سینماپرس ضمن تبریک زادروز این هنرمندان مرداد ماهی و آرزوی سلامتی برای آنان، به بازماندگان هنرمندان از دست رفته جامعه هنری کشور در این ماه تسلیت می گوید و همزمان با ایام جشن و شرور عید سعید فطر، مروری بر کارنامه و حرفه هنری آنان دارد:
پنجاه و سومین برگ از کتاب زندگی احمدرضا درویش هم ورق خورد
احمدرضا درویش متولد دوم مرداد ماه سال ۱۳۴۰ از شهر همدان، فارغ التحصیل رشته گرافیک و معماری است. وی فعالیت هنری را از سال ۱۳۶۱ با کارگردانی نمایشهای تلویزیونی آغاز کرد.
درویش پیش از ورود به حرفه کارگردانی، رشته های دیگر سینما از جمله بازیگری و تدوین را نیز تجربه کرده است. این کارگردان که ساخت ۸ فیلم سینمایی را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده در سال ۱۳۶۳ در یک فیلم حادثه ای ساخته رحیم رحیمیپور با عنوان «زندان دوله تو» نقش آفرینی کرد که البته مدیر تولید این فیلم نیز بود. در سال ۱۳۷۲ به عنوان مشاور کارگردان در کنار اسماعیل سلطانیان فیلم سینمایی «همه دختران من» را تولید کردند. علاوه بر این وی بعد از نگارش فیلمنامهی فیلم سینمایی «سرزمین خورشید» با ژانر جنگی، در سال ۱۳۷۵ این فیلم را با ستاره سینمای دهه ۷۰ یعنی خسرو شکیبایی کارگردانی کرد که خود نیز تهیه کنندگی آن را بر عهده داشت.
احمدرضا درویش تاکنون ۸ فیلم سینمایی با نام های «آخرین پرواز» تولید سال ۱۳۶۸، «ابليس» تولید سال ۱۳۶۹، «آذرخش» تولید سال ۱۳۷۱، «كيميا» تولید سال ۱۳۷۳، «سرزمين خورشيد» تولید سال ۱۳۷۵، «متولد ماه مهر» تولید سال ۱۳۷۸، «دوئل» تولید سال ۱۳۸۲ و «رستاخيز» تولید سال «۱۳۹۲» کارگردانی کرده که نویسنده این فیلم ها نیز بوده است.
همچنین وی مستندساز، عکاس و فیلمبردار در طول جنگ ایران و عراق (۱۳۶۰ - ۱۳۶۸) بوده است. اما احمدرضا درویش پس از ۱۰ سال دوری از جشنواره فیلم فجر با فیلم «رستاخیز» به سی و دومین جشنواره فیلم فجر آمد که به گفته خیلی ها این یک اتفاق مهم برای سینمای ایران محسوب میشد. درویش بد از یک دهه دوری از سینما با فیلم دینی «رستاخیز» که به باور خود یکی از آثار مهم و برجسته سینمای ایران در حوزه تاریخی و مذهبی به شمار می رود به سینما بازگشت. تولید این فیلم چندین سال طول کشید و به همین دلیل مخاطبان در این سالها همیشه منتظر بودند تا آخرین ساخته درویش در جشنواره فجر رونمایی شود. این فیلم به نوعی می توانست کمکاری سینمای ایران در بخش تولید آثار مذهبی و تاریخی را خصوصا درباره واقعه کربلا جبران کند چرا که پس از فیلم «روز واقعه» نوشته بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی دست سینمای ایران در این زمینه خالی بود که البته به باور بسیاری از منتقدان و سینمایی ها «رستاخیز» نتوانست این خلا را در سینمای ایران پر کند.
شاید علت اصلی همه این انتقادهایی که بر فیلم «رستاخیز» شد ۱۰ سال دوری او از سینما بود که انتظارها را بالا برد تا درویش یک فیلم بی عیب و نقص را ارائه دهد.
صدای «سمیر» هشدار برای کبری ۱۱ یکسال پیرتر شد!
جلال مقامی در دوم مرداد ماه سال ۱۳۲۰ در تهران متولد شد. كار دوبله را از سال ۱۳۳۶ و مديريت دوبلاژ را از سال ۱۳۴۴ آغاز كرد.
