جمعه ۶ دی ۱۳۹۲ - ۰۳:۰۴

گفت‌و‌گوی مشروح سینماپرس با کارگردان «عملیات مهد کودک»/

اژدری: جهانی فکر کنیم اما فیلم‌ خودی بسازیم/ «من‌»های هالیوود سینمای دنیا را تسخیر کرده‌اند

فرزاد اژدری*

کارگردان فیلم سینمایی «عملیات مهد کودک» در گفت و گویی مشر وح با سینماپرس ضمن صحبت پیرامون این فیلم اظهار داشت: باید در حوزه سینمای کودک به این شعار برسیم که جهانی فکر و محلی عمل کنیم یعنی سعی کنیم با استاندارد بین المللی فیلم هایی برگرفته از فرهنگ خودی بسازیم.

«عملیات مهد کودک» عنوان فیلمی به کارگردانی فرزاد اژدری و تهیه کنندگی رؤیا شریف است که از 20 مهر در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان جوایزی از جمله پروانه زرین بهترین فیلم تماشاگران، پروانه زرین بهترین فیلم داوران کودک و نوجوان، دیپلم افتخار بهترین فیلم از هیات داوران، دیپلم افتخار بهترین موسیقی فیلم و دیپلم افتخار بهترین جلوه‌های ویژه بصری را دریافت کرده است. درباره این فیلم و سینمای کودک و نوجوان با فرزاد اژدری؛ کارگردان آن گفت‌و‌گویی انجام داده ایم که در ذیل آمده است.

 

ابتدا به یک مسئله مهم یعنی دلیل اصلی بی توجهی ها به سینمای کودک بپردازیم. چه نظری در این مورد دارید؟

 

سالهاست که سینمای کودک ظاهرا تحت عنوان جشنواره کودک سازماندهی می شود و به نظر متولی دارد. چون فارابی سالها این جشنواره را برگزار کرده و شورای فیلمنامه نویسی مخصوص کودک دارد به این معروف شده است که فارابی متولی سینمای کودک است. در سالهای پیش کانون پرورش فکری خیلی فعال بود و در ساخت فیلم کودک کمک می کرد اما الان خیلی خوب است که یک نهاد، مرکز و سازمانی تولیت سینمای کودک را بر عهده بگیرد زیرا سینمای کودک همیشه به عنوان پر کننده برنامه جشنواره ها و یا حتی تلویزیون بوده است و به همین دلیل جدی به آن توجه نمی شود. البته در زمان هایی مثل روز جهانی کودک برنامه هایی اجرا می شود، من جمله جشنواره کودک. با توجه به اینکه همه خوب می دانیم جشنواره کودک از معدود جشنواره های بین المللی کشورمان است که در خاورمیانه و در سطح دنیا برند خاص خودش را دارد، اما اصلا به آن توجه نمی شود. به خاطر آنکه ما تنها روی جشنواره فجر سرمایه گذاری می کنیم، در حالی که به نظر من فجر یک جشنواره محلی است و از لحاظ رنکینگ جشنواره ها، رتبه پایین تری از جشنواره کودک دارد. متاسفانه بحث سینمای کودک متولی گردن کلفتی ندارد و دوره ای برای آن برنامه ریزی می شود. حتی در اکران هم برنامه سازماندهی شده برای اکران فیلم های کودک وجود ندارد.

 

آیا بخش عمده ای از علت اینکه این بخش از سینما متولی خاصی ندارد و برای آن سرمایه گذاری نمی شود، نبود سوددهی آن نیست؟

 

