به گزارش خبرنگار سینماپرس، سی و چهارمین جشنواره جهانی فجر به دبیری رضا میرکریمی در حالی برگزار گردید که در وهله اول با منتقدانی روبرو گردید که از اساس با جدایی بخش ملی و بین الملل مخالف بوده و این جدایی را فقط هدر رفت هزینه ای گزاف دانستند که هیچ ثمره ای برای سینمای ایران نخواهد داشت .
اما با همه انتقادات سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با نام جهانی در اولین روز اردیبهشت ماه سال ۹۵ در پردیس چارسو برگزار گردید. جشنواره ای که در روزهای ابتدایی خودش از استقبال مردم و سینماگران خبری نبود و سوت و کور بودن کاخ جشنواره عجیب به چشم می آمد تا آنجایی که رضا میرکریمی دبیر این جشنواره را مجبور به باز کردن گیت های ورودی برای عموم مردمی شد تا شاید آنانی که برای خرید موبایل به پردیس چارسو آمدند با سر زدن به جشنواره، برای رسانه ها و مدیران سینمایی جشنواره ای پر رونق و شلوغی را نمایان کنند.
اما جشنوارهای که در طبقه فوقانی بازار موبایل و تبلت و کامپیوتر چارسو تحت عنوان جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد تا چه حد از اعتبار برخوردار است؟
اولین موضوع که در نگاه نخست به این جشنواره در لحظه ورود هر مخاطبی جلب توجه کرده و شاید به قول معروف توی ذوق تماشاگران بزند، مکان برگزاری و به اصطلاح کاخ جشنواره است که در طبقه آخر از یک پاساژ تجاری قرار دارد! و دل برگزارکنندگان به آن خوش است که از در و دیوار این پاساژ، پوسترهای جشنواره را آویزان کرده و از طریق صفحه نمایشگر بالای در ورودی آن، در میان تبلیغات جدیدترین انواع موبایل و تبلت و لپتاپ و ... لحظاتی هم تصاویر فیلمها یا پوسترهای این جشنواره نقش بسته که به سختی مخاطب میتواند بین آنها و آگهیهای تجاری تفاوت قائل گردد!!
اما مهمترین پارامتر برای اعتبار یک جشنواره فیلم، آثار شرکتکننده در آن، به خصوص در بخشهای اصلی مسابقه است که معمولا در جشنوارههای معتبر چه از گروه الف یا گروههای پایینتر در بازار فیلم که بایستی نقطه قوت هر جشنواره بینالمللی باشد، تقریبا نام و عنوان معروف و معتبری از کمپانیها و استودیوهای تولید فیلم جهان به چشم نمیخورد؛ از حدود ۱۴۰ موسسه و شرکت و دفتر شرکتکننده در این بازار، حدود ۳۰ شرکت ایرانی بودند و بقیه بیشتر به نمایندگان جشنوارههای خارجی اختصاص داشتند و نکته شگفتانگیز حضور برخی مجلات و نشریات سینمایی در این بازار بود که به نظر میرسد یا معنی و مفهوم بازار فیلم از جانب آنان فهم نشده و یا این مفهوم ازطرف برگزارکنندگان دگرگون شده و فارغ از تهیهکننده و عرضهکننده یا خریدار فیلم، هر علاقهمند به فیلم و سینما را دربر میگیرد!
قحطی مهمانان خارجی صاحب نام آنقدر برجسته بود که کلیت تبلیغات جشنواره روی یک فیلمساز متوسط روسی به نام «الکساندر سوکوروف» متمرکز شده بود. حضور کم تعداد سینماگران و هنرمندان خارجی در این جشنواره جهانی به گونه ای بود که براساس مشاهدات خیلی از رسانه ها و خبرنگاران، مترجمان فراخوان شده در این جشنواره از تعداد مهمانان خارجی بیشتر به چشم می آمد و شاید کثرت مترجمان در کاخ جشنواره نیز جهت نشان دادن ازدحام داخل فضای برگزاری جشنواره بود است!
