در بخش نخست میزگرد «سینمای کودک و نوجوان؛ مشکلات و راهکارها» که در خبرگزاری سینماپرس و با حضور فعالان شناخته شده و پیشکسوت این سینما همچون ابراهیم فروزش، فریال بهزاد، رهبر قنبری، نادره ترکمانی، غلامرضا آزادی و حسین قناعت و با مدیریت سیدرضا منتظری منتقد سینما برگزار شد به مواردی همچون ناکارآمدی شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک و همینطور وظیفه دستگاه ها و نهادهای مرتبط با کودکان و نوجوانان از جمله وزارت آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای توجه به این گونه مهم سینمایی اشاره شد. در این میزگرد اظهار نظرهای صریحی توسط افراد حاضر و بعضا در تقابل با هم صورت پذیرفت که سینماپرس با تاکید بر رسالت رسانه ای خود و بدون دخل و تصرف، تمامی این مطالب را در اختیار مخاطبان محترم قرار داده است. اینک بخش دوم این میزگرد در ذیل نقل شده است.
قنبری: خانم طائرپور فردی بدون آگاهی است! من از قصد این واژه را می گویم، تا ایشان تحریک شوند چرا که این خانم نمی فهمد که چه می گوید! به این دلیل در شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک حضور دارد که مرتب قدرت سابقش را به رخ این و آن می کشد؛ این در حالی است که او از طرف کارهایی که من برایش انجام دادم قدرتمند شده و اینک پست های دولتی را در سینما اداره می کند!
متأسفانه باید بگویم که ایشان سوء استفاده گرانه در این پست نشسته است و هیچ ارتباطی به سینمای کودک ندارد درست همانطور که آقای اکبر نبوی که بیشتر فردی سیاسی است تا سینمایی در شورای راهبردی سینمای کودک حضور دارد! متأسفانه بسیاری از افرادی که در این شورا حضور دارند بسیار با حوزه سینمای کودک و نوجوان بی ارتباط هستند مانند آقای رضا کیانیان که من نمی دانم به چه دلیل در شورای راهبردی سینمای کودک حضور دارند؛ در این میان من به آقای مهدی ارگانی احترام می گذارم چرا که معتقدم ایشان به دلیل شرایط جسمانی شان تفکر بیشتری روی موضوعات حاد سینمای کودک می کنند.
من برای آقای ایوبی هم به عنوان رئیس سازمان سینمایی و همینطور رئیس شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک پیغامی دارم که از مثنوی حضرت مولانا برایشان می خوام: چونکه معیاری نبود میزان شود اندازه ها/ زور بازو بر ترازو زور کرد اندازه را!
من می خواهم به آقای ایوبی بگویم که شما اسیر سیاست هستید! شما فرصتی طلایی برای خدمت دارید اما نمی دانم چرا خدمت سیاسی می کنید؟ معیار انسان متعادل چیست؟ جامعه متعادل چیست؟ انسان متعادل جامعه کیست؟ آیا معیاری وجود دارد که خاصیت ذهنی کودک چه چیزی است و باید مفاهیم را چگونه به کودک گفت؟
ترکمانی: بنده معتقدم مشکل اصلی ما در این است که اعضای این شورا متأسفانه حتی حاضر نشدند از فعالان و نویسندگان کودک ونوجوان و پیشکسوتان شورای کتاب کودک دعوت کنند که راهکارهای پژوهشی و بنیادین برای این مسائل ارائه بدهند و از آن ها بپرسند که ما در حوزه سینمای کودک چه باید بکنیم؟
قنبری: من بیش از ۵۰ -۶۰ کتاب در این زمینه مطالعه کرده ام. از عبید زاکانی گرفته تا لافونتن!؛ معتقدم یکی از ناحیه هایی که آسیب بسیاری را بر سینمای کودک و نوجوان وارد کرده این است که این شورا هیچ تئوریسینی ندارد و به همین دلیل باید از علاقمندان و فعالان سینمای کودک که تئوری خوانده اند کمک بگیرد. ما نیاز به قصه های مدرنی برای سینمای کودک و نوجوان داریم که خود بنده یکی از آن ها را در اختیار دارم و می دانم که باید در کنار قصه خوب از تکنیک بهره کافی ببرم تا مخاطب هدفم را در سینما درگیر اثرم کنم؛ ما امروزه به سینمایی مانند «هری پاتر» نیاز داریم و باید بدانیم که دیگر در سینمای کشور ما فیلم هایی مثل «پاتال و آرزوهای کوچک» به هیچ عنوان پاسخگوی نسل جدید نیست.
این ها مسائلی است که اعضای شورای راهبردی سینمای کودک باید دانشش را داشته باشند و با علم و اطلاع از این دانش و آگاهی مبادرت به سیاستگذاری برای آینده این سینما کنند.
