به گزارش خبرنگار سینماپرس محمد خزاعی که به تازگی برای چهارمین بار حکم دبیری جشنواره بین المللی فیلم مقاومت را دریافت کرده است با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری در خصوص نفوذ فرهنگی دشمن بعد از مذکرات هسته ای یادداشتی اختصاصی را در اختیار سینماپرس قرار داد که متن کامل آن به این شرح است:
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و با شکل گیری نظام جمهوری اسلامی مواجهه ای که از سوی نظام سلطه به مفهوم هویتی، نظری و حتی سیاسی به وجود آمد، رویارویی نرم و سخت بود که در دستور کار غربی ها و در رأس آن ها آمریکا قرار گرفت.
بعد از جنگ تحمیلی و رویارویی اقتصادی که -بعضاً- همچنان ادامه دارد، ما همواره، با تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و در حال حاضر با جنگ نرم مواجه بودهایم و هستیم.
نگاهی به تاریخ معاصر نشان می دهد پس از فروپاشی بلوک شرق، غربی ها به ویژه آمریکا با توجه به ماهیت حکومتی، نگرش سلطه طلبانه و ماهیت تجاوزگرش به لحاظ عملی و عینی تمام سیاست های خود را در مقابل اسلام سیاسی قرار داد که گفتمان انقلاب اسلامی با درخششی ناب و تاثیرگذار آن را مطرح ساخت. در این دوره سه سیاست اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی از سوی غربیها مطرح شد و ژئوپلتیک قدرت زمان جنگ سرد که بین دو بلوک شرق و غرب سامان دهی شده بود و تمام جنگ و ستیزهایی که در جغرافیای گوناگون در کره زمین شکل می گرفته به صورت جنگ های نیابتی این دو بلوک بود جای خود را به ژئوپلتیک قدرت گفتمان انقلاب اسلامی و نظام سلطه داد.
پس از تحول در نظام بین المللی تمام گردگیری هایی که به وجود آمده بود در تقاطع بین جغرافیای اسلام، حرکت و جریان اسلامی بین اسلام و غرب بود.
غرب به این درک رسید که شیعه، ظرفیت و جان مایه هایی دارد که به مراتب قدرتمندتر از حوزه های دیگر اسلام است و از همین سرچشمه بود که انقلاب فلسطین و موضوع قدس احیا شد و سپس، جریان بیداری اسلامی شکل گرفت و پیام انقلاب ایران تا قلب آفریقا و دورترین نقطه آمریکای لاتین و بیخ گوش آمریکا رسید.
تجربه جنگهای مستقیم، تهاجم و آشغال در عراق و افغانستان به شکست انجامید و آمریکا با بیش از ۱۶۰ هزار سرباز در عراق مغلوب گفتمان انقلاب اسلامی شد.
از این روست که پس از شکست های پیاپی در جنگهای سخت و نبردهای اقتصادی و سیاسی به جنگ نرم روی آورد و بی حکمت نیست که مقام معظم رهبری تأکید می کنند: «مهمترین مسئله امروز ما، مسئله جنگ نرم است».
بدون تردید در این عرصه نظام سلطه برای دستیابی به مهمترین اهدافش یعنی: مشروعیت زدایی از نظام، انسجام زدایی و مقابل آن وحدت ملی و ناکارآمدسازی نظام به سراغ نخبگان جامعه میرود.
در این میان، هنرمندان و نخبگان دو رسالت توامان دارند: نخست اینکه فریب سناریوهای غرب را نخورند و به بازیگر و بازیچه اتاق فکرها و سناریست های آنها تبدیل نشوند و رسالت دیگر- مسئولیت و نقش آگاهی بخشی و بصیرت افزایی است نسبت به آرمانها و گفتمان انقلاب اسلامی و میراث فرهنگی و تاریخی و هویت ملی دارند.
- نقش هنرمندان در مقابله با تهاجم فرهنگي و جنگ نرم، تردیدناپذیر- جدی- حساس و سرنوشت ساز است.
