سینمای جنگ امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا جایگاه ویژه ای دارد و بسیاری از کشورهای دنیا بودجه های عظیمی را برای تولید آثار ارزشمند در این گونه سینمایی صرف می کنند چرا که می توانند در آینده به اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... خود از طریق همین سینما دست پیدا کنند از این رو نباید سهل انگارانه از کنار آن عبور کرد. این نوع سینما که همواره دولت ها نگاه و توجه ویژه ای به آن دارند متأسفانه طی ۲ دهه اخیر با مشکلات و معضلات زیادی در عرصه تولید و اکران روبرو بوده است؛ از سویی اغلب فیلم ها فاقد انتقال اندیشه و پیام مفید بوده اند و از سوی دیگر بسیاری از پیشکسوتان این عرصه خانه نشین شده و سیستم مدیریت فرهنگی کشور نیز علیرغم شعارهای خود هیچ حمایتی از آن ها نداشته است.
در آستانه برگزاری چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت با ۶ تن از سینماگران و صاحب نظران سینمای دفاع مقدس و مقاومت در باب آسیب شناسی این نوع سینما وارد گفتگو شده ایم. به همین منظور از حسن برزیده، علی غفاری، سیدجواد هاشمی، محمدرضا اسلاملو، جبار آذین و جهانگیر الماسی به عنوان چهره های فعال سینمای دفاع مقدس دعوت کردیم تا با حضور در خبرگزاری سینماپرس در باب معضلات این گونه مهم سینمایی و همچنین انتظارات و توقعات شان از مدیران سینمایی و فرهنگی، جشنواره فیلم مقاومت و... با سیدرضا منتظری منتقد سینما سخن بگویند. ماحصل این گفتگو در ذیل مطلب نقل شده است:
*منتظری: مایلم بحث را این گونه آغاز کنم که بهتر است در این جلسه از فضای غر زدن های رایج که متأسفانه سال ها است در سینماگران به وجود آمده و روز به روز هم بر ابعاد و دامنه آن اضافه می شود دوری کنیم و با این دیدگاه که معضلات و مشکلات سینمای دفاع مقدس ارتباطی به مدیران سینمای کشور از جمله آقای ایوبی در حال حاضر و یا آقای شمقدری در دوره پیشین مدیریت سینمای کشور ندارد به این پاسخ برسیم که خود سینماگران در این سال ها چه کرده اند و چرا ما به جای مشاهده آثار درخشان توسط آن ها همواره با فیلم های ضعیفی روبرو بوده ایم و هیمن باعث شده تا هر گاه بخواهیم ازآثار شاخص سینمای دفاع مقدس نام ببریم فوراً تعدادی از فیلم های جنگی دهه ۶۰ به ذهن مان خطور کند که احتمالاً آن ها هم از هیچ نوع حمایت خاصی برای تولیدشان بهره مند نشده اند؟ این اتفاق قطعاً تحلیل های متفاوتی دربردارد که نظرات دوستان میتواند به بسط آن کمک کند.
برزیده: لزوماً اینطور نیست که سیستم مدیریتی در کشور ما خالی از هرگونه اشکالی بوده باشد؛ اگر سینمای جنگ در دهه ۶۰ سینمایی موفق بود به این دلیل بود که امکانات زیادی برای تولید فیلم های جنگی در اختیار سینماگران قرار داشت اما طی یکی دو دهه گذشته ما شاهد کمترین حمایتی برای تولید این گونه فیلم ها نبوده ایم.