*منتظری: معتقدم شاید لزوماً ما به آثاری مانند «هری پاتر» در سینمای ایران محتاج نیستم! تا همین جای کار هم ما توجه بیش از اندازه ای به قهرمانان خارجی کرده ایم و شاید نیاز داریم تا توجه جدی به قصه ها و داستان های ایرانی داشته باشیم؛ متأسفانه جز یکی دو فیلمساز معدود که همواره در آثارشان سعی داشته اند از افسانه های کهن ایرانی برای تولید فیلم شان بهره مند شوند دیگر فیلمسازان به فکر تولید آثاری مبتنی بر ادبیات کهن و فولکلوریک ایران زمین برای کودکان نیفتاده اند و در نقطه مقابل کودکان ما در منجلاب محصولاتی غرق شده اند که از غرب وارد کشور شده، این گونه محصولات که به طور گسترده و بی رویه ای توسط کشورهای خارجی وارد ایران می شود به نوعی باعث از بین رفتن فرهنگ غنی ایران زمین نیز شده است. شاید ما باید همان افسانه های قدیمی مان را به روز کنیم و با ساخت آن ها دست به نوعی فرهنگ سازی در کشورمان بزنیم و مخاطبان هدف مان را ترغیب به تماشای این نوع آثار کنیم.
ترکمانی: اشاره شما بسیار درست و به جا است؛ بحث سر این است که اگر ما بتوانیم «هری پاتر» را هم در سینمای ایران به همان کیفیت خارج بسازیم لازم نیست چون که آن ها مرتباً بهتر از ما می سازند و ما باید به همان داستان ها و افسانه های کهن و قدیمی خودمان توجه نشان دهیم.
قنبری: این امر مستلزم آن است که دولت دغدغه داشته باشد و بودجه مناسبی را به این قضیه اختصاص دهد و به نوعی به شکل دولتی از بخش خصوصی حمایت کند و استودیوهای فیلمسازی کودکان را توسعه دهد تا این سینما رونق بگیرد و بخش خصوصی بتواند ظرف چند سال بودجه ای را که دولت صرف کرده است به آن باز گرداند.
شاید یکی دیگر از کارهایی که شورای راهبردی سینمای کودک به آن احتیاج دارد این است که دست به قیاس میان سینمای کودک ایران با سینمای کودک در کشورهای جهان بزند و بر این اساس نیازهای روز سینمای ایران را ارزیابی کرده و درصدد آن باشد تا با جذب حمایت های دولتی آن ها را برطرف نماید؛ اما متأسفانه آنچه از شواهد بر می آید این است که اصلاً اعضای این شورا حتی در پی آن برنیامده اند تا همین کتاب های خوبی که بنیاد سینمایی فارابی در رابطه با سینمای کودک منتشر کرده است را بخوانند؛ این بسیار زننده است که اعضای شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک هیچ چیز از این سینما ندانند و بعد برای فیلمسازان دغدغه مند و خردمند این حوزه اخ و تف راه بیندازند!
به عنوان نمونه من فیلمسازی هستم که دغدغه ساخت فیلم در رابطه با فسادهای گسترده ای را دارم که خرخره بخشی از نوجوانان جامعه را گرفته است اما مسئولان ما چشم های شان را روی حقایق جامعه بسته اند. آن وقت اعضای همین شورا جلوی فیلمسازانی که درباره نوجوانان و مصائب و مشکلات شان فیلم می سازند می ایستند.
من نمی خواهم بگویم اعضای این شورا حق مزدوری می گیرند، آن ها حق وقت تلف کنی می گیرند چرا که آن ها پول دولت را می گیرند تا تعدادی اراجیف را تصویب کنند و در نقطه مقابل فیلمنامه های برحق را رد می کنند.
ترکمانی: متأسفانه همینطور است؛ نتیجه حضور این افراد در شورای راهبردی سینمای کودک این بوده که طبق گفته خانم طائرپور یک پلاتو از نهاد ریاست جمهوری و یک پلاتوی استدیو میثاقیه را برای فیلم «خاله قورباغه» در اختیار خانم طائرپور قرار داده اند. منافع تا کجا؟ چرا این امکانات به سایر فیلمسازان حوزه کودک داده نمیشود؟
قنبری: تمامی درد ما این است که علاوه بر اینکه این ها ابزار و تجهیزات ندارند، تعریف هم ندارند. قصه هایی را نسبت به موقعیت سیاسی و اجتماعی حاضر را تشخیص نمی دهند در نتیجه این می شود که از قضا سرکنگبین صفرا فزود / روغن بادام خشکی می نمود! ما حتی در زیباترین حالت یک جنبه از فرهنگ را لوکس نگه داریم و بقیه را داغون کنیم بد است. در نهایت حرف من به آن ها این است که شما در خدمت یک دسته سیاستمدار ریاکار هستید اما ما نیستیم!
قناعت: متأسفانه نقد آقای قنبری مانند نقد آقای فراستی است! شما می گویید خانم طائرپور بی سواد است؟ دموکراسی معنایش چیست؟ شما حتی به مسعود کرامتی هم توهین می کنید؟ شما می فرمایید که من اصلاً سینمای کودک را دوست ندارم و وقتی در این حوزه کار نمی کنید این شکل برخورد بسیار بد است! من معتقدم سینمای کودک نیاز به شورا دارد و حداقل کاری که این شورا کرده جمع کردن اعضای سینمای کودک در کنار هم بوده است.