عدم حضور رسانه های خارجی زبان آن هم نه در سطح جهان بلکه رسانه های منطقه نیز از دیگر دلایل برگزاری ضعیف این جشنواره به حساب می آید در حالیکه حضور رسانه های مطرح خارجی می توانست حداقل بازتاب جهانی و منطقه ای را به دنبال داشته باشد و به این جشنواره اعتبار ببخشد.
با این حال و با همه انتقادات رضامیرکریمی دبیر این جشنواره روز گذشته طی یادداشتی جالب توجه در صفحه فیس بوک خودش برگزاری این جشنواره را موفق ارزیابی کرده و تا آنجا که توانسته است به تمجید از عملکرد خود و تیم همراهش پرداخته است و البته منتقدان این جشنواره را هم بی نصیب نگذاشته تا آنجا که همه افراد یا رسانه هایی که کوچکترین انتقادی را نسبت به برگزاری این دورهمی داشته اند را افرادی خرده بگیر خطاب کرده است که باعث داغ شدن تنور این جشنواره شدند!
البته پرواضح است که هیچ ماست بندی نمی گوید ماست من ترش است! و رضا میرکریمی نیز حق دارد از عملکرد خودش دفاع کند اما کاش جناب میرکریمی گزارشی از بازتاب جشنواره به اصطلاح جهانی را در رسانه های جهانی و منطقه ای و حتی رسانه های کشورهای همسایه ارائه می داد تا شاید منتقدان خرده بگیر این جشنواره به سزای اعمالشان برسند! اینکه دنیا درباره جشنواره فجر چه گفت و چه افراد یا رسان هایی مقاله ای یا گزارشی از این رویداد ایرانی را در رسانه های مطبوع خودشان درج کردند و به بررسی آن پرداختند.
در ذیل یادداشت رضا میرکریمی رو در خصوص برگزاری جشنواره جهانی فجر می آوریم تا مخاطبین خودشان نسبت با بررسی تعریف های فراوان و آنچه در واقعیت اتفاق افتاد درباره این اظهارنظر قضاوت داشته باشند:
«در جشنواره های سینمایی زیادی شرکت کردم ولی این بار اول بود که به عنوان دبیر حضور داشتم . کار سخت، پر مسئولیت و البته هیجان انگیزی بود .تلاش کردیم با همفکری و همراهی تیمی از با تجربه های این عرصه، کاری هدفمند و بدرد بخور ارائه دهیم . آرزوهای برآورده نشده فراونی برای اجرای آبرومند و استاندارد یک جشنواره در خور نام "ایران" داشتم که خوشبختانه اغلب آنها به لطف خدا در همین گام نخست محقق شد. اولین و مهم ترین کار انتخاب فیلم های مناسب برای بخش های مختلف جشنواره بود . ولی مناسب کلمه مبهم و غیر علمی بود و طول کشید تا با همفکری گروهی از دوستان فیلم بین و منتقد حرفه ای ام تفسیر بومی خودمان را برای آن پیدا کردیم . در جشنواره هایی بدنبال فیلم های مورد دلخواه مان گشتیم که قبلا خیلی مورد توجه نبود و فراخوانی گسترده ای را ارسال کردیم و حاصل کار شد مجموعه ای از فیلم های جدید و یا کمتر دیده شده در بخش های رقابتی، در کنار فیلم های بزرگ سال در بخش جام جهان نما ، که به نوعی همه سلایق را نمایندگی می کرد . نه فیلم که برای اولین بار در جهان به نمایش در می آمد و هجده فیلم که اولین نمایش آسیایی را تجربه می کردند. احترام به مخاطب و افزایش سطح تماس وتعامل مهمانان اعم از داخلی و خارجی نسبت به ادوار گذشته فجر، در همه زمینه ها از انتخاب آثار گرفته تا جزئیات سازماندهی جشنواره، طراحی داخلی کاخ، شکل عمومی پذیرایی و خلاصه تمام ارکان جشنواره، ازاهداف اصلی مان بود ، که خوشبختانه مورد توجه مخاطبان مان هم قرار گرفت ودیده شد. با مدیران جشنواره قرار گذاشتیم به احترام تماشاگران در ابتدای اغلب اکران ها خوش آمد گویی و معرفی فیلم داشته باشیم و اجرای این کار با توجه به شروع سانس ها از ده صبح تا دوازده شب و در لابلای انبوهی از کارها ، سخت ولی شیرین بود . یکی از دست آوردهای این دوره تشکیل "باشگاه هواداران" بود . طی فراخوان اینترنتی از همه متقاضیان حضور درجشنواره خواسته شد فرم عضویت در باشگاه را پر کنند و در ازاء آن از تخفیف هفتاد درصدی بلیط های نمایش برخوردارشوند. در زمان تعیین شده قریب به ده هزار عضو علاقمند با میانگین سواد کارشناسی عضو باشگاه هواداران جشنواره جهانی فجر شدند.