این مسئله را با یک سوال جواب می دهم، آیا جنبه های دیگر سینما مثل سینمای اجتماعی، سینمای دفاع مقدس، سینمای وحشت و.. سود دهی دارد که حالا بگوییم سینمای کودک این سوددهی را ندارد و به همین علت نمی‌خواهیم باشد؟ پس صرف اینکه شکلی از سینما سوددهی ندارد نباید آن را تعطیل کنیم. دومین مسئله این هست که این موضوع راه حل دارد، در کشورهای اروپایی و امریکا فرمول هایی استفاده می کنند که برای فروششان سازنده است. سوای اینکه آنها از یک سری فاکتورهایی استفاده می کنند که ما عملا،شرعا و عرفا نمی توانیم در سینمای خودمان استفاده کنیم، اما از بدیهی ترین چیزهای این موارد می توان به قصه خوب، پرداخت خوب، توجه به شعور تماشاگر اشاره کرد. آنها در همه فیلم های خود سعی می کنند همه این مسائل را رعایت بکنند که مهمتر از همه قصه ای با جذابیت و استفاده از عواملی مثل فانتزی، جلوه های ویژه و بازیگران حرفه ای است که همه آنها به فروش کمک می کند. اما در ایران زمان می برد که این تابو ها بشکند، زیرا اول اینکه سالهاست می گوییم سینما رکود دارد، البته تا اندازه ای درست است اما می شود از این بحران گذر کرد و با یک برنامه ریزی دراز مدت کرد مخصوصا در عرصه اکران و نمایش و همچنین سالن های نمایش به نتایج خوبی برسیم که اگر این اتفاق بیافتد در مرحله دوم باید فیلمسازان هم باید به قصه هایی رجوع کنند که مردم آن را دوست دارند. از همه مهتر اینکه تماشاگر خود را سطح پایین در نظر نگیرند و با قصه های آبکی سعی نکنند آنها را به سالن سینما بکشانند زیرا تماشاگر به خصوص تماشاگر کودک آگاه و فهیم است و خیلی سخت می شود سر آنها را کلاه گذاشت.

 

لیلا بلوکات در فیلم سینمایی «عملیات مهد کودک» به کارگردانی فرزاد اژدری

کودکان دهه شصت خاطرات خوبی از سینما دارند اما بچه های الان این خاطرات خوش را از سینما ندارند، دلیل این رکود چیست و چه طور می شود برای نسل امروز هم خاطرات خوبی از سینمای کودک به وجود آورد؟

 

موضوعات خوب و جذاب برای بچه ها خیلی می تواند کمک کننده باشد، که جذب سینما شوند در کنار آن هم سازندگان باید سطح خود را بالاتر ببرند با توجه به دسترسی بچه ها به انواع تکنولوژی دیگر نمی توان بچه ها را با چند تا عروسک و صحنه های معمولی پای سینما نشاند باید فکر دیگری کرد، باید بچه ها در فیلم ها قهرمان پیدا کنند. اگربچه ها خود را در قالب قهرمان در پرده سینما نبینند از فیلم جدا می شده و با آن همراه نمی شوند، بچه ها باید بتوانند با فیلم همذات پنداری کرده و نتیجه آن را بفهمند و در زندگی خود به کار ببرند. اما دلیل اینکه هنر گرانی مثل سینما  همچین پروسه ای را درست می کند برای اینکه حرفی و پیامی را به تماشاگر منتقل کند به علت تاثیر گذارتر بودن آن نسبت به سایر رسانه ها است. بنابراین در صورتی که یک داستان خوب و جذاب باشد قطعا استقبال هم می شود. در دهه شصت دو شبکه تلویزیونی بیشتر نبود، سینما هم هنر ارزانتری بود، جنگ بود و از طرفی نیز فانتزی های مثل شهر موش ها، پاتال و...  برای بچه ها ملموس بودند اما الان بچه ها از تلویزیون و سینما دورند و رغبت ندارند آنها را ببینند به همین علت برای رفتن به سینما و دیدن فیلم به چیزی بالاترو برتر  از آنچه الان در سینما وجود دارد، نیاز دارند. در هر حال  اگر فیلمسازان زحمت بیشتری بکشند می توانند رونق بیشتر را به سینما برگردانند.

 

شما به لزوم قهرمان سازی در فیلم های کودک اشاره کردید، مولفه های اصلی برای این قهرمان سازی چیست؟ آیا برای این قهرمان سازی باید به داستان ها و فرهنگ کهن ایرانی تکیه کنیم یا به قهرمان های جدیدتری نیاز داریم؟

 

