم ساختاری پلان سکانس دارد. در صورتی که به نظر من جز یک یا دو مورد هیچ کدام ار نما‌های طولانی صحنه کامل را تشکیل نمی‌دهد و فیلم بیشتر پلان‌ها طولانی است.

 

دانش در ادامه صحبت‌های شجری‌‌کهن افزود: فکر می‌کنم پلان سکانس به درستی در این فیلم استفاده شده است. استفاده از این پلان سکانس سه چیز را تداعی می‌کند. یکی از آن‌ها این است که این بچه‌ها یک گروه تئاتری هستند و این برداشت‌های بلند بیشتر تداعی کننده فضای تئا‌تر است. نکته دوم این است که بچه‌ها یک گروه واحد را تشکیل می‌دهند که از هم جدا نیستند. در این حال عدم گسستگی آن‌ها از هم با این پلان سکانس به خوبی نشان داده شده است و نکته آخر این فرم فیلمبرداری فضای سنگین روایت قصه را به خوبی نشان داده است.

 

بهزادی ادامه داد: من از اولین نگارشی که روی فیلمنامه داشتم، پلان سکانس در ذهنم بود و در فیلمنامه جایی که قرار بود کات بخورد مشخص شده بود.

 

دانش درباره شخصیت‌پردازی بازیگران نیز گفت: «شخصیت‌پردازی جوان‌ها خوب است. در ابتدا به معرفی کلی آن‌ها پرداخته می‌شود و این روند رفته رفته ادامه پیدا می‌کند که فردیت آن‌ها هم اضافه می‌شود. آدم‌ها درطول فیلم از جمع جدا می‌شوند و روحیه هر کدام معرفی می‌شود. من یک مقدار با شخصیت پدر مشکل دارم. نویسنده یا کارگردان سعی کرده پدر را در فیلم موجه جلوه بدهد، اما وقتی پدر وارد خانه بچه‌ها می‌شود رفتارش خیلی توجیه منطقی ندارد و نویسنده سعی کرده در کنار بچه‌ها قرار بگیرد نه در کنار پدر.»

 

شجری‌کهن نیز گفت: به نظر من بیش از اینکه سعی شود به شخصیت پدر پرداخته شود، انگیزه‌هایش را نشان می‌دهد.

 

بهزادی نیز درباره شخصیت‌پردازی در فیلم گفت: دوستان نگاه متفاوتی به شخصیت‌پردازی دارند. من خیلی نیازی نداشتم و دوست ندارم که شخصیت‌ها را آن‌قدر باز کنیم که قابل پیش‌بینی شوند. دوست دارم برای بیننده کشفی از شخصیت‌ها باقی بماند چرا که در غیر اینصورت تبدیل می‌شود به تیپ. تصور من این است که ما آدم‌ها برای کاری که در جهان واقعی انجام می‌دهیم بیشتر از یک انگیزه داریم. در هشت یا نه کاراکتر فیلم نمی‌شد تمام این انگیزه‌ها را به یک اندازه نشان داد. مجبور بودیم برای هر کدام اشاره‌ای بگذارم. من فکر می‌کنم تا حد لازم شخصیت‌ها پرداخت شدند.

 

بهنام بهزادی

 

او درباره شرایط اکران فیلم در نوروز نیز گفت: «از اینکه فیلم اکران شد راضی هستم. برخی از دوستان پیشنهاد دادند که فیلم را نوروز اکران نکن، اما چون من معتقد بودم هر فیلمی مخاطب خاص خودش را دارد، مایل بودم فیلم اکران شود، اما چیزی که من پیش‌بینی نکردم این بود تبلیغات فیلم کم باشد و این اتفاق افتاد. اگر توجه‌ای به فیلم‌های فرهنگی نشود پس کدام فیلم‌ها فرهنگی است؟ اگر این فیلم‌ها فرهنگی قلمداد نمی‌شود باید در تعریف فیلم فرهنگی هم تجدیدنظر کنیم.»

 

کارگردان فیلم «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» ادامه داد: «در حال حاضر ما یک جریان حاکم داریم؛ نهادهایی که دارای سرمایه و امکانات تبلیغی زیادی هستند. در این شرایط نابرابر به فیلم ما هشت سالن می‌رسد و به فیلم دیگر تعداد زیادی سالن. این فیلم برای گیشه ساخته نشده، اما فکر نمی‌کردم با این عدم تعادل مواجه شوم. دوست دارم جوان‌هایی که «قاعده تصادف» برای آن‌ها ساخته شده بروند آن را ببینند و با والدینشان هم ببینند.»

