در دو روز گذشته جشنواره جهانی فیلم فجر میزبان دو فیلم از ژانر وحشت بود. شب نخست «مخوف» یا Creepy اثری از کیوشی کوروساوا در سالن شماره یک چارسو اکران شد و شب گذشته نیز این سالن میزبان «قطاری به سوی پوسان» از یئون سانگ هو بود. هر دو فیلم با استقبال ابتدایی خوبی مواجه بودند؛ اما به مرور زمان آنچه بیش از خود فیلم بارز بود، خروج زودهنگام برخی مخاطبان بود. این خروج میتواند دو احتمال رو تقویت کند. نخست آنکه این عده هراسان از دو فیلم اکران شده از سالن شماره یک میگریزند یا آنکه مخاطبان خود را در برابر جرثومهای یافتهاند که قلبشان را به لرزه درنمیآورد؛ بلکه مغزشان را هم قلقک میدهد.
«مخوف» داستان تاکاکورا، یک کارآگاه سابق و متخصص روانکاوی جرم پلیس است. روزی درخواستی مبنی بر بررسی یک پرونده حل نشده در مورد خانوادهای از طرف همکار قدیمی خود دریافت میکند. تاکاکاورا برای حل پرونده به پیشِ تنها بازمانده خانواده هوندا، ساکی میرود و با دریافت سرنخها متوجه میشود او و همسرش در حال تبدیل شدن به قربانیان جدید یک قاتل سریالی هستند.
در سایت متاکریتیک در صفحه مرتبط با این فیلم، در برابر واژه ژانر آمده است: Mystery, Thriller. خبری از واژه horror نیست.
«قطاری به سوی پوسان» داستان پدر بیمسئولیتی است که در روز تولد دخترش تصمیم میگیرد او را نزد مادرش در پوسان ببرد. این در حالی است که ویروس زامبی در کُره جنوبی پخش میشود و تعدادی از مسافران قطارِ سئول به پوسان برای زنده ماندن با موانع سر راهشان دست و پنجه نرم میکنند تا در نهایت بازماندگان بشری از میان آنان نجات یابند.
در سایت متاکریتیک در صفحه مختص به فیلم از واژگان Action, Thriller, Horror در توصیف ژانر اثر استفاده شده است و از قضا بخش ترسناک ماجرا در انتهای این ردیف است.
زمانی که یک خورهفیلم در فهرست نمایش جشنوارهای با عناوینی چون +16 یا ترسناک روبهرو میشود و کمی پایینتر میبیند که فیلم محصول دو کشور ژاپن و کرهجنوبی است، این حس در او تداعی میشود که قرار است فیلمی در سابژانر J Horror یا K Horror ببیند. زیرژانرهایی که واجد چند ویژگی منحصر به فردند و در این سالها حتی هالیوود را متقاعد ساختهاند تا نسخههای آمریکاییشان را بازسازی کنند. این آثار عموماً برآمد از فرهنگ عامه شرق دور و نگاه خاص آنان به جهان ارواح است. این آثار تمرکز بر وجوه روانکاونه ترس دارند و قصه حول یوکاها میچرخد. یوکا به معنای تجسم دارای ویژگیهای بشری - جانوری هستند و عموماً دارای نوعی نیروی ماوراء طبیعی هستند. برای همین است که برخورد آدمیزاد و یوکای خطرناک است. یوکایها هم در بنیآدم انگیزهها و برنامههایی میبینند که قابل درک و فهمیدن نیست.
نتجیه چنین دیدگاهی آثار شاخصی چون «حلقه»، «کینه»، «آب تیره»، «باشگاه خودکشی»، «کایدان» و غیره در ژاپن و «داستان دو خواهر»، «ناقوس مرگ»، «پلکان آرزو» و ... در کره بوده است. بخشی از این آثار در ایران به فیلم کالت تبدیل شدهاند؛ همانطور که در دنیا چنین شده است. این آثار تفکر برخی فیلمسازان خارج از محدوده شرق دور را به خود مشغول کرده است و هر بار با ظهور پدیدهای از این زیرژانر، نسخه غربیش نیز بر پرده سینما ظاهر میشود.
اما نکته منفی دو شب گذشته آن بود که هر دو فیلم به هیچ عنوان متعلق به این زیرژانر محبوب نبوده است. در واقع مخاطبان سینماشناس شبهای گذشته رکبخورده از سالن سینما خارج شدهاند. آنان که قصد داشتند پس از پایان این آثار گپ و گفتهای خود را بر سینمای وحشت دو کشور ژاپن و کره معطوف سازند، چیزی برای گفتن نداشتند. آنان صرفاً با یک اثر جنایی و اکشن مواجه بودند. اگرچه هر دو فیلم توسط منتقدان نمرههای خوبی به دست آورده بودند؛ اما ذهنیت +16 و ترسناک مانع از ارتباط مخاطب با فیلم میشود. فیلم نخست که به هیچ وجه در ژانر وحشت نمیگنجد و میشود آن را ادای دینی با فیلم «طلسم شده» و «روانی» هیچکاک دانست. فیلم به خوبی المانهای تعلیقساز هیچکاک را بهرهبرداری میکند و البته کمی هم از آن ترفندهای سینمای ژاپن، همانند اخطار به قهرمان با وزیدن شدید باد یا افتادن بیمنطق اشیا عاریه میگیرد.
با اینکه فیلم کوروساوا از منظر جنایی فیلم قابلتوجهی است همانطور که منتقدان ورایتی و لسآنجلس تایمز به فیلم نمره 90 دادهاند؛ اما این فیلم به هیچ عنوان در ژانر وحشت نمیگنجد، مگر اینکه فیلمهای هیچکاک را نیز واجد روح Horror یا Terror بدانیم که نیست. حتی Panic هم نیست.
درباره فیلم کرهای وضعیت متفاوت است. فیلم یک اثر عاریهای است. اگر تا دیروز آثار کرهای در هالیوود بازسازی میشدند، این بار زامبیهای آمریکایی سر از سینمای کره درآوردهاند و البته با فرهنگ کرهای، فرهنگی مبتنی بر احترام و حفظ روابط عمومی. در نتیجه بیش از آنکه یک فیلم تمام عیار جهان زامبیها را شاهد باشیم، آمیزهای از اکشن کرهای، اخلاقمداری شرق دور، تقابل خیر و شر برآمده از آیینهای مذهبی و در نهایت پایان روشن از بازماندگان - یک زن، یک دختربچه و یک جنین - است. پس عجیب نیست به جای سکوت در سالن سینما مخاطب برای قهرمان بزنبهادرش دست میزند و برای زامبی شدن آه میکشد. اینجا ترسی وجود ندارد.
حال این پرسش پیش میآید که برای معرفی ژانر وحشت کره و ژاپن دست جشنواره خالی بوده است که این دو فیلم را به نوعی قالب کرده است. پاسخ در یک جستجو قابل بررسی است. کافی است در گوگل عزیز بنویسیم «J Horror Movies 2016» و نتیجه چنین خواهد بود: «Sadako vs. Kayako» یا «Corpse Party Book of Shadows». درباره کرهایها هم «Horror Stories III» در دسترس بوده است.
آنچه در دو شب گذشته به تماشا نشستیم نه ترس که رکب بود. پس سالن آرام آرام از همان ابتدا تخیله شد و صدای شلیک خندهها از میان تماشاچیان برخاست و کسی در حین بیرون رفتن از دروازه چارسو از خالی بودن خیابان جمهوری لرزه بر اندامش نیافتاد. حال این وسط باید دید کدام نازکدلی دست به انتخاب این آثار زده است.
* تسنیم
ارسال نظر