در غرب از کتاب های مصور خودشان قهرمان هایی بیرون می کشند و به جذاب ترین شکل بازسازی می کنند و با تبدیل آن به فیلم، به بچه ها می گویند، کتاب هایی که می خوانید قهرمانشان این است. تاریخ دویست ساله امریکا فکر نمی کنم بتواند چیز زیادی به بچه ها بدهد اما متاسفانه کل دنیا را از همین طریق ساماندهی می کند و به مردم می گوید که مرد عنکبوتی، بتمن، سوپر من  و انواع من های دیگر می توانند جهان را نجات بدهند در حالی که ما در ادبیات کهن خود قصه های زیبابیی داریم که قهرمان آنها کودک یا نوجوانانی هستند که به جنگ دیو و پلیدی می روند، سیار زیرک و توانا هستند و همیشه هم پیروز می شوند. اینها مولفه هایی هستند که می توانند، قهرمان های امروزی در سینما را به وجود بیاورند. من فکر می کنم در حوزه سینما هم علاوه بر تکیه بر قهرمان های برخواسته از ادبیات و افسانه های کهن ایرانی می توانیم قهرمان های جدیدتری را هم بسازیم. وقتی ما یکی مثل شهید فهمیده را داریم چرا فیلم آن را نسازیم؟ در عصر معاصر می توانیم قصه های قدیمی را به روز کنیم و این کاری است که سینمای غرب داره می کنه و خیلی وقتها هم بر اساس داستان های ما اینکار را انجام میدهد. ما می توانیم قصه های خودمان را به روز و بایک فانتزی آن را همراه کنیم، در این صورت است که بچه ها می توانند با این قهرمان ها ارتیاط برقرار کنند؛ چون اصیل و ایرانی هستند. از سوی دیگر خیلی از جوان ها، نوجوان ها و کودکان ما در تیم های ملی هستند و مقام کسب می کنند چرا نباید برای بچه ها یک کار ورزشی کنیم؟ چرا یک چیزی مثل فوتبالسیت ها نسازیم برایشان؟ با اینکه این همه قهرمان داریم؟

 

علیرضا خمسه در فیلم سینمایی «عملیات مهد کودک» به کارگردانی فرزاد اژدری

در حوزه بین الملل سینمای کودک کشور ما چه وضعیتی دارد؟ باید چه کنیم تا سینمای کودک ایران را به کشورهای دیگر  بیش از پیش معرفی کنیم؟

 

سینمای کودک ما به دنیا معرفی شده است و تا کنون جوایز متعددی را نیز از جشنواره های خارجی گرفته ایم. اما متاسفانه در سینمای کودکمان از انطرف بوم افتادیم یعنی فیلم هایی می سازیم که خوشایند آنطرفی ها است و آنها  دوست دارند به همین علت از خودمان غافل شدیم، دلیلش هم همین رکود سینما در ایران است. باید در حوزه فیلم سازی به خصوص برای سینمای کودک به این شعار برسیم که جهانی فکر و محلی عمل کنیم، یعنی سعی کنیم با استاندارد بین المللی فیلم های محلی و برگرفته از فرهنگ خودی بسازیم. اما دلیل اصلی آن  این است  که من به عنوان یک کارگردان دنبال قصه ای خوب و جذاب نیستیم و بیشتر به قصه های آپارتمانی و ساده اکتفا می کنم و سراغ قصه ای نمی روم که فانتزی و خیال را برای بچه ها ایجاد کند. همچنین برای پایین آوردن هزینه دست به هر کاری می زنم و در آخر نیز نتیجه این می شود که سینمای کودک مهجور واقع شده و کسانی که از قدیم برای کودکان کار می کردند از این عرصه کنار کشیده و نسل جدید هم به دنبال این هستند که کار را ساده و کم خرج بسازند.

 

فکر می کنم که یکی از مشکلات اصلی ما در حوزه فیلم کودک نقص فیلمنامه باشد. کمبود فیلمنامه های خوب ضربه ای جدی به سینمای کودک وارد کرده است. مهمترین ایراد فیلمنامه های ما در سینمای کودک چیست؟

 

