این فیلم در رابطه با هما پرستار مجرب یک بیمارستان است که پیشنهاد پرستاری از یک خانم مسن در شیفت شب را می پذیرد و در این بین با اتفاقاتی که در حیطه زندگی خانوادگی اش یعنی دوری از همسر به دلیل شغل خودش و همچنین دوری از فرزندش که تازه به خارج از کشور رفته است مواجه شده و دچار بحران روحی می شود و کلاً از زندگی خود بیزار شده و دست به حرکاتی عجیب و غیر قابل تصور می زند.
فرشباف در دومین اثر سینمایی خود سعی دارد مخاطب را با شخصیت هما همراه کرده و همذات پنداری او را نسبت به تنهایی ها و دغدغه های او که در فی الواقع عین بی دغدغگی است جلب کند! این در حالی است که شخصیت اصلی فیلم «بهمن» بسیار منفعل بوده و از همین رو نمی تواند مانند یک قهرمان عمل کرده و دغدغه های آن برای مخاطب اصلاً جذاب و قابل اعتنا نخواهد بود. در فیلم هیچ حادثه ای که بتواند برای مخاطب جذاب باشد وجود ندارد و شخصیت اصلی فیلم تبدیل به آدمی کوکی شده که حرکاتش تنها می تواند خنده مخاطبان را در پی داشته باشد.
فضای این فیلم به شدت تلخ و سیاه و سرد بوده و نشان دادن پلان های برفی که از ابتدا تا انتهای فیلم به صورتی کاملاً تصنعی دیده می شود بر این سرما و یخ زدگی فیلم اضافه کرده است. «بهمن» اثری ضد مخاطب در سینمای ایران محسوب می شود که به هیچ عنوان نمی تواند تماشاگران عام را به سوی خود جذب کند و در صورت اکران مطمئناً در گیشه با شکستی جدی مواجه خواهد شد. هما به عنوان شخصیت اصلی این فیلم رفته رفته از دنیای کار و زندگی معمول روزانه خارج شده و به درون دنیای وهم و خیال و رویا حرکت می کند؛ دنیایی که برای مخاطبان بخت برگشته ای که تماشای این فیلم را انتخاب کرده اند جذاب نیست و آن ها را به سمت و سوی فضایی سوررئالیستی پیش می برد!
جالب تر از همه این است که کارگردان برای القای همین فضای سرد هیچگونه ایده و قدرتی نداشته و تمامی اتکایش بر فیلمبرداری و جلوه های ویژه این اثر بوده است تا بتواند فضایی رویایی را برای فیلمش بسازد. اما به دلیل عدم تفکر مناسب در راستای دغدغه های احتمالی اش در این راه با شکستی جدی مواجه می شود.
مهمتر از همه اینکه فیلم «بهمن» با اینکه در راستای امتداد تولید فیلم های شبه روشنفکرانه در سینمای ایران ساخته شده است حرف نو و تازه ای برای گفتن ندارد و به هیمن دلیل از نظر فرم و روایت به سمت قهقرایی پیش می رود که به هیچ عنوان راه نجاتی برای آن نیست!
سوال مهمی که در رابطه با این اثر پیش می آید این است که آیا اگر فاطمه معتمدآریا در نقش اصلی این فیلم حضور نداشت آیا مخاطب حتی تا دقیقه ۱۵ فیلم حاضر به تحمل دیدن تصاویری که رسماً هیچ شباهتی به سینما ندارند می شد یا خیر؟ البته این سوال بدان معنی نیست که معتمدآریا در این فیلم بازی خوب و قابل قبولی را ارائه داده باشد بلکه به صورت کاملاً بالعکس این بازیگر یکی از ضعیف ترین بازی های دوران کاری اش را در این فیلم به نمایش گذاشته است که می تواند عقبگردی جدی برای این بازیگر سینمای ایران محسوب شود.
نظرات