جبار آذین منتقد و مدرس سینما در گفت وگو با خبرنگار سینماپرس در مورد فیلم سینمایی «دربست آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی اظهار داشت: پنجمین فیلم سینمایی مهرشاد کارخانی نوعی فیلم اجتماعی- خیابانی است. اثری تلخ وغم انگیز درباره تراژدی زندگی انسان های تنها ، شکست خورده و مناسبات غلط اجتماعی است.
وی گفت: سازنده «دربست آزادی»، آدمک ها و داستانک های فیلم خود را از کوچه ها ، خیابان های کج و کوله ، زندگی های تار عنکبوتی جمع و سوار یک ماشین دودی کرده و خیال کرده این گونه می تواند دربست به آزادی برسد، غافل از اینکه این جماعت آشفته با ماشین دودی زوار درفته ، شکل و شمایل بابا شملی و شیوه عبور آن ها از تنگناهای اجتماعی و اقتصادی که قرابتی با ساختار جامعه امروز ایران ندارد هیچ گاه نمی تواند به آزادی سلام کنند.
این منتقد و روزنامه نگار تصریح کرد: مهرشاد کارخانی گرایشات سینمایی موسوم به موج نو دهه ۴۰ و اوایل ۵۰ ایران است، سینمایی منتقد و معترض که محصول شرایط آن دوره بود و به طور قطع با اوضاع اجتماعی کنونی و سینمایی نوین ایران از اساس مضمون ، محتوا ، اهداف و ارزش ها ، متفاوت و متغایر است ولی فیلمسازان معترض و شیفته ای چون مهرشاد کارخانی که آن دوره را در موزه، رایانه و یا کتاب شناخته اند یا قصه هایش را از زخم زدگان و جراحت دیدگان رژیم سیاه پهلوی شنیده اند، از میان آن همه تنها به وام گیری نا به جای قالب و فضای سینمایی- اجتماعی اکتفا کرده و بنا دارند مضامین امروز را در قالبهای سوخته سینمای دیروز و آدم های مچاله شده دوران گذشته با ظاهر سازی روز جای دهند. در حالی که این امر دقیقاً تضاد آشتی ناپذیر فرم و محتوا و اشتباه بزرگ فیلمسازانی نظیر اوست چرا که آن ها به جای تلاش برای یافتن قالب و پرداخت مناسب قصه های امروز خود را وارد لاک سنگ پشتی کرده اند که سالهاست از بیراهه به تاریخ پیوسته است.
آذین یادآور شد: فیلم سینمایی «دربست آزادی» مضامین مهمی چون: پول سالاری، تنهای، تباهی، تلخی، شکست، فقر، فساد، عشق، رفاقت و نارفیقی را دستمایه قصه سطحی خود در درامی ضعیف با بازی های متوسط ، ظرف زمانی ، فضاسازی های موضوعی و شخصیت های پا در هوا ، تحقیر شده و شکست خورده که در واقع کپی و بدل کاراکتر فیلم های اجتماعی و خیابانی ده های ۴۰ و ۵۰ هستند قرار داده است.
این مدرس سینما گفت: مهرشاد کارخانی به دلیل نگاه سطحی به وقایع و داستان های امروز و اینکه دریافت هایش مانند بعضی دوستان و استاداتش از سینما و عصر گذشته نبش قبر سینمایی است. وی نتوانسته از یک سو به سینمای گذشته ادای دین کند و از سوی دیگر به تعهدات اجتماعی اش به عنوان یک کارگردان فیلم های اجتماعی جامعه عمل بپوشاند. او که پای خود را عجولانه در جای پای فیلم های سینمایی از جمله: مسعود کیمیایی، کامران شیردل، فریدون گله و امیر نادری که در روزگار خود به درستی مطرح و برتر بودند گذاشته و در انتخاب فرم ، محتوا ، پرداخت جذاب ، مقبول و تماشاگر پسند فیلمش به موفقیت نرسیده است.
وی گفت: او باید بداند که سینمای اجتماعی، خیابانی و معترض امروز شکل ، قالب و محتوای خاص و برخواسته از حال و هوای جامعه ای را نیاز دارد و فیلمسازان مانند: مهرشاد کارخانی باید برای حرف های خود ظرف های مناسب امروز را بی آفرینند و ریختن مظروف روز در ظرف های شکسته و سوخته دیروز تنها می تواند استعداد، سرمایه و قابلیت های آن ها را به هرز ببرد.
آذین در پایان این گفت وگو خاطرنشان کرد: در هر حال اگر قرار است مهر شاد کارخانی، دربست به سوی آزادی برود، راه آن استفاده از ماشین دودی، گاری ، درشکه ، آدم های افسرده ، ناامید و فیلم های میراث فرهنگی نیست. این اقدام مهم نیازمند نگاه ، ابزار نوین سینمایی ، فرهنگی و تکیه بر انسان های امیدوار و طی کردن مسیر سلامت است.
نظرات