به این ترتیب، ما با جمعیت مخاطبین جشنواره بیشتر آشنا شدیم. بانک اطلاعاتی ما شامل سطح سواد، تجربه، سن، شغل و یا گرایش های هنری دیگر درطول جشنواره تکمیل شد و آمار دقیقی بدستمان داد که چه کسانی با چه مشخصاتی به کدام دسته از فیلم های جشنواره اقبال نشان داده اند. بخش "دارالفنون" بعنوان پایگاه استعداد یابی کشور ومنطقه دستاورد مهم دیگرجشنواره سی و چهارم بود.این بخش میزبان یکصد و ده جوان فیلمساز ازسراسر کشور و کشورهای همسایه بود .که با برگزاری بیست و دو کارگاه آموزشی و استفاده از اساتید مجرب داخلی و خارجی از مجیدی، فرهادی و کلاری گرفته تا سوکوروف و اندرولا و تیان ژوانگ ژوانگ... شروع درخشانی داشت. فراموش نمی کنم لحظه خداحافظی جوانان تاجیکستانی دارالفنون را و اشکی که در چشمانشان حلقه زده بود، وقتی می گفتند؛ "دگر باره از ما یاد کنید". یا جوانان فیلمساز آذربایجانی، ترکیه ای، افغان و لبنانی و ... که خاطره های خوب وتجربه های مفیدی را با خود به خانه هایشان می بردند. مدیران جشنواره با هم قرار گذاشتیم که به خودمان ثابت کنیم کار تیمی در ایران جواب می دهد و با کمک هم توانستیم چهره ای حرفه ای و تخصصی به جشنواره ببخشیم و آن را از زرق و برق های بیهوده رویدادهای مشابه خاورمیانه ای اش جدا کنیم.خوشحالم که میهمانان خارجی هنگام خداحافظی تنها از نحوه پذیرایی و کیفیت هتل ممنون نبودند بلکه از نظم و سازماندهی مناسب و برگزاری تخصصی جشنواره و تنوع فیلم هایی که دیده بودند نیز یاد می کردند. برای اولین بار در جشنواره فجر در این وسعت، مهمانان خارجی و ایرانی با هم فیلم می دیدند .هر بار که برای معرفی یک فیلم خارجی به روی سن میرفتم با کمال تعجب می دیدم که بخشی از حاضرین مهمانان خارجی جشنواره هستند و این اتفاقی بود که در سالهای گذشته بندرت شاهد آن بودیم . مهمانان خارجی فقط برای دیدن فیلم های ایرانی نیامده بودند بلکه فیلم های خارجی را هم تماشا می کردند و این یعنی به رسمیت شناختن جشنواره جهانی و انتخابهایش. در این دوره بیش از دویست اکران داشتیم که بجز یکی که از دستمان در رفت همه زیرنویس انگلیسی و در صورت لزوم فارسی داشتند.
