منیژه بهارلو، منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس در مورد فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» ساخته شهاب حسینی اظهار داشت: «ساکن طبقه وسط» نخستین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان است که در کنار بازیگری، تجربه ای هم به عنوان کارگردانی در کارنامه خود رقم زده است و با درونمایه فلسفی و با رگه های طنز که داستان سرگشتگی انسان را در قالب فلسفی به تصویر می کشد.
وی در ادامه افزود: نویسنده این فیلم سینمایی محمد هادی کریمی است؛ کارگردان و فیلمنامه نویسی که قبل از این نویسندگی و کارگردانی فیلم های «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» که به بحث شیطان پرستی پرداخته و «برف روی شیروانی داغ» و «غیر منتظره» و ... را در کارنامه خود دارد و نگاهی گذرا به فیلم های این کارگردان هم نشان می دهد که فیلم های او هم با رگه های فلسفی همراه بوده است و البته در فروش، فیلم های موفقی نبوده است و مخاطب با آن ها خیلی نتوانسته ارتباط برقرار کند.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در ادامه افزود: فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» هم از همان نوع فیلم هاست که آن قدر در قالب فلسفه غرق شده است که از مخاطب بازمانده است و فراموش کرده است که فیلم برای مخاطبان متنوع با سلیقه های متفاوت ساخته شده است و با وجود اینکه داستان سرگشتگی انسان در این دنیاست، ولی مخاطب نمی تواند با آن همذات پنداری کند و با آن درگیر شود.
این منتقد و روزنامه نگار در ادامه یادآور شد: شاید بهتر بود که فیلم در دسته فیلم های هنر و تجربه دسته بندی می شد و برای مخاطب خاص به نمایش در می آمد. هدف اصلی کارگردان رساندن پیام در قالب ملموس برای مخاطب است، که این فیلم از این شاخصه بسیار فاصله دارد. انگار کارگردان با بازی در نقش های بسیار، خواسته است بازیگری خود را به رخ بکشد؛ یعنی بازی در سی و اندی نقش در فیلم که شامل نقش های مولانا، شیخ صنعان، سقراط حکیم، راجر واترز، نیوتن، فیلمنامه نویس و ... است. گویا او می خواسته با این کار، نام خود را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند.
وی گفت: فیلم پر از ستاره های سینماست که هر کدام سکانسی کوتاه بازی کرده اند؛ که این ازدحام بازیگر معنا و مفهومی را برای فیلم رقم نمی زند و احتمالاً به خاطر همکار بودن در فیلم های مختلف با کارگردان، به بازی در این فیلم پرداخته اند. بازیگرانی چون حسین یاری، فرهاد اصلانی، ساره بیات، طناز طباطبایی، هنگامه قاضیانی، آنا نعمتی، بابک حمیدیان، حسین محجوب، نیما رئیسی، فخرالدین صدیقشریف، امید روحانی، جواد عزتی، مانی کسرائیان، حسین محب اهری، بهناز جعفری، بهنوش جعفری و ... در این فیلم ایفای نقش کرده اند.
این منتقد سینما ادامه داد: شهاب حسینی در نقش فیلمنامه نویسی در این فیلم ظاهر شده که در زندگی شخصی خود شکست خورده است و همسرش به خاطر عقیم بودنش از او جدا می شود و ماجرا از نقل مکان او به ساختمان جدید در طبقه وسط آغاز می شود. او به دنبال یک سوژه برای فیلمنامه ای خوب است و به سراغ هر داستان و شخصیتی می رود از تاریخی تا امروزی و در تمام این داستان ها برای دقایقی هر سوژهای که به نظر می رسد، به تصویر کشیده می شود.
وی گفت: فیلم شروع بدی دارد یعنی با به دنیا آمدن کودکی به روش سزارین آغاز می شود و به یکباره وارد داستانی تاریخی می شود که جشن برای به دنیا آمدن کودک است و گروهی همانند داعش حمله می کنند و همه را می کشند و بچه را بعد از اخته کردن، می دزدند. شروع بسیار غریبی است و شاید با این شروع خواسته اند آفرینش انسان را متذکر شوند.
بهارلو ادامه داد: با نگاهی نشانه شناسانه به فیلم می توان متوجه شد که انتخاب نام فیلم برای این اثر فلسفی، بسیار هوشمندانه بوده است. طبقه وسط یعنی نشانه ای در برزخ؛ یعنی بین خیر و شر. چون در واقعیت هم ساکن طبقه پایین همسایه ای بوده است که مدام در حال رقص بوده و از پنجره خانه در هاله ای از ابهام شاهد این حرکات موزون بوده است و در طبقه بالا که به صورت انتزاعی، معنی خیر و صالح بودن را به تصویر می کشد که صدایی از موسیقی سنتی می آید و مدام تا انتهای فیلم در لابه لای سکانس های رفت و برگشت برای نوشتن فیلمنامه خوب، این موتیف ها تکرار می شود، تا در انتهای فیلم باز به صورت استعارهای، فیلمنامه نویس در ابتدا به سمت شر می رود یعنی طبقه پایین که متوجه می شود، سرابی پیش نیست و بعد به سمت خیر که در طبقه بالاست می رود. یعنی این نکته را یادآور می شود که انسان دست به انتخاب نمی زند، بلکه به سمت خیر سوق داده می شود.
وی گفت: شاید بدین شکل خواسته است بحث اختیار را از انسان سلب کند و معتقد به جبر بوده است، و مابه ازای مادی آن وجود روانشناس فیلم است که نقش مرید را برای او بازی می کند و او را سوق می دهد به زندگی مادی و رهاشدن از سرگشتگیهای که او برای خود ایجاد کرده است که اشاره به این نکته دارد که معنویات، معنا ندارد. در لابه لای فیلم به تناوب اعتقاد به تناسخ مطرح می شود. در حالی که اگر به خدا و قرآن از همان اول متمسک می شد، این همه سرگتشگی که مخاطب را گیج می کرد برایش پیش نمی آمد.
منیژه بهارلو در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد : این تجربه سخت از نظر انباشت مفاهیم فلسفی یا مانند آن، نزد مخاطب عام و گرفتار در سادگی روزمره، مقبولیتی مطلوب نخواهد داشت.
نظرات