 

دانش در پایان گفت: «فیلم «قاعده تصادف» موقر و متین است. توصیه می‌کنم سینمادوستان از این فیلم صرف نظر نکنند. ظرایف و جزئیات فیلم زیاد است که در این جلسه نمی‌توان به همه آن اشاره کرد.»

 

شجری‌کهن هم گفت: «در این وقت کوتاه نشد به همه جیز اشاره کرد. «قاعده تصادف» فیلم آبرومند و موقر است. امیدوارم صحبت در مورد آن کنجکاوی برخی از مخاطبان را تحریک کرده باشد. همین فیلم‌های مستقل هستند که برایند موفقیت سینمای ایران را مشخص می‌کنند.»

 

سینمای شهید آوینی در هفت

 

در ادامه برنامه بهروز افخمی و اکبر نبوی با حضور در برنامه «هفت» نقد آثار شهید مرتضی آوینی را یکی از بزرگترین دلایل زنده نگه داشتن نظرات او دانستند.

 

بهروز افخمی کارگردان سینما و اکبر نبوی کارشناس سینمایی از مهمانان این برنامه بودند. در ابتدا افخمی با اشاره به تاثیرگذاری شهید اهل قلم در سینمای ایران گفت: «اصلی ترین نکته‌ای که باعث می‌شود غیبت سید مرتضی بیشتر احساس شود، این است که او مربی بزرگی بود.»

 

بهروز افخمی

 

در ادامه اکبر نبوی اهمیت سینما برای شهید آوینی را متذکر شد و ادامه داد: شهید آوینی جزء معدود کسانی است که به حوزه تفکر و اندیشه متعلق بود و در عین حال سینما برایش مهم بود. سینما برای او مهم بود نه به این معنا که سینما را تقدیس کند، و آن بت را سجده کند. او از منظر دیگری به سینما نگاه می‌کرد.

 

او همچنین افزود: کدام رویکرد سینما برای شهید آوینی مهم بود و به آن می‌پرداخت؟ سینما سه وجه بیشتر ندارد، هنر، صنعت و رسانه. آیا سینما به خاطر اینکه یک رسانه جذاب است که با آن پیام را منتقل می‌کرد برای آوینی مهم بود یا چون هنر است؟ موجودیتی که سینما دارد به عنوان یک عنصر مهم، حکیم و اندیشمند امروز نمی‌تواند از خود دور کند. کسی که فرزند زمان خودش باشد میان مناسبان میان فردی در شکل گیری یک مدل از فرهنگ و خرده فرهنگ‌ها، نمی‌تواند نسبت به سینما بی‌تفاوت باشد. به همین خاطر دو وجه رسانه و هنر سینما برای آوینی قابل اهمیت بود.

 

در ادامه این بحث افخمی در پاسخ به سئوال گبرلو مبنی بر تعریف شهید مرتضی آوینی از سینما، توضیح داد: شهید آوینی تعریفی از سینما نداشت و در آن سطح و ساحتی که بود خیلی قائل به تعریف نبود. او بیش از آنچه به نظر می‌آمد اهل فلسفه و اهل فن بود و به تدریج این مساله معلوم شد. سید مرتضی به لحاظ فلسفی آدم سنگینی است و مستند او را به عنوان مستند اشراقی می‌شناسند. رفتن به سمت حقیقت اشیاء با تعریف به سمت فلسفه تحلیلی جور درنمی‌آید و بیشتر این آدم ها به دنبال کشف هستند نه تعریف کردن. کوشش برای تعریف کردن و محدوده و حد و حصر قائل شدن قائل نمی‌شد و بیشتر دنبال طرح پرسش بود. اصل گرایش سید مرتضی همان چیزی است که در فلسفه غرب از آن به عنوان پدیدارشناسی یاد می‌کنند.

