دومین روز از چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت، با اکران یتیم خانه ایران در بخش مسابقه سینمای ایران و سینمای بین الملل همراه بود؛ اثری که به شایستگی توانست عطر زیبای مقاومت را به فضای پردیس سینمایی ملت کشانده و مخاطب تشنه ی سینمای استراتژیک را تا حد نسبتا مناسبی اقناع و راضی سازد.
یتیم خانه ایران نمودی از سینمای استراتژیک است؛ اثری که در حد بضاعت خویش، به مرور سال های ۱۲۹۶ - ۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ - ۱۹۱۹ میلادی) ایران پرداخته و فجایع عظیم آن دوران را با زوایه ی دید خویش مورد بررسی قرار داده است؛ فجایعی عظیم که در پس جنگ جهانی اول (World War I)، ایران را با تحدید تمدنی مواجه ساخت و به نوعی پروژه ی نسل کشی انسان ایرانی را با مدیریت مستقیم استعمار پیر انگلیس، در ماندگارترین مرکز تمدنی جهان عینیت بخشید.
یتیم خانه ایران با وجود تمام نقایصش، اعم از شروع و پایان نامناسب تلویزیونی و لُکنت های قصه گویی و خلاء های بازیگری و ...، می تواند سرمشقی ابتدایی برای اهالی دغدغه مند سینما باشد؛ سرمشقی هر چند ناقص، اما شجاعانه و توانمند به جهت ظهور و بروز دغدغه های ملی و دینی سینماگر مسلمان ایرانی بر پرده ی نقره ای سینما، سرمشقی که می تواند هویت اصیلی به صنعت سینمای ایران بخشیده و به تقابل جدی با پیروان مسئول و غیر مسئول حاکمیتی و غیرحاکمیتی جمهوری اسلامی در مطلق انگاری سبک سینمای فرانسه رفته و حقنه ی مادی و معنوی رئالیسم (Realism) قرن ۱۸ میلادی اروپا را بر عرصه سینما و حتی سایر هنرهای نمایشی، موسیقی و ... با تهدیدی جدی مواجه سازد.
اکران اولین فیلم تاریخ جهان در ۲۸ دسامبر سال ۱۸۹۵ میلادی در طبقه زیرین سالن گرند کافه (Grand Café) پاریس بسیاری فرنگ رفته های دیروز و امروز ایران را مجذوب خویش ساخته و موجب شده ایشان سینمای فرانسه را به عنوان خاستگاه و کانون اصیل سینمای جهان بپذیرند و سینمای ایران را خَسی در میقات سینمای فرانسه دانسته و حتی برخی از مسئولان نیز تقابل با تهاج فرهنگی امریکا و تقابل با صنعت سینمایی هالیوود را نیز در گرو هضم صنعت سینمای ایران در سبک سینمای فرانسه و شدت بخشیدن به آثار هنر و تجربه و مطلق انگاری سینمای اجتماعی (Social Cinema) بدانند و نسبت به کپی برداری از مدرسه عالی سینمای کشور فرانسه اقدام و آن را الگوی مدرسه ملی سینمای ایران و جوانان علاقمند حضور در سینما سازند. |
یتیم خانه ایران با اتخاذ رویکرد سینمای استراتژیک در ژانر تاریخی و طرح دراماتیک یک دوره ی تاریخی (Historical Period Drama)، اقدام به ترسیم در حد بضاعت خویش از نحوه ی استعمار و مُدل سلطه ی انگلیس بر منابع ملی کشورها نموده و در این مسیر به بازتعریف ضعف ها و قوت های جامعه ی ایرانی همت می گمارد. این اثر استراتژیک در تلاش خویش، ضمن ارایه ی آسیب شناسی عدم وجود رهبریت در جامعه، مُدل شبه روشنفکری اسلام منهای روحانیت را به چالش کشیده و در انتها نیز منورالفکران غرب زده ی جامعه ی ایران را به عنوان عوامل اصلی بدبختی و اضمحلال تمدنی این مرز و بوم معرفی و با ادبیات دل نشین سینمایی، به ترسیم مسیر پایداری و مقاومت، به عنوان تنها ظرفیت قابل استفاده ی جامعه برای خلاصی از فلاکت ها و بدبختی های تحمیلی داخلی و خارجی می پردازد.
