به گزارش خبرنگار سینماپرس، در شماره ۴۶۵ ماهنامه سینمایی فیلم که در آبان ۹۲ و در ۱۲۰ صفحه منتشر شد، موضوعاتی از قبیل رقابت برای اسکار، خبرسازترین چهره سینمایی ماه گذشته، بزرگداشت کیانوش عیاری، نقد و بررسی فیلم های روز جهان، نگاهی به کارنامه هومن بهمنش، گفت و گو با رسول صدرعاملی و پرویز شهبازی، پگاه آهنگرانی و نازنین بیاتی، امیر سماواتی، نگاهی به فیلم سینمایی «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» و گفت و گو با محمدهادی کریمی، نیکی کریمی، مهدی احمدی، هنگامه قاضیانی، نگاهی به فیلم «به خاطر پونه» و گفت و گو با سوفیا مسافر و فرهاد اصلانی گنجانده شده که بخش هایی از آن در متن ذیل آمده است:
قاعده یا تصادف؟: تكرار جنجال همیشگی انتخاب نمایندهی سینمای ایران برای رقابتهای اسكار
«پوریا ذوالفقاری»: انتقادها به انتخاب فیلمی برای نمایندگی سینمای ایران در مراسم اسكار به سناریویی تكراری بدل شده كه فقط نام شخصیتهایش عوض میشود و در هر دوره تعدادی تهیهكننده و كارگردان جدید كه معمولاً هم فیلمی در فهرست اولیه داشتهاند، آن را اجرا میكنند. این حرفهای تكراری، شاید تا پیش از موفقیت جدایی نادر از سیمین در اسكار، شنیدنی بود ولی وقتی یك بار فیلمی از سینمای ایران موفق به دریافت این جایزه شده و مسیر پیمودهاش را همه به خاطر دارند، طرح دوبارهی مسائلی از این دست عجیب است...
پروندهی یك فیلم: (دربند (پرویز شهبازی: درخورِ این روزگار
دربند فیلم برگزیدهی منتقدان و نویسندگان ماهنامهی «فیلم» از میان فیلمهای ایرانی سیویكمین جشنوارهی فجر هم بود و مجموع ویژگیهایش آن را در موقعیتی قرار داده كه بتوانیم هفتادویكمین پروندهی فیلم مجله را برای این پنجمین ساختهی پرویز شهبازی تدارك ببینیم. پروندهای حاوی چند نقد و سه گفتوگو كه از قضا هر سه، گفتوگوهای دونفرهاند. از آن میان گفتوگو با كارگردان، تبدیل به مكالمهی دو فیلمساز شده كه گرچه كارنامههایشان یك دهه با هم فاصله دارد اما دغدغههای مشتركی دارند كه این گفتوگو را خواندنی میكند.
گفتوگوی رسول صدرعاملی و پرویز شهبازی: چهلسالگی طولانی
صدرعاملی:خیلی از مایههای معنایی «دربند» قابلتعمیم هستند و باب بحثهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را باز میکنند. گنجاندن این مفاهیم در لایههای زیرین فیلم تا چه اندازه تعمدی و آگاهانه بوده است؟
شهبازی: قوهی ابداع با قوهی فهم فرق میکند. ممکن است کسی که میتواند ابداعکنندهی فیلم یا کتاب خوبی باشد و به مفاهیم عمیقی در حرفهایش اشاره کرده باشد به هیچ عنوان قابلیت فهم و آنالیز همان مفاهیم را نداشته باشد. خیلی وقتها من از روی نقدهای منتقدان یا واکنشهای تماشاگران فیلمم متوجه میشوم که فیلمم فلان دلالت را هم داشته یا به بهمان مفهوم ارجاع داده است. حتی معنای بعضی از اشارهها و تأکیدهای فیلم ممکن است برای خودم آگاهانه و آشکارا روشن نباشد. اصلاً کار من این نیست که این نشانهها و اشارهها را کشف و تحلیل کنم. این کار منتقد است و من هم مثل هر خوانندهی دیگری سعی میکنم متن را بفهمم و با فیلم تطبیقش دهم که دریچههای تازهای به روی ادراکم از جهان فیلم باز شود.
گفتوگو با امیر و فرید سماواتی: پدر و پسر
هوشنگ گلمكانی: امیر سماواتی بیش از یك دهه است در زمینهی تولید فیلم فعالیت دارد. ده فیلم تهیه كرده و یك فیلم كارگردانی. فیلمهایی كه ساخته (بجز یكی) نشان از سلیقه و استانداردی دارد كه در میان تهیهكنندگان دههی اخیر كارنامهای تقریباً یكدست برای او ساخته است. نمایش «دربند» بهانهای شد برای گفتوگو با او نهفقط دربارهی تولید و تبلیغ، بلكه یكیدو مسألهی دیگر. یكی اینكه این فیلم را پس از یك تجربهی كارگردانی، تهیه كرده. برای اولین بار در فیلمی كه تهیه كرده بازی هم كرده. و مهمتر از همه همبازی شدن با پسرش است. فارغ از میزان اهمیت نقش این پدر و پسر در داستان فیلم، حضور توأم آنها از خود داستان هم فراتر میرود و به تعبیری نقش فرامتنی دارد؛ تا آنجا كه این تم به ترانهی انتخابشده برای عنوانبندی فیلم هم راه پیدا كرده است.