ترکمانی: هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است؛ این شورا کی اعضا را در کنار هم جمع کرده است؟
قناعت: چرا در سال ۸۹ و یا ۹۰ بود که همه فیلمسازان سینمای کودک را در بنیاد سینمایی فارابی در کنار هم جمع کردند.
*منتظری: شورای راهبردی سینمای کودک در اسفند ماه سال ۹۳ تأسیس شد. احتمالاً منظور شما شورای دیگری است!
قناعت: در هر صورت این شکل نقد اصلاً درست نیست. به هر حال این شورا همه اهالی سینمای کودک را جمع کرده و از آن ها نظرخواهی کرده است.
ترکمانی: چطور ما یادمان نیست؟ چه کسانی را جمع کردند؟ چطور هیچ یک از سینماگرانی که در حال حاضر در این میزگرد حضور دارند چنین مطلبی را به خاطر نمی آورند!؟
قناعت: بنده به خوبی یادم هست.
*منتظری: احتمالاً منظور آقای قناعت شورای تصویب فیلمنامه کودک بنیاد سینمایی فارابی است.
قناعت: از سالی که فارابی به وجود آمده ما همیشه شاهد حضور شورایی در این بنیاد بوده ایم و نظرات ما را گوش داده اند اما افاقه ای نکرده است. اما حداقل خدمت این شورا این است که به برخی افراد امتیازهای خاص نداده اند.
*منتظری: منظور شما این است که یکی از دستاوردهای شورای راهبردی سینمای کودک این بوده که به فیلمسازان خاص رانت نمی دهند؟
قناعت: بله، این حداقل اتفاقی است که افتاده است.
*منتظری: تا حدودی با شما مخالف هستم چرا که ما همواره در دولت های مختلف شاهد آن بوده ایم که برخی از سینماگران نزدیک به برخی جریان های سیاسی از امتیازات خاص بهره مند شده اند و بنا به گفته خانم ترکمانی همین در اختیار گذاشتن پلاتوی نهاد ریاست جمهوری به یک فیلم کودک از همین نوع امتیازات محسوب می شود!
قناعت: بحث دوم این است که سینما سلیقه است و به همین دلیل هر شخصی در این شورا باشد می تواند فیلمنامه های ما را رد و یا تأیید کند و به خاطر رد شدن یک فیلمنامه ما نباید کل این مجموعه را زیر سوأل ببریم.
قنبری: من چنین کاری نکردم!
قناعت: این ادبیات نقد را من دوست ندارم. من یادم است روزی همین آقای فراستی اینطور در رابطه با زنده یاد کیارستمی حرف می زد که این امر بسیار زننده است؛ من شخصاً به شورای راهبردی سینمای کودک مدیون هستم چون فیلمنامه ام را رد کردند و بعد من فیلمنامه را بازنویسی کردم و وقتی فیلم را ساختم دیدم چه اتفاق مثبتی افتاده است و اگر نسخه ابتدایی را می ساختم چه آبرویی از من می رفت!
*منتظری: پس شما برخلاف نظر اغلب فیلمسازان حاضر در جلسه معتقد هستید که نظرات کارشناسی روی فیلمنامه ها اعمال می شود؟
قناعت: بله قطعاً همینطور است. از سوی دیگر اعضای این شورا می خواهند برای سینمای کودک سالن های خاص بگیرند اما شاید نمی توانند. افرادی مثل خانم برومند در این شورا هستند که همه ما ایشان را قبول داریم و می دانیم که به شدت برای سینمای کودک دل می سوزانند.
ترکمانی: قطعاً همینطور است؛ کسی منکر دلسوزی خانم برومند و امثال خانم برومند برای سینمای کودک نیست اما بحث اصلی ما این است که اگر قرار بود شورای راهبردی سینمای کودک اینقدر تقلیل پیدا کند که بدل به یک شورای درجه یک تصویب فیلمنامه شود چرا اسمش شورای راهبردی سینمای کودک شد؟
قناعت: حالا شما فکر کنید اسم دیگری دارد!
ترکمانی: نه. دلیل تأسیس شورای راهبردی این است که خود مدیریت سینمای کشور می داند که سینمای کودک به یک بحران جدی رسیده و نیاز به شورای راهبردی دارد.
قناعت: اگر اینطور بخواهیم تصور کنیم که در حال حاضر اصلاً سینمای کودکی وجود ندارد.
ترکمانی: الآن اعضای این شورا کمک می کنند که فیلمنامه ها بهتر از گذشته شود. به نظر شما این کار مهمی است؟ اینکه جزو فعالیتهایی است که وظیفه هر شورای فیلمنامه ای است و حتماً می باید اتفاق می افتاده ولی شورای راهبردی با اسم بزرگ و دهانپرکنی که دارد، تاکنون برای سینمای کودک هیچ کاری نکرده که در قد و اندازه ی یک شورای راهبردی باشد.