وی تا کنون در فیلم هایی چون «راز گل شب بو» در سال ۱۳۷۲، «گالان» در سال ۱۳۶۹، «زنگ اول» در سال ۱۳۶۳، «آلونک» تولید سال ۱۳۴۷، «گردباد زندگی» سال ۱۳۴۷، «ایستگاه ترن» تولید سال ۱۳۴۵و «من مادرم» تولید سال ۱۳۴۴ ایفای نقش کرده است. در سال ۱۳۶۹ برای فیلم «تعقیب سایه ها» و در سال ۱۳۷۷ برای فیلم «معصوم» مدیر دوبلاژ بود. تاکنون در ۴۷ فیلم و سریال از جمله «مرد نامرئی»، «سفر بخیر»، «همه دختران من» و ... به عنوان سرپرست گویندگان حضور داشته است.
در آثار مشهور دوبله این دوبلور می توان به مواردی از جمله به جای رابرت ردفورد در: نیش، بوچ کسیدی و ساندنس کید و پابرهنه در پارک و .../ به جای عمر شریف در: دکتر ژیواگو، لورنس عربستان و ...
به جای مارچلو ماسترویانی در بیش تر فیلم هایش/ به جای مایکل کین، فرانکو نرو و ژان پل بلموندو در اکثر فیلم هایشان/ به جای وارن بیتی در: بانی و کلاید، شکوه علفزار و .../ به جای لزلی هاوارد در نقش اشلی در نسخه سینمایی فیلم جاودان بر باد رفته (در نسخه تلویزیونی ناصر طهماسب این نقش را صحبت کرده است.)/ به جای ریچارد هریس در شورش در کشتی بونتی/ به جای داستین هافمن در کابوی نیمه شب (دوبله دوم)/ به جای فرامرز قریبیان در فیلم غزل ساخته مسعود کیمیایی/ مینی سریال لبه تاریکی شبکه بی بی سی در نقش کاراکتر اصلی ران کریون با بازی باب پک/ مینی سریال ارتش سری شبکه بی بی سی در نقش سرگرد اروین برانت/ سریال پوآرو به جای هیو فریزر در نقش آرتور هستینگز دستیار پوآرو/ سریال شرلوک هولمز (دوبله اول) در نقش دکتر واتسون/ سریال شرلوک هولمز (دوبله دوم) به جای جرمی برت در نقش شرلوک هولمز/ سریال هشدار برای کبرا ۱۱ به جای بازیگر نقش سمیر/ راوی اصلی مجموعه مستند محبوب و مهیج شاهد عینی اشاره کرد.
آقای فیلمساز در ۷۳ سالگی همچنان با انگیزه فیلم میسازد!
مسعود کیمیایی ۷ مرداد ۱۳۲۰ در کوچه سید ابراهیم خیابان ری تهران زاده شد. پس از آن به ترتیب در کوچه دردار، آصفالدوله، سقاباشی، عینالدوله و سرانجام در خیابان بهار ساکن شد. او دو خواهر و یک برادر دارد. دیپلم متوسطه را از دبیرستان بدر گرفت. بعد از پایان دبیرستان کمکم وارد عوالم روشنفکری شد و همراه چند تن از دوستان علاقهمند، گروه انتشارات طرفه را بنیاد نهاد. از همان دوره به موسیقی هم علاقهمند شد و چند ساز مانند پیانو و گیتار را در حد غیر حرفهای مینوازد. اما بیشترین کشش و علاقه او به سینما بود.
با اینکه تحصیلات آکادمیکی در کارگردانی سینما نداشت اما فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۴۵ با دستیاری مرحوم ساموئل خاچیکیان در فیلم «خداحافظ تهران» آغاز میکند. اولین فیلمش «بیگانه بیا» را در سال ۱۳۴۷ و با تم جوان هوسباز و دختر فریب خورده در خانوادهای مرفه میسازد، که از ساختار مستحکمی برخوردار نیست و اقبال چندانی نیز در گیشه پیدا نمیکند. یک سال بعد «قیصر» اوضاع را تغییر میدهد. قیصر که بر اساس فیلم وسترن نوادا اسمیت (کارگردان: هنری هاتاوی) ساخته میشود، گرچه در نمایش اول خود در میان عامه مردم مورد پسند واقع نمیشود، اما در اکران دوم رکورد فروش را میشکند و به یک سمبل تبدیل میشود.
سال ۱۳۴۸ به دلیل نمایش دو فیلم گاو (داریوش مهرجویی) و «قیصر» از نگاه مورخین، نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. هر دو فیلم به سهم خود شالوده موج نوی سینمای ایران را با رویکردهایی متفاوت تشکیل میدهند. کیمیایی در فیلمهای بعدی خود مانند «رضا موتوری» و «داشآکل» سینمای قیصرگونه خود را ادامه داد و با فیلم «سلطان» پسرش پولاد کیمیایی را به عنوان بازیگر به سینما معرفی میکند. کیمیایی فیلمنامهی تمامی آثارش را خود نوشته و همچنین تدوین و طراحی صحنه و لباس تعدادی از فیلمهایش، مانند گروهبان، ردپای گرگ، مرسدس و فریاد، را نیز خود به عهده داشته است.