*منتظری: شاید بهتر باشد با تحلیل بیشتری جلسه را آغاز کنیم؛ امروزه در سینمای جهان فیلم های بسیار شاخصی ساخته می شوند که چه از منظر دیدگاه فیلمساز و چه از منظر تکنیک های سینمایی حرف های جدید و جدی برای گفتن دارند و به همین علت است که مورد استقبال مردم در سراسر دنیا قرار می گیرند که می توان از فیلم هایی مانند «نجات سرباز رایان»، «جوخه»، «غلاف تمام فلزی» و... به عنوان برخی از آثار مطرح در این زمینه نام برد اما ما در سینمای جنگی مان مرتباً در حال پسرفت و یا در بهترین حالت ممکن در حال درجا زدن هستیم و همین باعث شده تا تنها نامی از سینمای دفاع مقدس باقی بماند؛ آیا شما معتقد هستید که یکی از علل اصلی عدم موفقیت در سینمای دفاع مقدس خود سینماگران هستند که به روز نشده اند؟
الماسی: معتقدم بیش از هر نکته ای ما نیاز به بازتعریف در سینمای جنگ داریم تا تمامی معضلاتی که به درستی شما به آن اشاره کردید را بشناسیم و سپس در جهت برطرف ساختن آن ها راهکار ارائه دهیم. اینکه سینماگران با جان و دل می خواهند این سینما رشد پیدا کند نکته ای است که همه ما قطعاً نسبت به آن اتفاق نظر داریم چرا که سینماگران واقعی ایران تعلق به این آب و خاک دارند و برای رشد و بالندگی سینمای جنگ و ارزشی کتک های زیادی خورده اند و نمی گذارند سینمای دفاع مقدس به آسانی از دست برود. طی تمامی این سال ها همه سینماگران حوزه دفاع مقدس و مقاومت بر اساس اعتقادات و توانمندی های شان البته با دیدگاه های متفاوت کار کرده اند اما آنچه باعث شده تا این گونه سینمایی روز به روز با بحران روبرو شود مدیریت سیستم فرهنگی کشور است که اشتباهات بسیارش باعث شده تا نظام ارزشی در کشور ما عوض شود. متأسفانه ما در حال حاضر وقتی به تمامی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نگاهی گذرا می اندازیم متوجه می شویم روندی در کشور ما طی این سال ها به وجود آمده که همه ارکان کشور را دچار آسیب کرده و قطعاً سینما نیز از این آسیب بی بهره نبوده است. به عنوان نمونه در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی منافع فردی در کشور ما اهمیتی نداشت و این منافع جمعی بود که برای همه مردم و مسئولان حائز اهمیت بود و همه هر چیز نیکو را هم برای خود و هم برای دیگران می خواستند؛ اما در حال حاضر شرایطی به وجود آمده که وقتی مدیران دولتی دست به غارت بیت المال می زنند با وقاحت این مسأله عنوان می شود که سهم شان را از انقلاب برداشته اند و متأسفانه همه ملت هم به راحتی کوتاه می آیند و این اتفاق ناشایست و زننده را می پذیرند.
این در حالی است که سینما و رسانه ها ذات شان بر اساس آزادی و حق گویی بنا شده و باید نسبت به این وقایع حساسیت نشان دهند؛ ما اگر در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بودیم که همه افراد جامعه پشتیبانی از انقلاب و آرمان های آن را جزو مسئولیت های فردی شان می دانستند و در واقع انقلاب این التزام را به وجود آورده بود که همه به آن بپردازند در حال حاضر شاهد آن نیستیم.
*منتظری: بهتر است از بحث خارج نشویم و به سینمای جنگ و دفاع مقدس برسیم که چرا امروزه با مشکلات زیادی در حال دست و پنجه نرم کردن است؟
الماسی: اتفاقاً بحث هایی را که من مطرح می کنم چندان بی ارتباط با همین اتفاق نیست؛ من می خواهم این سوأل را مطرح کنم که تقدس دفاع مقدس از کجا نشأت گرفت و چرا امروزه جنگ در سینمای ایران مقدس ترسیم نمی شود؟ تمامی منظور من همین است که ما اگر دوباره ارزش های سال های بعد از پیروزی انقلاب را در سینمای مان احیاء کنیم و به عنوان نمونه ساحت جنگ را مقدس ترسیم کنیم دوباره این سینما به رشد و بالندگی می رسد و تمامی مشکلات ما از جایی ناشی شد که ارزش ها در کشورمان از بین رفت.