ما نباید به کارهای کوچکی مثل مشاوره در فیلمنامه در این شورا قانع باشیم و توقعات ما از شورای راهبردی سینمای کودک و نوجوان بیش از این ها است. شما می توانستید فیلمنامه تان را نزد افراد متخصص در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یا نزد فیلمنامه نویسان حرفه ای سینما ببرید تا خیلی تخصصی تر فیلمنامه تان را اصلاح کنند. فیلمنامه را باید نزد کسانی ببرید که روی آثار مدرن، کلاسیک و فولکلور به صورت تخصصی کار می کنند. بگذارید شورای راهبردی نقاط کلیدی سینمای کودک را حل کند.
قناعت: نکته کلیدی ما اکران است.
ترکمانی: برای آن هم که گفتند کاری نمی کنند.
*منتظری: بهتر است از بحث خارج نشویم و خانم بهزاد هم که اصولاً تاکنون در بحث شرکت جدی نداشتند نظرشان را در رابطه با این شورا بیان کنند تا به موارد مهم دیگر مانند وضعیت اکران سینمای کودک و سایر مسائل و مشکلاتی که بر سر راه این سینما است و یا حتی مسأله ای مانند همین که قرار است مثل گروه سینمایی هنر و تجربه سالن هایی در اختیار این فیلم ها قرار بگیرد که به اذعان بسیاری از سینماگران و کارشناسان اشتباه است و مخالفت های جدی با این کار صورت گرفته و دلایل مخالفت هم این است که سینمای کودک باید به صورت فراگیر در تمامی سینماهای سطح شهر و در هر منطقه و بافتی برای کودکان اکران شود، بپردازیم.
بهزاد: متأسفانه سینمای کودک در کشور ما سال ها است که مغفول واقع شده و همین که عده ای جمع شدند و راجع به این سینما فکر می کنند به خودی خود امر خوبی است؛ قطعاً آن ها هم از بحران جدی که گریبان این سینما را گرفته خبر دارند اما ما منتظریم تا اعضای این شورا دست به کارهای جدی برای رفع این معضل و بحران بزنند.
ما پس از وقوع انقلاب و در اوایل دورانی که سینمای کودک بسیار رونق گرفته بود در هر جلسه ای که داشتیم بحث آموزش و پرورش مطرح بود و همیشه می خواستیم مخاطب اصلی سینمای کودک را به سینما بکشانیم اما به دلایل مختلف که مهمترین آن بی دغدغگی مسئولان وزارت آموزش و پرورش بوده همواره در این مسیر شکست خورده ایم.
ما هیچ وقت نتوانستیم مخاطبان اصلی سینمای کودک و نوجوان را جذب کنیم. امروزه خیلی راحت می شود به واسطه دیجیتالی شدن سینما فیلم ها را حتی در ده کوره ها و روستاها نیز اکران کرد اما متأسفانه همیشه به جای حمایت ما شاهد سنگ اندازی مسئولان جلوی پای این سینما بوده ایم به نحوی که مسئولان آموزش و پرورش حتی زمانی می گفتند که ما هم باید به طور مجزا از وزارت ارشاد فیلمنامه ها را بخوانیم و آن ها را تصویب کنیم که این امر رسماً می توانست مرگ سینمای کودک را در پی داشته باشد چرا که از یک سو فیلمنامه ها در وزارت ارشاد با سانسور مواجه می شد و از سوی دیگر آموزش و پرورش هم می خواست آن ها را با اعمال سلیقه گزینش کند!
این ها جزو آن دسته مواردی است که شورای راهبردی سینمای کودک باید به آن بپردازد و درصدد حل آن ها برآید؛ ما امروزه نیاز به آن داریم که تمامی افراد، دستگاه ها و نهادهایی که در حوزه کودک و نوجوان فعالیت می کنند به اجماع افکار و اندیشه برسند که متأسفانه این اجماع هیچ گاه در سینمای کشور ما وجود نداشته است؛ برای ما جای بسی تأسف است که جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان ما در زمانه ای نه چندان دور تنها جشنواره واقعی و بین المللی مان بود و همه کشورهای جهان با طیب خاطر به جشنواره ما فیلم ارسال می کردند و امرزوه به جایی رسیده ایم که بودن یا نبودن این جشنواره برای مدیران سینمایی ما اهمیتی ندارد؛ جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان در زمانه ای حتی از جشنواره فیلم فجر هم بسیار مهمتر بود چرا که فیلم های سینمای کودک چندان با سانسور روبرو نمی شدند اما فیلم های ارسالی به جشنواره فیلم فجر زیر تیغ سانسور می رفتند و همین باعث می شد تا توجه دنیا در کشور ما تنها به جشنواره فیلم کودک معطوف شود و ما جزو یکی از مهمترین جشنواره های دنیا در این زمینه شناخته شویم.
