سینماپرس- جبار آذین:
داوودنژاد سینماگر با تجربه ای است. او با ساختن فیلم های گوناگون و استفاده از مضامین و مفاهیم متنوع و گاه مغایر و متناقص فراز و فرود های فراوانی را از خود و آثارش به نمایش گذاشته است. این فیلمساز که نشان داده می تواند فیلم خوبی چون «نیاز» را بسازد به دلیل ضعف در هماهنگ کردن خود و هنر فیلمسازیش با آمال و آرمان های اجتماعی و همچنین کشمکش با جریان های سینمایی و سینمای دولتی آن چه را که در سینما در پی آن بود گم کرد و نتوانست و نخواست و نشد آنگونه که می خواهد فیلم بسازد.
داوودنژاد طی سال های اخیر با وداع با سینمای داستانی و متعارف خواسته و ناخواسته به سمت ساختن فیلم هایی رفت که ملقمه ای از پست مدرنیسم فرم گرایی بی ضابطه سینمای شخصی سینمای خانوادگی و معلق بودن در نوع روایت و ساختار فیلمسازی است.
نوع آوری و خلاقیت امری مطلوب است و این مسایل با جمع کردن افراد خانواده و نشاندن آن ها جلوی دوربین و حرافی متفاوت است، شاید این روش به نظر آقای داود نژاد نوعی سبک فیلمسازی باشد که البته شکل هایی از آن هست و نمونه های درست و حرفه ای و معقول این نوع فیلمسازی را در سینمای جهان سراغ داریم؛ اما کلاس هنرپشگی از آن قبیل نیست.
این فیلم با خام دستی و آشفتگی در صدد بازگو کردن رابطه زندگی و سینما و تاثیر متقابل آن ها در یکدیگر است؛ اما این ارتباط و پیوند در این فیلم مصنوعی و سطحی است. در نمایش کلاس هنرپیشگی از فیلمنامه و داستان گویی خبری نیست و هر کس سعی می کند خود را بازی و روایت کند که اگر این اتفاق هم به درستی می افتاد با لحاظ پایان بندی قابل تامل فیلم و رعایت فاصله گذاری برتوبرشتی این فیلم می توانست تاثیرگذار باشد با آن که برای تلاش داود نژاد به دلیل ساخت فیلمی متفاوت و غیر کلیشه ای باید احترام گذاشت؛ اما نباید از یاد برد که کلاس هنرپیشگی در سینمای قصه گوی ایران مخاطب جدی مردمی ندارد.
انتهای پیام/ح/ن.ف
ارسال نظر