یتیم خانه ایران در اوج دوران شیفتگی، مبهوتی و بعضا وادادگی برخی مدیران و اهالی صنعت سینمای ایران نسبت به سینمای غرب و بالاخص از نوع مضمحل و فشل آن، یعنی سینمای فرانسه تولید شده و این خود جای تقدیری ویژه دارد؛ اوج دورانی که تدبیر وارونه حاکمیت یافته و متولیان رسمی فرهنگ و هنر کشور، با اعلان صریح این مطلب که ساخت فیلم استراتژیک در توان ما نیست، به وادی انبوه سازی سینمای اجتماعی (Social Cinema) افتاده و نه تنها نسبت به جدایی سینماگر ایرانی از سیمین وجودی خویش و حبس باورهای اعتقادی و فرورفتن در خلسه ی پیرامونی خود واکنش نشان نمی دهند؛ بلکه به بازگشت مفتضحانه برخی از ایشان به تخیلات گذشته و توبه از مسیر طی شده ی تا به امروزشان افتخار نموده و به امید قدم برداشتن بر فرش قرمز، حتی حاضرند ۵۰ کیلو آلبالو را در وجود جامعه ی اسلامی ایران حقنه نموده و آرمان های انقلابی را مزاج نهنگ عنبر سازند و سرانجام به فرومایگی فروشندگی افتاده و با بلعیدن حَبِ بی غیرتی اوج حضیض را برای خود لذت بخش انگارند و فریاد بر آورند که بربندید محمل ها ...که ایران نیز در هاضمه ی فرهنگ و اقتصاد جهانی هضم شده و تازه ما نیز نمایندگان حکومتی جمهوری اسلامی برای کسب شوالیه ی شمشیر به دست جهانیم.
بر این اساس صرف نظر از تمامی توجهاتی که می بایست بر فرم و محتوی یک اثر سینمایی مبذول داشت؛ یتیم خانه ایران جلوه ای روشن از مقاومت است؛ مقاومت در برابر جریان کوته نظر و یا شاید معاندی که تصورات سینمایی خود را بعضا در آپارتمان های درب بسته ی شمال تهران و نهایتا به سرک کشی به زندگی خصوصی این و آن محدود نموده و کم بینی و نابینی سبب توقفش در روابط نامشروع و ملاحظه ی خیانت ها و تجاوزات و ... در محیط پیرامونی اش شده است و به اسم تجربه ی هنر از برای هنر و البته با حمایت های مادی و معنی جریانات مدیریت درون حاکمیت، دغدغه ساخت علایق شخصی خویش را مطرح ساخته و یا به لودگی و طنزهای سخیف و ویرانگر فرهنگی به تسخیر گیشه های میلیاردی روی می آورد.
به عبارتی دیگر؛ یتیم خانه ایران نمونه ای بارز از حضور پُررنگ جریان مقاومت در عرصه ی فرهنگ و هنر است؛ جریانی که همچنان نسبت به هویت ملی و ایرانی خود حساس بوده و آرمان های اسلامی و انقلابی خویش را پیگیری می نماید؛ جریانی که به خوبی ماهیت سه وجهی صنعت؛ هنر و رسانه بودن سینما را فهم کرده و با تمام کمبودها و بی مهری های اینجا و آنجایی، همچنان بر اصول خود مقاومت نموده و مسیر سینمای استراتژیک را پیگیری می کند تا اساساً بتواند با خلق آثار هنری استراتژیک در ژانرها و گونه های مختلف، بر فهم استراتژیک جامعه ی خود بیافزاید و آگاه سازی عمومی در جامعه را محقق سازد؛ انشا الله.
نظرات