«مزار شریف» فیلمی باشکوه است که از لحاظ مضمون بسیار ارزشمند بوده اما از لحاظ فنی با برخی ضعف ها همراه است. فیلم بنا دارد روایتگر هجوم تروریسم بر تن مظلوم ایرانی باشد. روایتی انسانی از حمله طالبان به کنسولگری ایران که در آن نه تن از دیپلمات های ایرانی به شهادت می رسند. برزیده تاحدود زیادی در این فیلم توانسته احساس همذات پنداری مخاطب را به سوی خود جلب کند و از همین رو گام هایی را در جهت فضاسازی مناسب برای برانگیختن احساسات مخاطبان برداشته است.
در اینکه یکی از نیازهای مهم امروز سینمای ایران پرورش قهرمان و معرفی آن به تمامی جهانیان است هیچ شکی نیست. نکته ای که متأسفانه در سینمای ایران تا حدود زیادی مفعول باقی مانده و سینماگران و مدیران ما به آن نپرداخته اند در حالیکه سینمای غرب مکرراً در حال قهرمان پروری است و بعضاً در فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی شان قهرمانانی را معرفی می کنند تا اعتقادات ایرانی ها را به سخره بگیرند. از این رو «مزار شریف» به دلیل قهرمان پروری و انعکاس یک رویداد تاریخی مهم می تواند یکی از فرازهای تاریخ سینمای ایران لحاظ شود و تا حدودی پاسخ برخی از فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی را بدهد به ویژه این فیلم می تواند پاسخی در مقابل فیلم «آرگو» باشد که در آن اشاره ای مستقیم به تسخیر لانه جاسوسی و اسارت دیپلمات های آمریکایی شده بود.
از آنجا که طالبان خود دست پرورده آمریکا است و جنایتهای آن فیالواقع جنایت آمریکاییها محسوب می شود، می توان «مزار شریف» را فیلمی در مقابله با آمریکا و لابی های صهیونیستی برشمرد. البته از آنجا که ساختار این فیلم از ضعف هایی برخوردار است لزوم تولید آن با این قد و قامت و حد و اندازه مشخص نمی شود. چرا که حدود دو سال قبل در برنامه تلویزیونی «راز» فیلمی مستند به کارگردانی محمد حسین جعفریان با عنوان «چه کسی ما را کشت» پخش گردید که این واقعه را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده بود و حقایق تلخ آن را به مخاطبان بازگو می کرد که فیلم داستانی «مزار شریف» به هیچ عنوان نتوانسته بود در حد و اندازه آن مستند خوش بدرخشد.
هرچند که متن فیلمنامه به خوبی دارماتیزه شده و مظلومیت شهدای ایرانی در این فیلم به خوبی به تصویر کشیده شده اما تقریباً در پرده آخر فیلم با یک افت ریتم مواجه می شود و به ورطه کلیشه و شعار پردازی گرایش پیدا می کند که این مهم باعث افت کیفی «مزار شریف» می گردد. فیلمساز در پرده پایانی فیلم به شدت سعی دارد تا احساس همذات پنداری مخاطبان را به سوی فیلم جلب نماید اما در مواردی این احساس همذات پنداری به دلیل شعاری بودن فیلم و بازی نسبتاً ضعیف بازیگرانش به صورت معکوس عمل کرده و بیننده را تاحدودی خسته و دلزده می سازد. اینکه کاراکتر مهتاب کرامتی برای نجات جان دیپلمات ایرانی یک گاری را حمل کرده و دست هایش تاول زده و دچار خونریزی می شوند و یا دادن شعارهایی از زبان وی مانند اینکه «هیچ جنگی به نفع هیچ مردمی نیست» و امثالهم می تواند تاحدودی مخاطب را از فیلم گریزان کند.
از سوی دیگر جلوه های ویژه در این فیلم سینمایی آنچنان که باید موفق نیست. فضای شهر مزار شریف و صحنه های جنگی و کشتار به ویژه در بخش جلوه های ویژه بصری به شدت ضعیف به تصویر کشیده می شوند. طراحی صحنه و لباس این فیلم نیز ایراداتی دارد که با نگاهی تیزبینانه می توان به برخی از آن ها اشاره کرد. اینکه لباس های تمامی دیپلمات های ایرانی همگی نوی نو بوده و گویی تازه از کمپانی تولیدی اش خریداری شده اند و یا اینکه دیوارهای برخی از خانه ها، حسینیه و کنسولگری تازه کاه گل یا رنگ شده اند از جمله ایرادهای این فیلم سینمایی است.
اما بازی بازیگران فیلم نسبتاً قابل قبول است به ویژه مهتاب کرامتی در این فیلم برای اولین بار از کلیشه های رایجی که همواره در آن ها ایفای نقش می کرد به کلی دور شده و در نقش یک زن افغان ستمدیده بسیار خوب ظاهر شده است.
در نهایت اینکه «مزار شریف» اگرچه در ساختار ایراداتی دارد اما می تواند برای مخاطبان ایرانی جذاب باشد و آن ها را برای دیدن فیلم به سالن های سینما بکشاند. این فیلم در ستایش عشق به وطن است و باعث افتخار تمامی ایرانیان است. این فیلم در امتداد سینمای امید به تولید رسیده و با لحن حماسی و امیدبخش خود می تواند باعث ایجاد غرور در تمامی ملت ایران شود که شاهد فیلمی در تراژیک در رابطه با کشتار هم وطنان خود هستند!
ارسال نظر