ترکمانی: متأسفانه این جشنواره اهمیت خود را سال ها است که در عرصه بین الملل از دست داده و تفکیک جشنواره کودک و نوجوان از یکدیگر هم به شدت به این جشنواره جهانی آسیب وارد کرده است.
بهزاد: شاید هنوز هم دور از ذهن نباشد اگر بگوییم جشنواره فیلم کودک و نوجوان ما تنها جشنواره بین المللی مان است که مورد بی توجهی مسئولان واقع می شود؛ من به عنوان یک فیلمساز سینمای کودک نزدیک به ۳۰ سال است به طور مرتب در تمامی جشنواره های معتبر سینمای کودک در جهان شرکت می کنم و با دیدن آن جشنواره ها این احساس را می کنم که جشنواره کودک در کشور ما باری روی دوش مسئولان است و دلیل آن هم این است که مسئولان فرهنگی کشور ما نمی دانند که اتفاق برگزاری جشنواره کودک در کشور ما جزو اتفاقات نادر در جهان است و حتی خیلی از کشورهای پیشرفته دنیا هم جشنواره ای به اسم کودک ندارند!
اما مدیران ما این جشنواره را باری به هر جهت پیش می برند و با انجام کارهایی مثل جداسازی بخش کودک و نوجوان از یکدیگر می خواهند بگویند که ما به این سینما فکر می کنیم! در واقع یک بازی شروع شده که برنده آن مشخص نیست. مشکل اصلی سینمای ما این است که مخاطبان سینمای کودک دیگر این فیلم ها را نمی بینند و ما شرایطی فراهم نکرده ایم که سینمای کودک با استقبال روبرو شود. چطور در ۲ و یا ۳ دهه قبل بچه ها ۲ یا ۳ بار فیلم ها را در سالن های سینما می دیدند و امروز این اتفاق نمی افتد؟
ما هنوز نتوانستیم آموزش و پرورش را که ۹ ماه از سال مخاطبان ما را در اختیار دارد نیم میلیمتر به حمایت از این سینما ترغیب کنیم و شورای راهبردی اگر می خواهد کاری کند اول باید روی این مسأله کار کند. اینکه تازه بعد از یک سال و نیم یک نفر از آموزش و پرورش می خواهد وارد این شورا شود اصلاً اتفاق چشمگیری نیست. مهمترین مبحث بعد از این مسأله اکران است. اگر شورای راهبردی بتواند این کار را انجام دهد مسأله سینمای کودک حل می شود. فیلمنامه را هم می توانیم بدهیم نهادهای دیگری که بسیار تیزبینانه تر رصد می کنند بخوانند. تکلیف مخاطبان سینمای کودک باید مشخص شود. ما در دنیا دیدیم که سینمای کودک توسط دولت، مردم، شهرداری ها، جشنواره ها و... حمایت می شود اما در کشور ما چطور؟
ترکمانی: شورای راهبردی سینمای کودک اگر می خواهد کاری برای سینمای کودک انجام دهد باید نهادهایی مثل وزارت آموزش و پرورش، شهرداری، بهزیستی و... را پیش بکشد.
آزادی: بزرگترین مسأله کودک، اقتصاد است؛ من این را از دیدگاه یک تهیه کننده سینما عرض می کنم. متأسفانه اقتصادی که در کشور ما برای این سینما خرج می شود بازده ندارد. سینمای لمپنیزم بزرگسال بالاترین درآمد و کمترین خرج را دارد اما آثار آن به حدی وقیحانه است که وقتی شبکه جم تیزری را از این فیلم ها پخش می کند دولت به دلیل ابتذال آن تیزر بقیه تیزرها را قطع و تهیه کنندگان را به دادگاه می کشاند. مسئولان باید جلوی این سینما را بگیرند و در عوض به سینمای کودک بها دهند.
ما زمانی شاهد شکوفاترین دوران سینمای کودک بودیم بهترین سالن های سینما را به سینمای کودک اختصاص می دادیم اما امروز ما باید برای گرفتن یک سالن معمولی در عذاب باشیم. این ها مسائلی است که اعضای شورای راهبردی سینمای کودک باید به آن بپردازند.
قنبری: بله در آن زمان سینما فرهنگ به عنوان یکی از بهترین سینماهای شهر تهران اختصاص به اکران فیلم های کودک داشت.
ترکمانی: که در حال حاضر با اینکه این سالن جزو سالن های بنیاد سینمایی فارابی است به هیچ عنوان در اختیار فیلم های کودک نیست!
آزادی: در آن روزگار ما فیلمی به نام «کاکلی» ساختیم که هزینه تولید آن ۳ میلیون تومان شد و تنها در تهران ۱۱ میلیون تومان با بلیت ۱۰ تومانی فروخته شد! پس این مسأله نشان می دهد که مخاطب ایرانی از سینمای کودک تحت هر شرایطی حمایت می کند به شرط آنکه اولاً فیلم های خوبی در این حوزه ساخته شود و در ثانی مسئولان سالن های متعددی را برای اکران این آثار در نظر بگیرند.