ابتدایی ترین شعار ما در دوران جنگ این بود که راه قدس از کربلا می گذرد؛ اما امروزه نه تنها دیگر از این شعارها خبری نیست بلکه همه به نوعی در سکوت به سر می برند چرا که دنبال سهم خواهی هستند. ما الآن با وضعیتی روبرو هستیم که فردی ماهانه ۵۹۰ میلیون تومان حقوق دریافت می کند اما هیچ کس در نظام اسلامی برخوردی قاطع با این مفسد اقتصادی نمی کند و همین باعث می شود تا اعتبار و ارزش ها را زیر سوأل برود. ما غافل هستیم این قبیل اتفاقات چه تأثیرات منفی بر تمامی ارکان جامعه ما می گذارد.
اگر امام حسین (ع) به عنوان شاخص ترین فرد مذهبی در عرصه دلاوری و جانبازی برای ما شناخته می شود و برای حق و برای نور و برای مقابله با ظلمت و تاریکی قیام می کند، دفاع مقدس ما نیز بر اساس اعتقاد به همین ها چنین بود اما در حال حاضر تنها رقابت برای موقعیت بهتر در کشور ما مطرح است. گویا جنگ سکویی برای آن بوده که برخی افراد به موقعیتی برسند و از یک زندگی بهتر بهره مند شوند. همین ها باعث می شود که امثال خاوری ها راحت پول ملت را بالا می کشند و به کانادا می روند و از سوی دیگر خانم نماینده مجلس به راحتی می گوید این پول سهم پدر من از انقلاب بوده است.
این در حالی است که سینماگر باید پرداخت درستی روی مسائل داشته باشد و نسبت به این اتفاقات اعتراض کند.
*منتظری: فکر می کنید دلیل اصلی که چنین دغدغه ای در سینماگران وجود ندارد و از طرف دیگر اگر هرزگاهی فیلمی هم در این موارد تولید می شود ضعیف است چیست؟
الماسی: دغدغه در سینماگران هست اما اجازه بروز و ظهور به آن ها داده نمی شود برای اینکه وضعیتی در سینمای ما به وجود آمده که همه از سینماگر توقع دارند فیلمش تنها بفروشد! فروختن فیلم چیز بدی نیست اما چه چیزی را بفروشد؟ در دهه ۶۰ توقع از سینماگران این بود که حرف درستی را بزنند و ما بر اساس این تفکر که مخاطب ما را می فهمد مبادرت به تولید فیلم می کردیم اما متأسفانه این تفکر عوض شده و امروزه کمترین احترامی در سینما برای مخاطب قائل نیستیم ما نباید حرف سطحی بزنیم و معتقد باشیم که کسانی که از میدان انقلاب به پایین تر زندگی می کنند نمی فهمند. این پیش فرض غلط که مردم سطحی هستند از کجا آمده؟ ما همه چیز را به سطح می کشیم. بنده فیلم ساختم منتقد اهل قلم این مملکت که فیلم من را ندیده نقد منفی در رابطه با فیلمم کرده و بعد که من معترض می شوم می گوید مردم حال فکر کردن ندارند. فکر کردن مگر به حال داشتن ارتباط دارد؟ ما چرا باید به تماشاچی تزریق کنیم که فکر نکند؟ به عنوان نمونه عرض می کنم الان سازمان سینمایی برای عباس کیارستمی این گونه مراسم گرفته اما کدام معیارهای سینمای کیارستمی با معیارهایی که ۳ سال قبل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد همسویی دارد که اعلام کردند فیلم ها باید قهرمان داشته باشند و یا با «هپی اند» تمام شوند؟ چرا اینقدر برای ما مهم شده که در خارج از کشور به سینمای ما جایزه بدهند؟
*منتظری: بهتر است از بحث خارج نشویم.
