پیشترها كتاب برای خودش رسانهای بود، سینما از آن اقتباس میكرد و كتابهای پرفروش باعث میشدند تا فیلمهایی كه از روی آنها ساخته میشوند، فروش بالایی پیدا كنند.
رفته رفته سینما، جای كتاب را گرفت و كتابهایی پرخواننده میشوند كه از رویشان فیلم ساخته میشد و مردم پس از تماشای فیلم به خواندن آن كتاب روی میآوردند.
امروزه بازیهای رایانهای رقیبی جدی شده است برای سینما و كتاب. رسانهای جذاب كه میتواند در عین سرگرمی آموزنده باشد و این كار راحتی بهتر از كتاب و سینما انجام دهد، به شرط آن كه به صورت درستی از آن استفاده شود.
حالا این بازیها هستند كه پس از موفقیت از روی آنها فیلم درست میشود و فیلمها كتابها را معرفی میكنند.
دمو
اولین دموی داستان اقتباس سینمایی از روی بازی رایانهای به بازی مورتال كامبت باز میگردد كه در دهه ۹۰ و در كنسولهای سگا و میكرو رواج زیادی پیدا كرده بود. این بازی به صورت فیلم درآمد و آن قدر اقبال پیدا كرد كه به تقریب هر دو سال یك فیلم از روی آن ساخته شد و تاكنون به شش قسمت رسیده است.
در كنار آن نباید بازی «جنگجویان خیابانی» را نادیده گرفت كه یك بازی رزمی در كنسول سگا بود و از روی آن فیلمی با همین نام و با بازی ژان كلودوندم، بازیگر رزمیكار سینما كه آن وقتها از ستارههای مطرح بود، ساخته شد و پس از آن در دو قسمت دیگر ادامه پیدا كرد.
نسخه جدیدی نیز از این فیلم به تازگی اکران جهانی شده که بازتاب های بسیار مثبت تری را نسبت به فیلم قبلی که ملغمه ای آشفته و بدون داستانی مشخص بود داشته هر چند این فیلم نیز فیلم مطرحی نیست. اصولا فیلم های رزمی خیلی به بازی و داستان اهمیت نمی دهند و صحنه های زد و خورد صرف و هنرهای رزمی برایشان مهم تر است هر چند در این زمینه فیلم های خوبی در سینمای کره جنوبی تهیه شده و می شود.
تاثیرات معكوس
عكس این اتفاق برای فیلمهای مطرحی چون «هری پاتر»، «بتمن»، «مرد عنكبوتی»، «مردان ایکس»، «شیطان جسور»، «پسران بد»، «جان سخت» و «دراكولا» افتاد، به این صورت كه از روی این فیلمها بازیهایی ساخته شد كه به دلیل تعجیل در ساخت و عقب نماندن از قافله اكران فیلمها، اغلب بازیهای موفقی از كار در نیامد.
دلیل اصلی این امر تاثیرات بصری فیلمها بر سازندگان بازیها بود كه به دلیل فوت و فنهای سینمایی و نیز به مدد تدوین، جلوههای زیبایی داشت و برنامهنویسان بازیهای رایانهای را تهییج به بازآفرینی آن صحنه میكرد.
این تمركز فكری بر صحنهها، آن را از شیوههای حركتی كاراكترها و كاراییهای دیگر صحنه مغفول میكرد و این میشد بازی ارائه شده برای كاربر دلنشین نبود. در حالی كه در فیلمهای ساخته شده از بازیها عكس این موضوع صدق میكرد و این تخیل سیال موجود در صحنهها بود كه ایدههای نو به كارگردان فیلم میداد و فیلمها را از جذابیت لازم برخوردار می کرد.
در این زمینه بازی هایی موفق بوده اند که داستانی متفاوت با فیلم اما با همان شخصیت ها داشته اند چرا که آشنایی زدایی از کاراکترهای ملموس باعث دوری کاربر از بازی خواهد شد.
ارسال نظر