آقای علم الهدی با هر زوری که می شد تعدادی سالن سینمای لوکس را به سینمای هنر و تجربه اختصاص داد و مسئولان سینمایی هم با این مسأله به راحتی موافقت کردند اما متأسفانه ما هنوز برای سینمای کودک حتی یک سالن سینمای اختصاصی هم در اختیار نداریم و این در حالی است که باید حداقل ۶۰ درصد سینماهای سراسر کشور در اختیار فیلم های کودک و خانواده باشد.
متأسفانه تهیه کنندگان سینماهای کودک را پس گرفتند و در اختیار فیلم های تجاری گذاشتند. الآن ما شاهد تولید فیلم هایی مانند «ابد و یک روز» هستیم که مرد و زن و بچه ایرانی را مبتذل نشان می دهد اما به راحتی به این فیلم در سینمای ایران اجازه اکران می دهند. «ابد و یک روز» فیلمی است که جامعه ایرانی را بسیار زشت و کریه نشان می دهد؛ فردی در سوئد تعریف می کرد که ما از زمانی که سینماهای سوئد فیلم های ایرانی را نمایش می دهند از آنجا رد نمی شویم!
*منتظری: به دلیل دیدگاه های منفی فیلمسازان نسبت به جامعه ایرانی؟
آزادی: بله.
*منتظری: البته فیلم های اجتماعی ما اصولاً در سینمای جهان جای خود را باز کرده اند و بر اساس آمار و شنیده ها حمایت خوبی هم از سوی خارجی ها برای اعتلای سینمای ایران صورت می گیرد.
آزادی: نه واقعا اینطور نیست؛ در هر صورت بهتر است به بحث اصلی بازگردیم؛ سینمای کودک! من معتقدم این شورا باید به زور هم که شده تعدادی از سالن های سینما را به فیلم های کودک با یک سوم قیمت اختصاص دهد؛ حداقل از صبح تا ظهر سینماها باید در اختیار سینمای کودک باشند!
قنبری: در زمانی که من مدیریت سینماهای کودک را بر عهده داشتم متوجه شدم این سینما در حال شکست خوردن است و به همین دلیل با همه کودکستان ها و مدارس ابتدایی نامه نگاری کردم و اعلام کردم که هر ۳ بچه به یک بلیت برای حضور در سالن های سینما نیاز دارند و بعد از اینکه این سینما کمی رونق گرفت اعلام کردم که برای هر ۲ کودک یک بلیت می خواهیم و زمانی که متوجه شدم که سالن های سینمای ما به دلیل سیل جمعیت دیگر جایی ندارد برای هر نفر یک بلیت فروختیم!
همین کارهای من بود که سینمای کودک را از اضمحلال و ورشکستگی نجات داد؛ در کنار این تدبیر کارهای دیگری هم انجام می دادیم نظیر آنکه نمایش های کوتاهی را برای میان پرده فیلم ها در نظر می گرفتیم و مسابقاتی را میان کودکان در سالن های سینما برگزار می کردیم و همین ها باعث شد تا سینمای کودک در آن دوران به شکوفایی چشمگیر برسد.
آزادی: علاوه بر وزارت ارشاد نباید فراموش کنیم که دستگاه های دیگر هم باید از سینمای مهم کودک حمایت کنند به عنوان مثال حوزه هنری هم با بودجه عظیمش و سالن های سینمایش می تواند از سینمای کودک حمایت کند. اگر این شورا بیاید و مجموعه ای از سینماهای حوزه و شهرداری و نیروی انتظامی و کانون پرورش فکری را بگیرد نیمی از مشکلات سینمای کودک به خودی خود حل می شود این در حالی است که نهادهایی مانند بنیاد سینمایی فارابی هم باید سالن های سینمای شان را در اختیار اکران آثار سینمایی کودک قرار دهند.
بهزاد: فارابی از دادن سینماهایش به آثار کودک امتناع می کند.
*منتظری: البته در حال حاضر فیلم آقای قناعت در سینما فرهنگ اکران شده است.
ترکمانی: ایشان احتمالاً پارتی کلفتی دارند!
آزادی: علاوه بر همه این ها شورای راهبردی سینمای کودک باید گروه سینمایی کودک را تشکیل دهد و ضمن نمایش محصولات روز این سینما تمامی محصولات گذشته سینمای کودک و نوجوان را نیز به نمایش بگذارد.
ترکمانی: ما نباید فراموش کنیم که در حال حاضر ۲۳ میلیون نفر کودک و نوجوان در کشور داریم و باید حداقل کاری کنیم که نصف این ها مایل به حضور در سالن های سینما شوند.
قناعت: البته این مسأله مهم را فراموش نکیند که بچه های امروز با بچه های سال ها قبل فرق دارند. دنیا هر هفته تازه می شود. فیلمسازان که کار می کنند باید به بچه های امروز نزدیک شوند. بچه های امروز بچه های عصر تکنولوژی هستند. آن ها در حال حاضر بهترین فیلم های انیمیشن روز را در اینترنت می گیرند. گویا این نسل اکتسابی همه چیز را بلد هستند. ما باید به این بچه ها نزدیک شویم. حتی اگر بهترین سالن ها هم باشد و بهترین حمایت ها باز هم ما نمی توانیم به کودکان نزدیک شویم!
