نوشین خانی همسر شاپور قریب کارگردان فقید سینمای ایران طی تماس با خبرنگار سینماپرس در مورد وضع بد معیشتی، اقتصادی و رفاهی خود اظهار داشت: من ۳۶ سال همراه با شاپور قریب که جان خود را برای سینمای این گذاشت و در تمامی دقایق عمرش به فکر آن بود زندگی کردم. پدر من نیز یکی از فیلمسازان مطرح سینمای ایران بود و من در واقع از بدو تولد در خانواده ای فرهنگی رشد و نمو کردم اما پدر و همسر من هیچ گاه مثل بسیاری از سینماگران به فکر درآمد نبودند و همیشه هرچه را داشتند برای تعالی سینمای کشور خرج می کردند چرا که اعتقاد داشتند برای هنرمند هیچ چیزی بالاتر از این نیست که بتواند به این شکل زندگی کند.
وی ادامه داد: اما در تمامی آن سال ها شاپور قریب با فقر و تندگدستی زندگی می کرد و تنها هر ازگاهی که فرصت میافت تا فیلمی را برای سینمای ایران تولید کند ما می توانستیم مدتی زندگی آرامی داشته باشیم اما بعد از درگذشت او عنان زندگی از اختیار من در رفت و من ماندم و مشکلات عدیده مالی و گرفتاری ها و پیامدهای آن که باعث شده امروز به جایی برسم علیرغم تمایلم بخواهم با شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تماس بگیرم و از آن ها طلب استمداد و یاری کنم! والله این حق ما نیست، آیا باید فشار زندگی به خانواده یک هنرمند و بی توجهی مسئولان به آنها باید موجب شود من جزییات زندگی و سختی هایم را در رسانه ها مطرح کنم تا بگوش آقایان برسد؟
خانی با تاکید بر اینکه از آغاز به کار دولت یازدهم، دولتمردان نیمی از حقوق ۱۸۰ هزار تومانی تکریم هنرمندان را بابت مبلغی که برای اجاره خانه به ما داده بودند کسر می کنند گفت: در دولت های نهم و دهم رویه بسیار خوبی باب شده بود که به هنرمندان پیشکسوت و یا خانواده های هنرمندان مرحوم و یا حتی هنرمندانی که دیگر توانایی برای انجام کار نداشتند مبلغی به عنوان طرح تکریم داده می شد و این اواخر هم به طرق مختلف کمک های مالی خود را از امثالی همچون ما دریغ نمی کردند اما با آغاز به کار دولت تدبیر و امید و علیرغم تمامی شعارهای این دولت مبنی بر عدالت همه جانبه در جامعه، این حقوق ناچیز که حتی هزینه های ابتدایی برای ۱ هفته زندگی خانواده ها را فراهم نمی کند به شدت کاهش پیدا کرد. این در حالی است خود دولت اعلام کرده که الآن هر خانواری در تهران حداقل باید ماهانه ۲/۵ میلیون تومان درآمد داشته باشد تا بتواند به راحتی زندگی کند.
همسر زنده یاد قریب خاطرنشان کرد: من روزی نیست که از محمود احمدی نژاد و سایر دولتمردانش به نیکی یاد نکنم. احمدی نژاد رئیس جمهور مردمی و جسوری بود که مردانگی از سر و پای او می ریخت. من هرگاه به مشکلات مالی برمی خوردم و به نهاد ریاست جمهوری زنگ می زدم فوراً دستور می داد تا شماره کارت بانکی مرا بگیرند و مبلغی را برای کمک به ما واریز کنند. یا حتی سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اینکه من مجبور نباشم از کرج به تهران بیایم تمامی کارهای مرا شخصاً و با دستور مستقیم خود انجام می داند. آقایان شمقدری، میرعلایی و یا سایر دست اندرکاران سینمای ایران نیز با نهایت محبت و احترام با من برخورد می کردند و در رفع مشکلات من کوشا بودند این در حالی است که مسئولان سازمان سینمایی دولت یازدهم و یا وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی این دوره حتی حاضر نیستند به حرف های من گوش کنند!
وی ادامه داد: سوأل من از آقای جنتی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا رئیس سازمان سینمایی و دست اندرکاران خانه سینما این است که شما برای هنرمندان این مرز و بوم چه کاری انجام می دهید؟ چرا به وظایف خود در قبال هنرمندان این مملکت عمل نمی کنید و تمامی کارهایتان در شعار خلاصه شده است؟ جالب این است که خانه سینما اسم نهادی صنفی را روی خود گذاشته است! اگر خانه سینما یک نهاد صنفی است باید به مشکلات معیشتی اعضای صنف خود رسیدگی کند اما هربار که من با خانم منشی مدیرعامل خانه سینما تماس می گیرم ایشان با بی احترامی با من برخورد می کنند و می گویند ما هیچ امکانی برای کمک به شما نداریم و از شما بدتر در سینمای ایران زیاد است!
خانی با تاکید بر اینکه وجود خانه سینما با این وضعیت هیچ فایده ای برای سینمای ایران ندارد تصریح کرد: اگر خانه سینما نمی تواند به مشکلات معیشتی و رفاهی نیازمندان واقعی مثل من رسیدگی کند اصلاً برای چه ادامه حیات می دهد؟ خانه سینما بهتر است به جای برگزار کردن جشن های عریض و طویل با مخارج بسیار هنگفت و گزاف به مشکلات بیچارگانی مثل من رسیدگی کند اما آن ها فقط با برخی از میلیاردهای سینمای ایران در ارتباط هستند و فقط با آن ها بده بستان می کنند!
همسر کارگردان فقید سینمای ایران تصریح کرد: آقایان؛ ما گرسنه ایم! به چه زبانی باید این را بگویم؟ من که انتظار زیادی از دولتمردان ندارم که همیشه با بی حرمتی پاسخ مرا می دهند؟ خدا میداند من در سن ۶۰ سالگی به مدت ۱۰ روز مجبور شدم به خانه های مردم بروم و آنجا را نظافت کنم تا بتوانم مخارج یومیه زندگی خود را تأمین کنم اما به دلیل بیماری آرتروز و در رفتگی استخوان های کتفم از این کار هم عاجز ماندم و نتوانستم به آن ادامه دهم. همین حالا هم اگر صاحبخانه و برخی از همسایگان من کمک نکنند خدا می داند چه بلایی بر سرمان می آمد؟ خسته شدم؛ از عهده تآمین مایحتاج اولیه زندگی خودم بر نمی آیم.
گفتنی است؛ شاپور قریب در سال ۱۳۱۱ در سمنان به دنیا آمد. او از پانزده سالگی فعالیت خود را در زمینه تئاتر آغاز کرد. در فیلم «موطلایی شهر ما» دیالوگ نوشت، سپس دستیار خانی کارگردان مطرح سینمای ایران در آن زمان شد. در فیلم «چرخ بازیگر» نیز که به کارگردانی خانی بود علاوه بر نوشتن بیشتر پردهها، موفق به بازی گرفتن از بازیگران شد که پس از آن طرز کار وی مورد توجه قرار گرفت. سپس با دستیاری شادروان جلال مقدم در فیلم «سه دیوانه» فعالیت هنری خود را ادامه داد و پس از بیست و اندی سال کار در تئاتر و سینما نخستین فیلم سینمایی خود را ساخت. «ایستگاه آخر»، «کفش های جیرجیرک دار»، «روزهای بلند انتظار»، «بگذار زندگی کنم»، «هفت تیرهای چوبی» و... از جمله آثار این کارگردان در سینمای ایران است. او در ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ به علت بیماری آلزایمر در فقر درگذشت.
نظرات