الماسی: همه این ها به هم پیوند دارد؛ همه این ها بحث اصلی ما است؛ ما نباید تنها به سطحی نگری بیندیشیم. ما باید بدانیم سینمایی که حرف و نقد در رابطه با سینمای دفاع مقدس دارد و سینمایی که مرتبط با جنگ های مسیحیت و اسلام است مهم است. ما همه نگران احساسات سطحی مردم شده ایم. این در حالی است که آیزنشتاین می گوید سینما یعنی اندازه های سکوت اما ما در سینمای مان حق نداریم سکوت و مکث و تأمل کنیم. این ها باعث می شود این تصور لنگ به وجود اید که سینمای امروز ما ابتر است. هنوز ارزش های متعالی در سینمای دفاع مقدس حاکم است و کسی که دغدغه اش سینمای دفاع مقدس است هنوز راه درست را می رود چون با آن تربیت درست شده است. ما باید حرف هم را بفهمیم و اگر مدیران سینمایی ما این گونه فیلمسازان را بزرگ کنند و به آن ها توجه کنند و تمامی اهداف و سیاست های کاری شان را به سمت حمایت از حرف های بزرگ این قبیل سینماگران و نه بر اساس حرف های سطحی و غریزی و حیوانی سایر سینماگران بروند. من به طور قاطع معتقدم مدیریت ما در سطح نگاه می کند و می خواهند فیلم ها و رسانه ها ابتر بمانند.
*منتظری: امیدوارم دوستان دیگر هم در بحث شرکت کنند؛ متأسفانه علیرغم اینکه می خواستیم فضا به سمت غر زدن های مرسوم پیش نرود گویا همچنان این رویه ادامه دارد؛ آیا همه دوستان دیگر هم مانند آقای الماسی معتقد هستند که به دلیل سیستم مدیریتی غلط در سازمان سینمایی بوده که در حدود ۲ دهه اخیر تنها تعدادی انگشت شمار فیلم شاخص در سینمای جنگ تولید شده اند و اغلب فیلم های این حوزه آثاری نازل و سطحی نگر بوده اند؟ قطعاً نمی توان گفت که این مدیریت سینمای کشور است که دچار آسیب است چرا که بر اساس این تفکر همه مدیران سینمای کشور طی ۲ دهه اخیر کار خود را بلد نبوده اند! پس این تعداد محدود فیلم های شاخص که در سینما جنگ تولید شده اند از کجا سربرآورده اند؟
غفاری: بنده معتقد هستم آن کارهای موفق هم اصولاً ربطی به مدیریت سینمای کشور ندارند و سایر دستگاه های دیگر از این فیلم های شاخص حمایت کرده اند و سازمان سینمایی در این رابطه نقشی نداشته است.
*منتظری: بحث ما لزوماً تنها سازمان سینمایی نیست؛ قطعاً همه دستگاه ها و نهادهای مرتبط دیگر مثل حوزه هنری، سازمان اوج، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، سپاه، بسیج و... هم در بحث ما جای می گیرند. مشکل کجاست که این همه دستگاه متولی در کشور ما وجود دارد اما به زعم بسیاری از منتقدان بعد از فیلم «دوئل» احمدرضا درویش و یا امثال آن ما دیگر نتوانسته ایم شاهد فیلم جنگی خوب در سینمای کشور باشیم. آیا باید تمامی تقصیرات را بر سیستم مدیریتی گذاشت؟
برزیده: معتقدم نکاتی که آقای الماسی اشاره کردند نکات کلیدی و درستی است. افول سینمای دفاع مقدس در کشور ما اضلاع بسیاری دارد که باید به درستی به آن ها پرداخته شود و بعد از شناخت آن ها با نگاهی کارشناسی راهکاری برای ترمیم ایجاد شود. ما باید وضعیت این سینما را رو به بهبود برویم به اضافه اینکه اهمیت اضلاعی مثل رسانه ها و مطبوعات و منتقدان هم که نقش های کیلدی و حساسی در این جریان دارند نباید نادیده گرفته شود.