*منتظری: بله کاملاً درست است؛ بنده معتقدم علاوه بر تمامی حمایت های دولتی که باید برای رشد و اعتلای سینمای کودک وجود داشته باشد این فیلمسازان سینمای کودک هم هستند که باید کمی خود را به روز کنند. کودک امروزه دیگر کودک سه نسل قبل نیست که بشود او را با قصه های آقا شیره و خانم بزه سرگرم نمود کودک امروز رشد کرده و بینش و آگاهی بیشتری از کودکان نسل های قبل پیدا کرده است و از بدو چشم گشودن اش به دنیا با لوازم و رسانه های دیجیتالی و الکترونیکی سر و کار داشته است و به واسطه این گونه رسانه ها فضا و کهکشان و ستاره شناسی و علوم و فنون و تکنیک را به زبان ساده کودکانه شناخته است!
ترکمانی: تنها راه نجات ما حمایت از فرهنگ ملی است! ما باید فرهنگ ملی و ایرانی را به بچه ها بدهیم. سینمای کودک در جهان تجارت است و ما را هم مجذوب می کنند ولی ما باید فرهنگ مان را به آن ها بدهیم. نباید تلاش کنیم که از هالیوود تقلید کنیم. ما فرهنگ و نگاه و تفکرات مان جدا از غربی ها است. کسانی که در حوزه فرهنگ کودک و نوجوان فعال هستند نباید عقب نشینی کنند و باید بدانند عقب نشینی آن ها بسیار عواقب بدی دارد.
حوزه تکنولوژی و سینمای کودک ما متفاوت است. البته باید بدانیم از نظر سیستم مدیریتی هم سینمای کودک ما با سینمای کودک در دنیا قابل قیاس نیست ما در اینجا چکش روی مغزهای مان کوبیده می شود در دیگر کشورها فیلمسازان هر آنچه را که مایل باشند می سازند. اینجا نه این اتفاق می افتد و نه خواهد افتاد. ما نباید خجالت زده باشیم که فیلم های مان اندازه سینمای جهان نیست.
آزادی: البته تکنولوژی ما کمتر از آن ها هم نیست. من در حال حاضر یک گروه انیمیشن ۳ بعدی را در دفترم برای تولید فیلم «آرش کمانگیر» جمع کرده ام که در کار خود خبره ترین و بهترین هستند؛ اسپیلبرگ هم همین افراد را برای ساخت آثارش در اختیار دارد. من در همین ایران این کار را کرده ام و فیلم «سندباد و سارا» را با بهترین تکنولوژی ساخته ام و اگر این فیلم ۲ ماه روی اکران بماند سایر فیلمسازان دغدغه مند حوزه کودک هم ترغیب می شوند که چنین فیلم هایی را بسازند.
ترکمانی: مهمتر از همه این است که بچه های ما با فرهنگ غنی مان به خوبی آشنا می شوند. باید این راه هموار شود. باید برای تبلیغات فیلم های کودک پا پیش گذاشته شود و همانطور که تهیه کنندگان آثار سینمایی هنر و تجربه حتی ریالی بابت تبلیغات آثارشان هزینه نمی کنند از فیلم های کودک نیز برای تبلیغات پولی دریافت نشود.
اما جالب است که زمانی که آخرین فیلم من روی پرده بود شخصاً از بنیاد سینمایی فارابی خواستم برای فیلمم ۱۰ بیلبورد بگیرند و فقط هزینه ۲ تای آن را پرداخت کنند اما گفتند ما نمی توانیم برای سینمای کودک هزینه کنیم! من از آن ها سوأل کردم شما که متولی سینمای کودک هستید چطور نمی توانید برای این سینما هزینه کنید؟
این ها برای ما درد است و به همین دلیل است که از همکاران مان در شورای راهبردی سینمای کودک می خواهیم تمام کسانی که در حال تلاش در سینمای کودک هستند را برای اعتلای این سینما دخالت دهند. ما دنبال راه کوتاه مدت هستیم مسأله ما مثل مسأله آلودگی هوا است و باید برای الآن فکر شود. باید از تهیه کنندگان خصوصی سینمای کودک دعوت کنند و با تبلیغات رایگان و... کاری کنند تا همه ترغیب شوند در این فضا حضور پیدا کنند.
من الآن ناراحت هستم که پیشکسوتانی مانند آقای فروزش دیگر حال و هوای و انگیزه قبل را ندارند. شورای راهبردی سینمای کودک حداقل باید بتواند انگیزهها را احیا کند. تهیه کننده سینمای کودک مثل آقای آزادی می گوید من صدمه دیده ام. باید این چرخه راه بیفتد تا تهیهکننده احساس امنیت خاطر بکند. . عمر همه ما گذشت و ما نباید عقب نشینی کنیم. من سال ها در انجمن سینمای جوانان تدریس کردهام اما حتی فیلمسازان جوان آنجا ها هم وارد سینمای کودک و نوجوان نمیشوند. چون افق باز و آیندهی روشنی از این سینما نمیبینند.