(گناهكاران(فرامرز قریبیان : پدرم، آقای قریبیان، طراحی لباس و آدمهای گناهكار
نیما عباسپور: فرامرز قریبیان در هفتاد سالگی (بزنیم به تخته) جوان و جسور فیلم ساخته و با اینكه هنگام دویدن در صحنههای تعقیبوگریز آشكارا كم میآورد، در آن بهخوبی به عنوان بازیگر هم ظاهر شده. قریبیان برای خلق اثری آبرومند و اصیل در ژانر محبوبش تمام تلاش خود را كرده: از انتخاب فیلمنامهای پرپیچوخم، پرشخصیت و پرتحرك گرفته تا دقت در كارگردانی و انتخاب میزانسن، حركت دوربین، اندازهی نما و زوایای متناسب با ژانری كه فیلم بدان تعلق دارد...
گفتوگو با فرامرز قریبیان و سام قریبیان، کارگردان و نویسندهی «گناهکاران:«هنر عشق ورزیدن
شاهین شجریكهن: در نخستین لحظهی دیدارشان دو جلوهی كاملاً متفاوت دارند؛ یكی چنان پرجاذبه است كه گویی همین حالا از قلب یكی از فیلمهای مسعود كیمیایی بیرون آمده و دیگری چنان مهربان و صمیمی كه ظرف چند دقیقه حس میكنید دستكم چند دیدار از دوستیتان گذشته است. فرامرز قریبیان با پسرش «سامی» رفاقتی خاموش دارند كه از هر لحظهی حضور مشتركشان حس میشود. سام قریبیان این روزها دست راست پدر است و همه جا همراهش میرود. هر جا فرامرز قریبیان سال تولید فیلمی را فراموش میكند یا اسم كارگردانی از ذهنش میپرد، سام بدون معطلی تاریخ یا اسم درست را به یادش میآورد. جالب است كه سام، پدرش را در حضور و غیاب او، «آقای قریبیان» خطاب میكند و میگوید لفظ دیگری در دهانش نمیچرخد كه پدر را با آن یاد كند. اما «آقای قریبیان» پسرش را سامی صدا میزند كه لحن دوستانهای از نامش است و محبتی عمیق را در چهار حرف ساده و كوچك پنهان كرده است. ما هم به این دو عنوان احترام گذاشتیم و در این گفتوگو از پدر و پسر با همین نامها یاد كردهایم.
(بشارت به یک شهروند هزارهی سوم (محمدهادی كریمی: چه باید کرد؟
شاهپور عظیمی: بشارت... محصول مؤسسهی رسانههای تصویری و یکی از آثار مدیریت قبلی سینمای ایران است. میدانیم که مدیریت جدید اعلام کرده که تا اطلاع ثانوی هیچیك از مدیران سینمایی قرارداد تازهای برای تولید فیلم نبندند. یک پرسش: آیا بخش خصوصی مایل به تهیهی بشارت... بود؟ آیا آثاری مانند بشارت... نیات تهیهکننده در مبارزه با حرکتهایی را برآورده میکند که فیلم قصد کالبدشکافی آنها را دارد؟ و... چه باید کرد؟ مخاطب این یکیدو پرسش آخر قطعاً محمدهادی کریمی نیست.
نبرد با شیطان یأس و دیو افسردگی
علیرضا حسنخانی: شیطانپرستی در فیلم در مقام یک فرقهی انحرافی یا به عنوان نشانهای از بیایمانی مطرح نمیشود بلکه عامل تهدیدی برای از بین بردن امید و روشنبینی است. همان طور که بیکار شدن حمید هم عامل تهدید دیگری است. در واقع کریمی ناامیدی را در مقام شیطان قرار میدهد...
به خاطر رنجهای پونه و دیگران
فرهاد اصلانی: در تابستان ۱۳۹۱، درست در روزهایی كه قرار شده بود مسائل تلخ و رنجآور سالهای قبل را در ذهن اجتماعیمان كش ندهیم و همه چیز را فراموش كنیم ناگهان نرخ دلار رو به بالا رفت و بیدلیل ما را و زندگیمان را دچار كشمكش كرد. تدارك تولید فیلم مستقل به خاطر پونه در همین روزها انجام میشد و برای همین بیتعادلی بازار، شاید از تهیهكننده فقط اسمی ماند و دیگر هیچ.
انتهای پیام/
ارسال نظر