کیمیایی بعد از کارگردانی ۲۹ فیلم سینمایی، در جشنواره سی و دوم فیلم فجر با فیلم سینمایی «متروپل» حضور داشت. وی تاکنون در بسیاری از جشنواره ها بنده و نامزد بهترین کارگردانی و بهترین فیلم بوده است که از جمله آن ها می توان به: برنده جایزه بهترین کارگردانی در دومین جشنواره سینمایی سپاس تهران (۱۳۴۸) برای فیلم قیصر، نامزد شرکت در جشنواره بینالمللی فیلم برلین برای فیلم قیصر، نامزد جایزهی خرس طلایی جشنوارهٔ فیلم برلین برای فیلم دندان مار (۱۹۹۱)، برندهی جایزهی تقدیر ویژه جشنوارهٔ فیلم برلین برای فیلم دندان مار (۱۹۹۱)، نامزد جایزهی شیر طلایی جشنوارهٔ فیلم ونیز برای فیلم گروهبان (۱۹۹۲)، کاندید تندیس زرین بهترین طراحی صحنه و لباس از اولین دوره جشن خانه سینما برای فیلم سلطان، جایزه ویژه منتقدان برای فیلم جرم در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر، نامزد جایزه بهترین آنونس بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلمها از هشتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم سراب، برندهی جایزهی سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جرم (۱۳۸۹)، نامزد تندیس حافظ برای فیلم محاکمه در خیابان (۱۳۹۰) اشاره کرد.
تدوینگر فیلم «شهر موشها» هم مردادماهی است
حسن حسندوست ۱۳ مرداد ماه سال ۱۳۳۷ در تهران متولد شد. پس از دریافت دیپلم ریاضی در سال ۱۳۵۵ به مدرسه عالی تلویزیون و سینما رفت و در رشته تدوین دانشآموخت سه سال بعد به استخدام صدا و سیما درآمد و به عنوان کارمند واحد تدوین شبکه اول مشغول به کار شد و در سال ۱۳۸۲ از این سازمان بازنشسته شد. فعالیت در سینما را از ۱۳۶۴ در سمت دستیار کارگردان و تدوینگر در فیلم شهر موشها آغاز کرد. از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت میکرد و در این مدت دو فیلم کوتاه هشت میلیمتری به نامهای «سیلی» و «نبرد» ساخت که فیلم «نبرد» در سال ۱۳۵۸ برنده جایزه اول در بخش آماتوری شد.
وی تدوین ۳۷ فیلم سینمایی را در کارنامه هنری خود ثبت کرده و بیش از پنج بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنوارهٔ فجر شد که البته در سال ۱۳۶۸ برای تدوین فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی و در سال ۱۳۷۵ برای تدوین فیلم «بچههای آسمان» ساخته مجید مجیدی سیمرغ دریافت کرد و همچنین تدوین فیلم «رنگ خدا» به کارگردانی مجید مجیدی جایزه جشن خانه سینما را برای او به ارمغان آورد.
ملک جهانخزایی یک طراح صحنه و لباس که متولد ماه مرداد است
ملکجهان خزاعی در ۱۹ مرداد ماه سال ۱۳۲۸ در روستای حیدرآباد شهرستان تربت حیدریه متولد شد. در چهارده سالگی به انگلستان رفت و در سن شانزده سالگی وارد دانشگاه شد. وی در سال ۱۹۶۷میلادی در رشته هنرهای زیبا (نقاشی و مجسمهسازی) از دانشگاه لندن فارغالتحصیل شد و در ۱۹۷۲میلادی در رشته مدیریت هنری از مدرسه «افلید یونیورسیتی کالج لندن» فوق لیسانس گرفت و دوره کارآموزی را در «رویالشکسپیر» گذراند.
وی پیش از شروع فعالیت در سینما، سال ۱۹۷۰میلادی در «رویالکورت» لندن طراح صحنه و لباس بود. خزاعی در همین سالها نویسنده و تصویرگر دو کتاب «سنگ صبور» و «شاهزاده آهو» در فرانسه بود و جایزه بهترین نویسنده و تصویرگر کتاب سال را دریافت کرد بهعنوان نویسنده برگزیده انجمن زنان در فرانسه شناخته شد.