فروزش: همانطوری که شما اشاره کردید در جامعه ۸۰ میلیون نفری ما ۲۳ میلیون کودک و نوجوان حضور دارند که این ها به غذای خودشان نیاز دارند. سینمای ایران زنده است و هنوز بسیاری از فیلم های سینمایی ایران در جشنواره ها حضور پیدا می کنند پس می توان برای سینمای کودک هم این کار را انجام داد.
ما باید نسلی را بپرورانیم و آموزش دهیم که بتواند در نسل های بعد تکنولوژی را در سینما پیاده سازی کند. ما باید تربیت کنیم تا سال های بعد این بحران بدتر نشود. سینمای کودک و نوجوان نیاز به زیبایی و فریبندگی دارد و این اعضای شورای راهبردی سینمای کودک هستند که می توانند این معضل را در کشور ما حل کنند. در رابطه با مسأله تفکیک سینمای کودک و نوجوان باید بگویم که اصولاً کار بدی صورت نگرفته و قطعاً نباید یک کودک فیلم نوجوانانه تماشا کند و یا بالعکس.
ترکمانی: سال گذشته که جشنواره کودک از نوجوان جدا شد. فقط یک گروه سنی به عنوان مخاطب این جشنواره انتخاب شد. وقتی تولیدات سینمای کودک و نوجوان اندک و انگشت شمار است جدا کردن جشنواره کودک و نوجوان اشتباه است. این جداسازی به لحاظ عقلایی و منطقی کاری بسیار غلط بود.
آزادی: البته مسائل سیاسی هم در این امر دخیل است و از آنجا که افراد و نهادهایی مثل شهرداری اصفهان، استاندار و یا حتی امام جمعه در فیلم ها دخالت می کردند مجبور شدند که بخش نوجوان از کودک را تفکیک شود.
*منتظری: البته خانم طائرپور در مصاحبه اخیرشان گفته اند که تفکیک این جشنواره با نظرات کارشناسی اعضای شورای راهبردی سینمای کودک انجام شده است.
فروزش: در جشنواره جیفونی تقسیم بندی درستی می شود؛ در سنین مختلف مثلاً گروه کودک را به دو دست تقسیم کرده اند اما خوب متأسفانه ما در کشورمان هیچ گاه این کار را انجام نداده ایم.
ترکمانی: بله کار این جشنواره ها درست است اما ما حتی در تقلید کردن هم اشتباه می کنیم.
بهزاد: بله راهکار درست در کشور ما هم این است که فیلم ها درجه بندی سنی شوند نه اینکه جشنواره کودک و نوجوان از یکدیگر جدا شود. این بدعت سازی اصلاً کار جالبی نیست!
فروزش: ما نسبت به جشنواره های جهانی خیلی متفاوت عمل می کنیم. جالب است در جشنواره جیفونی بعداً همه فیلم ها را خانواده ها می بینند تا به عنوان افرادی که در آن کشور مالیات پرداخت می کنند نظر دهند که آیا جشنواره خوب بوده یا خیر؟ جشنواره ای که عنوان بین المللی دارد باید چنین باشد. مهم نیست که جشنواره در کدام شهر برگزار می شود ما باید به این فکر کنیم که کلی بچه در کشور ما منتظر تماشای فیلم هستند. ما باید شرایطمان شرایط بین المللی باشد. من سال گذشته متأسف شدم که شنیدم سالن های سینما در همدان خالی بوده این در حالی است که سال ها قبل سالن های سینما در ایام جشنواره مملو از جمعیت می شد.
ترکمانی: سال گذشته به دلیل اینکه فیلم ها فقط برای نوجوانان بود، خود به خود دانش آموزان مدارس ابتدایی و بخشی از مدارس راهنمایی از جشنواره محروم شدند درحالی که با تفکیک سانس های کودک از نوجوان، هم جشنواره شادابی و نشاطش حفظ میشد و هم تکلیف مخاطبین کودک و نوجوان مشخص بود. حتی خانوادههایی که هم فرزند کودک و هم نوجوان دارند در یک جشنواره یکپارچه با فراغ خاطر بیشتری میتوانند بچه هایشان را به سینما ببرند.
فروزش: پس می شود گفت یک نوع دخالت مدیریتی در سینما وجود دارد که به سینمای کودک آسیب رسانده است!
بهزاد: ما در کل دنیا این روش را ندیده ایم که آموزش و پرورش مانع از حضور کودکان و نوجوانان در جشنواره ای مختص به خودشان شود. راهکار این قضیه این است که برای هر فیلم بنویسند مناسب برای کودک است یا نوجوان؛ اما خوب ما همیشه عقب تر از سایرین عمل می کنیم.
ادامه دارد...
ارسال نظر