قبلا فکر می کردم فیلمنامه خوب داریم اما الان با توجه به فیلمنامه هایی که خواندم می بینم بیشتر آنها یک اشکال بزرگ دارند و آن هم این است که فیلمنامه های ما به شدت تلویزیونی و متاثر از آن شده است. نمی خواهم بگویم که فیلمنامه تلویزیونی بد است اما مدیوم تلویزیون بیشتر شنیداری و کمتر دیداری است، پس اولین مشکل ما در فیلمنامه های سینمایی شنیداری بودن آن است و تعدد سوژه دومین مشکل فیلمنامه های ما در حوزه سینمای کودک محسوب می شود. یعنی قصه در فیلمنامه آنقدر زیاد است که با خواندن آن احساس می کنم که مشفول تماشای سریال هستم. ما آنقدر سریال زده شده ایم که همان سوژه های سریالی خود را به عنوان فیلمنامه سینمایی می نویسیم. به جرات می گویم که مشکلات فیلمنامه آنقدر زیاد است که حتی یک بچه هم آن را می فهمد. علاوه بر ان مشکل دیگر ما در این حوزه این است که نویسنده کودک ما در سینما کودک درون فعالی ندارد و  از بالا به پایین به بچه ها نگاه کرده و می نویسد، نسل امروز نصیحت را  قبول نمی کند و از آن دوری می کند، فیلمنامه نویسان  باید فتیله سنی خود را پایین بکشند و با دید بچه های امروز دست به نوشتن بزنند.

 

در سینمای کودک همیشه این بحث مطرح است که فیلم برای کودکان است یا درباره کودکان. به نظر می آید فیلم «عملیات مهد کودک» به نوعی ساخته شده است که به هر دو شکل این مسئله پرداخته است.

 

حقیقت این است که من به این تعاریف توجه نداشتم چون حس  می کنم الان این تعاریف با هم قاطی شده است و زمان آن رسیده تعاریف جدیدتری برای سینمای کودک داشته باشیم، اما از نظر من فیلمی که کودک خودش را بر پرده سینما ببیند و بتواند با ان ارتباط برقرار کرده و تا پایان آن را همراهی کند فیلمی برای کودک است. اما به دلیل اینکه بچه ها با بزرگترهای خود به دیدن یک فیلم می روند بنابراین احترام به بزرگتر هم وجود دارد و فیلم باید چیزی در جهت کشف کردن برای بزرگترها هم داشته باشد. «عملیات مهد کودک» هم با این رویکرد ساخته شد که هم بزرگتر ها و هم کوچکترها را در نطر بگیرد و در حقیقت با توجه به اینکه بزرگترها هم فیلم را نگاه می کنند از هنرپیشگان طراز اول و ستاره در این فیلم استفاده کردیم.

 

 پشت صحنه فیلم سینمایی «عملیات مهد کودک» به کارگردانی فرزاد اژدری

اما به نظر می آید پیام اصلی فیلم برای بزرگترها بود.

 

نه اینطور نیست این فیلم برای هر دو گروه پیام داشت . این فیلم به بچه ها می گوید اگر دست به دعا بردارید خدا به وسیله فرشتگان خودبه شما کمک می کند و از سوی دیگر نیز تیغ انتقاد ما در این فیلم به سمت بزرگترها نشانه رفته است که نباید بچه ها را فراموش کنید.

 

از نقش «فوفو» بگویید. چگونه در فیلمنامه به این شخصیت رسیدید؟

 

در ایده اولیه قرار بود بچه ها کار های خطرناکی بکنند و در مقابل فرشته ای هم باشد که به آنها کمک کند. در ابتدا در نوشتن فیلمنامه دچار مشکل شذیم که اگر قرار باشه بچه ها کاری بکنن که باعث بد آموزی  باشد پس فیلمنامه محکوم به شکست است و شاید هم اصلا ساخته نشود، به همین دلیل در مرحله اول عملیاتی که انجام می دهند، بچه ها شکست خورده و نمی توانند کاری انجام بدهند و کارهایی که قرار است انجام بدند کارهایی عجیب و غریب است که کمتر بچه ای ان را انجام می دهد. در اینجا شخصیت دیگری لازم بود که به بچه ها کمک کند و کارهایی که بچه ها می خواستند انجام بدهند اما در توانشان نبود را انجام بدهد و در نهایت نیز تقصیرها را به گردن او بیاندازند. آن شخصیت همان فرشته است که برای همذات پنداری باید جثه فرشته، بچه گانه باشد، از اینجا این شخصیت اجرا شد. در مورد اسم این شخصیت هم می خواستم یک اسم بامزه که نه زنانه و نه مرادنه باشد را انتخاب کنم که در نهایت به «فو فو» رسیدم. این شخصیت را  از ابتدا برای کیمیا حسینی نوشتم که شخصیت سختی هم بود.