وی در آنجا طراحی صحنه و لباس نمایشهای مهابهارتا، این موجود شگفتانگیز، دون ژوان و رستمی دیگر اسفندیاری دیگر را بر عهده گرفت و تجربیات بیشتری اندوخت. خزاعی در سال ۱۹۷۲میلادی به دعوت وزارت فرهنگ و هنر وقت به ایران بازگشت و با سمت طراح دائمی اداره تئاتر به کار پرداخت.
در این سالها با هنرمندانی چون عزتالله انتظامی، داوود رشیدی و رکنالدین خسروی در بیش از ۴۵ نمایش از جمله: «سنگ و سرنا» به کارگردانی نصرت پرتوی، «بنگاه تئاترال» کاری از علی نصیریان، «غروب در دیاری غریب»، «قصه ماه پنهان» و «سگی در خرمنجا» آثاری از عباس جوانمرد همکاری کرد.
وی در همین سالها در ایران طراح صحنه و لباس چند سریال تلویزیونی از جمله: «سمک عیار» و «افسانههای کهن فارسی»؛ و همچنین در اروپا، طراح صحنه و لباس فیلمهای «صحرای تاتارها»، «ملاقات با مردان استثنایی»، «رقصهای مقدس»، «در غربت»، «مهابهارتا» و «اولین پل» بوده است. فیلم «شازده احتجاب» ساخته بهمن فرمانآرا نخستین فیلم سینمایی است که ملکجهان خزاعی طراحی صحنه و لباس آن را در ایران انجام داد.
او در سالهای قبل از انقلاب در چند فیلم دیگر کار کرد که شاخصترین آنها «سایههای بلند باد» و «ملکوت» است. خزاعی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی پس از تجربههای فراوانی که در انگلستان و فرانسه کسب کرده بود، طراحی صحنه و لباس تعداد زیادی از فیلمهای سینمایی را عهدهدار بوده که از آن جمله میتوان از «بلندیهای صفر»، «عاشق فقیر»، «دل و دشنه»، «ضیافت»، «غزال»، «فصل پنجم»، «تولد یک پروانه»، «دو زن»، «صنم»، «دختران خورشید»، «نسل سوخته»، «تیک»، «باران»، «دختری بهنام تندر»، «بانوی کوچک» و «دخیل» را نام برد.
اگر علی حاتمی زنده بود باید ۲۳ مرداد تولدش را جشن می گرفتیم...
علی حاتمی ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ در تهران متولد شد و در ۱۵ آذر ماه سال ۱۳۷۵ درگذشت. حاتمی در جایی متولد شد شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به مفتش آدرس میدهد؛ خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچهٔ اردیبهشت. او دانشآموخته از دانشکده هنرهای دراماتیک است که بیش از ۱۵ فیلم بلند سینمایی و مجموعه تلویزیونی ساخته است.
اولین اثر سینمایی حاتمی در سال ۱۳۴۸ با عنوان «حسن کچل» ساخته شد و آخرین فیلم نیمهتمامش با نام «جهان پهلوان تختی» که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعه هزاردستان بود که به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند و کار نیمه تمام او را بهروز افخمی در سال ۱۳۷۶ به پایان رساند.
حاتمی کار هنری خود را با تئاتر در زمینه نویسندگی آغاز کرد و نمایشنامههای «ساتن»، «قصهٔ حریر»، «ماهیگیر»، «حسن کچل»، «چهل گیس» و شهر «آفتاب و مهتاب» را برای تئاتر نوشت. در کلاسهای نمایشنامه نویسی اداره هنرهای دراماتیک واقع در آب سردار شرکت کرد و بعدها که این اداره به نام دانشکده هنرهای دراماتیک تغییر نام داد او در رشته ادبیات نمایشی تحصیلات خود را ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۴ نمایش دیب (دیو) را که از اولین نوشتههای خود بود در تالار دانشکده و با کودکان موسسه آموزشی فرهنگ آرزو بر روی صحنه برد.
مرحوم محمود استادمحمد بازیگری که از ۳ آبان تا ۳ مرداد زندگی کرد!
محمود استادمحمد نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر تئاتر ایرانی در ۳ آبان ماه سال ۱۳۲۹ در محله دروازه دولاب تهران متولد شد و در تاریخ ۳ مرداد ماه ۱۳۹۲ به دلیل سرطان کبد در بیمارستان جم تهران درگذشت.