متأسفانه سینمای دفاع مقدس مثل بچه های دفاع مقدس مظلوم است و به نظرم مردم ما هم بسیار مظلوم هستند که همواره از طرح چنین موضوعاتی که با آن سال های سال درگیر بوده اند و قطعاً در آینده نیز درگیر آن خواهند بود محروم هستند. سال ها موضوع دفاع مقدس چه وجوه منفی اش مثل تخریب زیر ساخت ها، مثل وضعیت فیلمسازی، مثل شرایط روحی و روانی مردم و چه نکات مثبت آن مثل پیشرفت های پزشکی و صنعتی و تربیت نسلی که جنگ آن ها را تربیت کرد و امثال سردار سلیمانی ها را که تربیت شده مکتب امام (ره) و مدرسه دفاع مقدس بودند را به کشور هدیه داد مورد بحث ما است؛ اگر ما همه این موارد را در نظر بگیریم متوجه می شویم که دفاع مقدس مقطع بسیار مهم، حساس و تاریخی در کشور ما است و قطعاً تأثیرات زیادی بر تمامی شئونات جامعه ما می گذارد و پس اگر این مقطع مهم و تاریخی و حیاتی است همه مدیران هم باید به آن توجه کرده و به صورت مسأله ای مهم به آن نگاه کنند.
من هم با نظر شما موافقم که بهتر است به جار غر زدن ها رایج و بیراهه رفتن ها حرف های اصولی بزنیم اما جنگ امروزه بین مسئولان ما و حتی نشریات ما جنگ قدرت وجود دارد. همین رسانه ها خیلی راحت دروغ می گویند و تهمت می زنند و همدیگر را می زنند. ما باید بدانیم که اغلب افراد حتی در ایدئولوژی های شان هم دچار مشکل هستند. ما گویا یادمان رفته موضوع اصلی چیست؟
ما باید برای رشد و اعتلای سینمای مقاومت دسته بندی باندی و حزبی و گروهی را حذف کنیم؛ انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس نباید جایی برای احزاب خاص باشد. روزی یکی از بزرگان به من گفت تو نمی توانی مستقل باشی چرا که سیاسیون معتقد هستند تو اگر با ما نباشی بر مایی!؛ این نوع تفکرات اشتباه است که به ما آسیب های جدی را وارد کرده و گویا نمی توانیم از آن جدا شویم.
فیلم «مزارشریف» من یک موضوع ملی را بررسی می کند؛ در هر کشور دیگری اگر یک کشته در راه کشورشان بدهند کلی مراسمات فرهنگی و هنری و سینمایی برایش برگزار می کنند و سال های سال جان شان را می دهند تا از طریق تولید آثار فرهنگی و هنری به آن شخص پرداخته شود اما متأسفانه شرایطی که در کشور ما وجود دارد برعکس است و امثال فیلم ما را اصلاً نمی بینند و حتی یک جایزه ملی را هم در جشنواره فجر به این فیلم تخصیص نمی دهند.
این اتفاق در حالی است که این نوع فیلم ها آثار ارزشی محسوب می شوند اما ما فیلمسازان این حوزه همواره زمانی که کار ارزشی تولید می کنیم در حال تاوان دادن هستیم. ما نمی خواهیم مانند بسیاری دیگر کارهای هجو تولید کنیم تا جیب های مان را به هر قیمتی پر کنیم.
من در جواب سوأل ابتدایی شما عرض می کنم که در دهه ۶۰ هم پول بود هم بهترین بازیگران حاضر بودند در فیلم های ارزشی و جنگی کار کنند و هم مدیران تمام قد می ایستادند تا از این گونه آثار حمایت کنند هم در جشنواره ها حضور این گونه آثار قطعی بود و مدیران برای ارسال آن ها به جشنواره های جهانی هم تلاش می کردند و اراده وجود داشت که سینمای جنگ دیده شود اما این اتفاق در حال حاضر وجود ندارد.