در عصر حاضر و در شرایط چالش فرهنگی-رسانه ای و تبلیغاتی و در یک کلام در میدان جنگ نرم بزرگترين رسالت متوجه و معطوف نخبگان- هنرمندان و استادان دانشگاه هاست و بی گمان در این هماوردی این طیف به دلیل اتکایش به مبانی تحلیلی و نظری و اشراف گسترده اش بر تاریخ و معارف هویتی و اعتقادی و فرهنگی تعیین کننده و جهت بخش است.
ارائه راهكارهاي مناسب فرهنگي و برنامهريزي گسترده در مقابله با جنگ نرم دشمنان را از وظايف اصلي هنرمندان در شرايط كنوني است.
شکی نیست که نظام سلطه پس از عبور از فراز و نشیب های جنگ سخت و مواجهه های نظامی و اقتصادی اکنون وارد فاز جدید و مرحله تازهای شده است و بیش از هر قشری این هنرمندان هستند که می بایست در کنار اقشار تاثیرگذار جامعه مانند: روحانیون و استادان دانشگاه وارد کارزار شوند و نسبت به تولید فرایند های محتوایی و محصولات فرهنگی و ظرفیت افزایی در حوزه های دانش و آگاهی سیاسی و اجتماعی اقدام نمایند.
و در این راستا- سینِما به دلیل جوهره و ماهیت اثربخش و جذابیت های مضاعفش، مهم تر و راهبردی تر است. ظرفیتی که به نظر میرسد به رغم همه تأکیدات رهبری انقلاب و دلسوزان، مورد غفلت جدی قرار گرفته و روندی را که پیش رو داریم افق امیدبخشی را در کارنامه و سیاهه عمل مدیران در عرصه های فرهنگی و هنری نمیتوانیم شاهد باشیم.
شکی نیست در این کارزار اگر صاحبان فرهنگ و انديشه، گامهاي عملي در راستاي مقابله با اين تهاجم فرهنگي برندارند و با بهرهگيري از آموزههاي ديني و فرهنگ اسلام و مشارکت دهی به دلسوزان و دغدغه مندان و هنرمندان متعهد در راستاي هدايت و آشنايي قشر جوان با ارزشهاي واقعي اسلام تلاش نكنند، قطعاً آسیب ها و پیامدهای تلخ توطئههاي دشمنان دامنگیر قشرهای جوان و نوجوان ما می شود.
نکته قابل تأمل تر، موضع انفعالی جامعه فرهنگی، هنری و سینمایی ما در برابر جنگ نرم است. موضوعی که به مراتب خطرات و نتایج زیانبارش افزون تر و گستردهتر است.
متاسفانه احساس میشود نوعی وادادگی در بخشهایی از جامعه هنری حتی تا سطوح مدیران سازمان های مسئول حس می شود. انفعال و انعطاف در برابر آنچه از غرب سرازیر میشود و تمکین کردن به شاخصه ها و استانداردهای آنها حتی به قیمت چشمپوشی از ارزشها و فضیلت های فرهنگی و هویتی خودمان.
این نگاه و عدم دغدغه مندی نسبت به اصول و آرمانها و میراث ارجمند ملی و تاریخی با روندهای سیاستگذاری و عملیاتی وسیعتر شده و احساس میشود نوعی تساهل و تسامح حتی در اصول و مبانی اعتقادی در حوزه های فرهنگی در حال رشد و نمو است.
بایکوت کردن بخشهای دغدغه مند، میدان دادن و اتخاذ سیاستهای تشویقی برای بخش به اصطلاح روشنفکر هنر، امتیازدهی های ناعادلانه، فقدان اولویت بندی موضوعات و مضامین بویژه در زمینه تولیدات استراتژیک، بیتفاوت عبور کردن از کنار هنجارشکنی های محتوایی و دینی که بعضاً ترویج اباحه گری و هجو ارزشها و نظام اخلاقی جامعه است و سیطره روز افزون تفکر لیبرالیستی در زمینه مدیریت و تولید آثار هنری و سینِمایی و جشنواره ها و برخورد کلیشه ای و شعاری و از باب رفع تکلیف نسبت به موضوعات راهبردی نظام مانند: انقلاب و دفاع مقدس، مقاومت، بیداری اسلامی و … از جمله پیامدهای این نوع نگاه است.
و در پایان؛ آقایان! باور کنیم نفوذ فرهنگی دشمن آغاز شده است...
نظرات