وی فعالیت نمایشی خود را در نوجوانی پس از آشنایی با استادش محمد آستیم و سپس نصرت رحمانی و عباس نعلبندیان و با بازی در نمایش های بیژن مفید و عضویت در آتیله تئاتر آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ با بازی در نمایش «شهر قصه» (در نقش خر) به شهرت رسید. وی همچنین در سال ۱۳۴۸ در نمایش «نظارت عالیه» به کارگردانی ایرج انور به ایفای نقش پرداخت.
پس از انحلال آتلیه تئاتر، در سال ۱۳۵۰ به بندر عباس سفر کرد و در آنجا گروه نمایشی «پتوروک» را تشکیل داد. در سال ۱۳۵۱ دوباره به تهران مراجعت کرد. محمود استاد محمد پس از نوشتن نمایشنامه های متعدد، در سال ۱۳۶۴ به کانادا مهاجرت کرد و در سال ۱۳۷۷ دوباره به ایران باز گشت و فعالیت هنری خود را از سر گرفت.
از آثار هنری وی می توان به نمایش «آسید کاظم»، فیلم نامه سریال «پژواک» و نویسندگی و کارگردانی سریال «گذر خلیل دهمرده» و نمایش «رسم زمانه»/ فیلمنامه «جنگ اطهر»/ نمایشنامه های «دقیانوس امپراتور شهر اقیانوس»، «سیری محتوم»، «چهل پله تا مرگ» و «شب بیست و یکم»/ نمایشنامه های «قصص القصر» و «آنها مأمور اعدام خود هستند»/ نمایشنامه های «خونیان و خوزیان» ، «گل یاس»، «خانه سالمندان» و «هم عکس»/ فیلمنامه و بازی در فیلم «سیاه راه»/ نویسندگی و کارگردانی نمایش «آخرین بازی»/ نویسندگی و کارگردانی نمایش «دیوان تئاتر ال»/ نویسندگی «سپنج رنج و شکنج»/ نویسندگی و کارگردانی نمایش «عکس خانوادگی» اشاره کرد.
مرداد؛ ماهی که برای مرحوم ابراهیم بحرالعلومی غیرمنتظره شد
ابراهیم بحرالعلومی از منتقدین سینمای ایران که در چند فیلم و سریال نیز نقش آفرینی کرده بود در ۲۸ تیر ۱۳۲۹ در تبریز متولد شد و در ۱۹ مرداد ۱۳۹۲ که برای گذراندن تعیطلات عید فطر به نوشهر در شمال کشور سفر کرده بود بر اثر ایست قلبی درگذشت، پیکرش را به تهران انتقال داده و درقطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپردند.
وی ازجمله منتقدین سینما بود که در چند فیلم سینمایی و سریال ایفای نقش کرده بود. علاوه بر این در سمت مجری طرح، مشاور تولید و مدیر تولید در عرصه سینما نیز فعالیت داشت.همچنین سالها در حوزه مطبوعات سینمایی نیز به کار پرداخت.
بحرالعلومی در ۱۶ فیلم سینمایی از جمله «بی پولی»، «محاکمه»، «مکس»، «پارتی»، «مرسدس»، «ضیافت» و ... ایفای نقش کرد و همچنین در سریال «کلاه پهلوی» نیز بازی کرده بود.
مردادی که دفتر زندگی نادیا دلدارگلچین را بست!
مرحومه نادیا دلدار گلچین ۱۸ اردیبهشت سال ١٣٣٩ در تهران متولد شد. در رشته موسیقی در هنرستان عالی موسیقی به تحصیل پرداخت دیپلم موسیقی گرفت. ابتدا وارد عرصه تئاتر شد و به تدریج به بازیگری در سینما روی آورد.
وی در سال ۱۳۶۹ با بازی در فیلم «ابلیس» ساخته احمدرضا درویش نخستین نقش سینمایی خود را ایفا کرد.
گلچین در طول مدت کوتاه بازیگری خود، در ۲۳ فیلم سینمایی چون «روسری آبی»، «کمکم کن»، «شیدا»، «مهر مادری»، «غریبانه»، «دختری با کفشهای کتانی» و ... ، ۱۰ مجموعه تلویزیونی مانند «سه در چهار»، «پس از باران»، «دزدان مادربزرگ» و ... و همچنین در چهار تئاتر با نام های «زیرگذر لوطی صالح»، «سوگ»، «مضحکه آدم» و «معرکه در معرکه» به ایفای نقش پرداخت.
نادیا دلدار گلچین در حالی که سالها از بیماری کلیوی رنج میبرد، سرانجام در بامداد ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ و پس از نه روز در حالت کما بودن، با ۵۲ سال سن در بیمارستان عرفان تهران درگذشت.
نظرات