هاشمی: شاید حمایت مدیران دهه ۶۰ از سینمای جنگ به دلیل آن بود که احساس نمی کردند بر علیه آن ها حرف زده می شود اما در حال حاضر چنین احساسی در بین آن ها وجود دارد.
*منتظری: چطور به این نتیجه رسیده اید؟
برزیده: ببینید ما باید بدانیم جنگ چیز بدی است و ائمه ما هیچ یک دست به قبضه شمشیر نبرده اند و ما نباید این قدر به طبل جنگ بکوبیم! جنگ خسارت دارد. من بچه آبادان بودم وقتی جنگ شروع شد شاهد از هم پاشیدن خانواده های زیادی بودم. در یک کلام می توانم این را عنوان کنم که جنگ بسیار مزخرف است اما اگر کسی خواست بر طبل جنگ و عناد با ما بکوبد ما باید محکم بایستیم و از خودمان دفاع کنیم چرا که دفاع حق است و کسی حق ندارد به خاک ما تجاوز کند.
از همین رو است که من به شدت با آقای الماسی موافق هستم و معتقدم که ما نیاز به بازتعریف جنگ و دفاع مقدس داریم. ما نیاز به استراتژی در سینمای ارزشی مان داریم و من نمی دانم وظیفه تعیین این استراتژی از سوی چه کسانی است اما این رو می دانم که فیلمسازانی مثل من همگی آدم هایی هستیم که از همه جبهه ها و جناح های سیاسی ضربه خورده ایم.
به عنوان مثال افرادی که مدعی مسلمانی هستند و از نظر خیلی ها رانت خوار محسوب می شوند در شرایطی که من ۱۰ – ۱۵ سال فیلم نساخته بودم یکی از آقایان با یکی از نشریات مصاحبه کرد و به من گفت رانت خوار! و یا در تلویزیون به من «شعبون بی مخ» گفتند! من مزارشریف را با خون دل ساختم و ۱۰ سال زمانم را برای نگارش فیلمنامه گذاشتم تا بخشی از تاریخ واقعی مرتبط با کشورم را روایت کنم اما برخی می گفتند چون برزیده از ما نیست او را بزنیم!
از همین رو من معتقدم تنها کسی که می تواند این معضلات را حل کند مقام معظم رهبری است؛ چرا که همه ما به ایشان اعتقاد داریم و از همین رو ایشان می توانند استراتژی درستی را برای ما تعریف کنند؛ من از رهبری توقع دارم که به این مسائل ورود پیدا کنند در رابطه با وضعیت مملکت و دزدی های گسترده آن ورود پیدا کنند؛ مقام معظم رهبری می فرمایند: «سینما کلید حل مشکلات کشور است»؛ و من معتقدم ایشان تعارف ندارند و غلو نمی کنند و اگر این تعریف را همه مدیران قبول دارند باید از ما حمایت کنند؛ باید این استراتژی تدوین شود.
همه مدیران در رابطه با حفظ و نگهداری ارزش ها در قالب سینما دروغ می گویند از آقای مهاجرانی گرفته تا مدیریت فعلی سینما! انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، بسیج و... همه و همه گویا دغدغه ای برای احیای سینمای دفاع مقدس ندارند چرا که هیچ کار مثبتی در این راستا انجام نمی دهند و به عنوان نمونه عقلا را جمع نمی کنند تا این سینما احیا شود. من بارها مصاحبه کردم و گفتم که سینمای دفاع مقدس بیماری رو به موت است که باید آن را احیا کرد اما در حال حاضر می گویم که سینمای دفاع مقدس مرده است و نمی شود مرده را زنده کرد! الآن کار ما بسیار سخت تر شده و باید یک سلول آن را پیدا کنیم و آن را احیا کنیم. من باز هم معتقدم این ها صحبت های اصولی است و صرفاً درد دل نیست!
ادامه دارد...
ارسال نظر