 

کارگردان «شوکران» در ادامه اظهار داشت: «سینما یک روشی برای نزدیک شدن به حقیقت اشیاء است. ما باید به این شیوه عادت و آن را کشف کنیم و مناسب هر دوران باید بدانیم این شیوه چه تغییراتی می‌کند. سیدمرتضی روی این مساله مسلط بود. او به بچه‌هایش می‌گفت سراغ خود چیزها در جبهه بروید نه پیش‌فرضی از چیزها. تفاوت بارز «روایت فتح» با دیگر مستندهای جبهه نیز در همین بود.

 

اکبر نبوی دبیر اجرایی بزرگداشت رسول ملاقلی پور

 

در ادامه این بحث نبوی با تاکید بر دو وجه هنر و رسانه سینما یادآور شد: «وقتی می گوییم سینما هنر و رسانه است یعنی این پدیده را در شاخه‌های هنر استثنا تلقی می‌کنیم. موسیقی و نمایش هم مخاطبان مختلف دارد، اما وجه رسانه‌ای سینما را ندارند. نزد یک حکیم مسلمان اندیشمند مثل آوینی، هنر باید به کشف حقیقت کمک کند. رسانه به کشف واقعیت کمک می‌کند و واقعیت و حقیقت با هم تفاوت زیادی دارند. هنر باید به بروز آزادی از خود کمک کند. یکی از تاکیدات اساسی‌ شهید آوینی دریدن حجاب‌های مختلف است. اولین این حجاب‌ها، حجاب تکنیک است. آزادی از حجاب خود برای آوینی مهم بود و هنر باید به این مساله کمک کند. هنری که به کشف حقیقت کمک می‌کند، باید به این مساله بپردازد که ما به آزادی از خودمان برسیم.»

 

او خاطرنشان کرد: هنری که نزد مرتضی است و از آن خاستگاه به سینما نگاه می‌کند هنر قدسی است. او یک سالک مستمر بود. کسی که سالک مستمر است با کسی که سلوک ندارد متفاوت است. آثار مستند شهید آوینی در «روایت فتح» به روایت نظربازانه نزدیک می‌شود و می‌تواند به شاخص و پایه روایت ملی ما نزدیک شود. انسان نظرباز یعنی کسی که تشرف حضور پیدا کرده است. البته آوینی خود معرف خود است و من پانوشت برخی ویژگی‌های او در یک برنامه سینمایی هستم. در مجموعه آوینی در «روایت فتح» مشق‌های اولیه نظربازی خودش را می‌کند.

 

در بخش دیگری از این میزگرد بهروز افخمی با اشاره به لزوم حضور شهید مرتضی آوینی در جامعه امروز، خاطرنشان کرد: « جای خالی مرتضی بیشتر احساس می‌شود چرا که او به عنوان مربی برای بچه‌هایش بود و آن‌ها را پرورش می‌داد و بدون او نمی‌توان این کار را انجام داد. بعضی‌ها حضور بهنگام در دوران خودشان دارند و نمی‌توان شیوه‌شان را خشک کرد و به عنوان ایدئولوژی استفاده کرد. ایراد آن‌هایی که سید مرتضی را مال خود کردند این است که به نوشته‌های شهید آوینی به عنوان ایدئولوژی نگاه می‌کنند. او مثل کسی که به یک وضعیت عکس‌العمل زنده نشان می‌دهد، رفتار کرد و با او نمی‌توان این کار را کرد.

 

نبوی نیز در ادامه صحبت‌های افخمی در خصوص لزوم نقد آثار شهید آوینی گفت: سینما یک کنش جمعی از انسان‌هاست. وقتی کسی در مورد کنش‌های انسانی حرف می‌زند مدعی نیست که حرف آخر را می‌زند و دیگران هم نباید این برداشت را کنند. من 17 سال است به بعضی از دوستان می‌گویم، اگر اجازه ندهید آراء شهید آوینی نقد شود به مرگ یک متفکر کمک کرده‌اید. متفکر نیاز به بزرگداشت ندارد، نیاز به نقد دارد. افلاطون و ارسطو ماندند چون آراء آن‌ها نقد شد. ما تلاش کردیم آوینی خودشکن را با تجلیل‌های اغراقانه و صادقانه کمرنگ کنیم. من به آراء آوینی نقد جدی دارم و باید اجازه داد این نقدها وارد شود. فکر می‌کنم به مرتضی آوینی ظلم شده و نقد آثار او از بزرگداشت‌ها واجب‌تر است.

 

انتهای پیام/ن/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.