 

موسیقی بخش مهمی از «عملیات مهد کودک» را در بر می گیرد. در مورد موسیقی این فیلم نیز توضیح بدهید.

 

«عملیات مهد کودک» از ابتدا قرار بود که یک فیلم اکشن باشد به همین جهت اصلا قصد نداشتیم که در این فیلم موزیک داشته باشیم، و حتی در فیلمنامه اولیه جایی برای موسیقی نبود اما با توجه به تغییرات و شاید هم به دلیل آنکه نتوانستیم آنچنان که باید فضای کار را اکشن کنیم به همین دلیل از موسیقی در کار استفاده کردیم. موسیقی از چند جهت می تواند به یک فیلم کمک کند، اول اینکه چون بچه ها هنوز وارد زندگی ماشینی امروز نشدند با موسیقی به راحتی  ارتباط برقرار می کنند و موسیقی یکی از ابزارهایی است که می تواند به مخاطب نزدیک شود. البته  موسیقی باید به موقع و به اندازه باشه زیرا بی موقع و زاید بودن نتیجه عکس می دهد.  در موسیقی این فیلم در خدمت ناصر چشم آذر بودیم و با وی قرار گذاشتیم که وی در این فیلم کاری ماندگار مثل خواهران غریب بسازند که  همینطور هم شد. «عملیات مهد کودک» جدا از کلیپ هایش، 65 قطعه مویسیقی دارد که نشان دهنده ذوق وی است.

 

جلوه های ویژه یکی از نقاط مثبت «عملیات کودک» محسوب می شود. که نقش مهمی در جذب مخاطب کودک بر عهده داشت. چند پلان از این فیلم با این تکنیک ساخته شده است.

 

نزدیک به 430 پلان حلوه ویژه در این فیلم وجود دارد. که بخشی از آن مثل  گربه قابل تشخیص است و بخشی از آن هم مثل  شیشه های دودی ماشین و یا  سر فو فو بر سه بدن مختلف بزرگسال کمتر قابل تشخیص است. جلوه های ویژه در این فیلم خیلی خاص سخت و دقیق انجام شد به نظر من جلوه ویژه یا باید خوب اجرا شود یا اصلا نباید باشد زیرا اگر بخواهد نصفه و نیمه باشد مخاطب خود به راحتی دست فیلمساز را  می خواند. البته در جاهایی می خواستیم بگوییم که این جلوه های ویژه بصری هست، تا فانتزی بودن فیلم مشخص باشد اما یک جاهایی هم این اتفاق رخ نداد. فکر می کنم ما در عرصه جلوه های بصری آنقدر پیشرفته هستیم که فیلم خوب در ایران تولید کنیم و حتی می توانیم در این عرصه با فیلم های هالیوودی رقایت کنیم البته می شود با تکنولوژی پیشرفته تر کارهای بهتری هم ارائه کرد.

جا دارد تشکر کنم از گروه هایی که بیشتر مواقع نامشان در فیلم بُلد نمی شود.  از فیلمبردار محترم، مسئولان فنی، صدا بردار،طراح صحنه، گروه کارگردانی و همه کسانی که ما را در ساخت این فیلم یاری کردند تشکر می کنم و امیدوارم روزی به همه افرادی که برای کودک کار می کنند توجه ویژه ای بشود زیرا چون آنها برای کودک کار می کنند جدی گرفته نمی شوند، در خواست من این است که  آنها را جدی بگیرند زیرا چون اگر اینها نباشند نسل ایده ما بچه هایی دور از وطن و خدای نکرده معاند با نظام پرورش پیدا می‌کنند.

 

 

نظرات

  • علی ۱۳۹۲/۱۰/۱۳ - ۰۰:۲۶
    0 0
    یعنی چی جل.ه های ویژه مثل گربه.................... تا وقتی ما هر چچیزیرو جلوه های ویژه میدانیم حکایتی ناخوشایند از هر کاری برایمان بوجود میاید ما در تملمی فیلمکهایمان میزنند جلوه های ویژه در صورتی که نوشته های فیلم را هم مل میگویم جلو های ویژه این شده یک باب حتی دودی که با با چوب در صحنه به وجود میاورند نام جلوه های ویژه را میگیرد

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.