امسال سهمیه ای هر چند اندک از بلیط های جشنواره در اختیار سفارت خانه ها قرار گرفت تا اتباع خارجی بتوانند فیلم های کشورشان را ببینند. به این ترتیب سفرا، کارداران و رایزنان فرهنگی بیش از پانزده کشور در روز های برگزاری در کاخ جشنواره حضور یافتند. جشنواره ای که سال گذشته به نداشتن مخاطب متهم بود، حالا در چهار روز آخر ضریب اشغال صندلی هایش به بیش از شصت درصد رسید، البته میانگین سانس های اول صبح تا آخر شب، چون اکثر سانس های عصر به قول فرنگی ها "سولداوت" می شد و در بعضی موارد روی زمین می نشستند. برای راهنمایی و همراهی مهمانان خارجی باز هم برای اولین بار از دانشجویان داوطلب کارشناسی ارشد زبان های خارجی پنجاه نفر همکار افتخاری جذب کردیم که با علاقه و پر انرژی پابه پای کارکنان موظف ستاد، جشنواره را تا پایان همراهی کردند. افتتاحیه و بولتن روزانه وضیافت های متعدد پرخرج را حذف کردیم و در عوض سالن نمایش دانشکده سینما تئاتردر مدت کمتر از ده روز نوسازی شد و همزمان با جشنواره شش مستر کلاس و نزدیک به ده نمایش فیلم و یک همایش با حضور مهمانان واساتید خارجی برای دانشجویان سینما برپا شد . باز هم برای اولین بار در یک فستیوال ایرانی گروه تلویزیونی جشنواره تشکیل شد و هر روز هشت ساعت برنامه های علمی و گزارش و گفتگو به صورت آنلاین روی نت قرار گرفت ، که مجموعه کارگاه های آموزشی آن بزودی در یک مجموعه منتشر خواهد شد.کمی پیش از اختتامیه، تراز مالی جشنواره بدستم رسید که حکایت از صرفه جویی در هزینه های بخش های مختلف داشت. هزینه کلی جشنواره به رغم همه بخش های اضافه شده به آن، مبلغ قابل توجهی نسبت به سال گذشته کاهش نشان می داد ، این رقم افزایش می یافت اگر می خواستیم نرخ تورم سالانه را هم محاسبه کنیم . این همان نظم مالی بود که انتظارش را داشتیم. پس از اطلاع از گزارش مالی آسوده خیال به مراسم پایانی رفتم. مراسم اختتامیه در کمتر از یک ساعت پایان یافت یعنی به طور دقیق سی و پنج دقیقه اهدا جوایز و بیست دقیقه اجرای موسیقی ! و بعد وقتی نوبت به خداحافظی و مشایعت مهمانان رسید، احساس سبکی مطبوعی داشتم . اکثر آنها راضی بودند و هر کدام به بخشی از جشنواره که بیشتر مورد توجه شان قرار گرفته بود اشاره می کرد .
نماینده جشنواره پوسان یادداشت هایش را از جزییات باشگاه هواداران و بخش دارالفنون به من نشان داد و با هیجان می گفت می خواهم از این دو بخش الگوبرداری کنم .خلاصه همه رفتند و کاخ جشنواره خلوت شد . بعد از یک عالمه عکس یادگاری ساعت سه بامداد هفتم اردیبهشت بعد از چند ماه کار فشرده به خانه برگشتم .حالا زمان یک استراحت جانانه فرا رسیده بود. چند هفته ای بود که حسابی کسر خواب داشتم ، پس رکورد خودم را شکستم، بیست و دو ساعت خوابیدم.البته بدون احتساب توقف درایستگاه های بین راه برای نماز و نهار!
بیدار که شدم مثل فردای روز جشن عروسی نگران بودم در دعوت ها و یا تشکرها چه عزیزانی از قلم افتاده اند. کمی هم دلم برای بعضی ها و کارهایشان تنگ شده بود .همان اندک خرده گیرانی که مثل ما شب ها کم می خوابیدند و هر روز مثل ما از کله سحر تا بوق سگ می آمدند و زحمت می کشیدند و حرص می خوردند! تا کار ما را خراب کنند و برای جشنواره حاشیه درست کنند! همان ها که همیشه و با هر چیزی که در آن سهمی ندارند مخالفند . کاش می شد به آنها هم خسته نباشید می گفتم به خاطر گرمایی که به جشنواره بخشیدند.
حالا چند روزی گذشته و ما اولین جلسات مقدماتی جشنواره سی و پنجم را آغازکرده ایم و مشغول جمع آوری گزارش های بخش های مختلف هستم . ارزیابی ،آسیب شناسی و بررسی راه های جلوگیری از تکرار خطاهای اجرایی امسال ، و همه این ها برای برگزاری بهتر و کم نقص تر یک جشنواره جهانی استاندارد "ایرانی" در سال ۹۶، دعا کنید خیلی وقت کم داریم!»
ارسال نظر