این روزها و همانند رویکرد رسانه ای دولت یازدهم، اتفاقی در سطح افکار عمومی سینما شکل گرفته است که متاسفانه بسیاری به گرداب آن وارد شده و بدون آنکه توجه شود این اتفاقات چه هدفی را دنبال می کند، بر موج خبرسازی ها سوار شده، برخی لباس موافق و برخی دیگر مخالف را می پوشند تا در بر همان پاشنه بچرخد و حقیقتی پنهان گردد!
موضوع توقیف و رفع توقیف فیلم های سینمایی با نامه نگاری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز شد و در ادامه با اظهارنظرهای مختلف تبدیل به یکی از موضوعات داغ رسانه ای این روزهای سینمای کشور شد. موضوعی که می تواند یک سال از عمر همه را درگیر خود کند و هر از چند گاهی نام فیلمی را به عنوان رفع توقیف شده بر سر زبان ها بیندازد، چند روزی خبری در گردش باشد و معلوم نیست نفعش به کاسه چه کسی خواهد ریخت!
این امر در حالی است که بحث توقیف و رفع توقیف فیلم های سینمایی در همه جای دنیا یک امر بسیار عادی و معمولیست، چه بسا فیلم های هالیوودی که به خاطر به خطر انداختن منافع آمریکا، نه تنها هیچگاه امکان نمایش نیافتند بلکه اسم آنها نیز به گوش خیلی ها نرسیده است و یا آثاری که در دوره ای امکان نمایش نداشته اند و بعدا این امکان را یافته اند. این موضوع در هر سیستمی می تواند روی دهد و اگر چنین نباشد اصول و هستی یک سیستم زیر سوال خواهد رفت. اما مطرح کردن این اتفاق معمول به نحوی که در راس اخبار و اتفاقات سینمایی و رسانه های مختلف قرار گیرد چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟ به نظر می رسد برای یافتن پاسخ این پرسش کمی تامل و بررسی لازم باشد.
مدیریت سینما در دولت یازدهم یکی از ناکارآمدترین مدیریت های سینمایی در طول دهه های مختلف است که تصمیمات اشتباه زیادی را به همراه داشته و نه تنها از ظرفیت های متعددی که در ساختار سینما در دولت دهم ایجاد شد، نتوانست استفاده کند، بلکه برای گریختن از بازخواست رسانه ای اقدام به انهدام برخی زیرساخت ها هم نمود.
به عنوان مثالی واضح می توان به انحلال شورای عالی سینما اشاره نمود که یکی از ظرفیتهای ویژه برای سینمای کشور محسوب می شد. در ابتدای دولت یازدهم اعضای جدیدی برای شورای عالی سینما منسوب شدند و بارها خبرهایی منتشر شد که قرار است جلسات شورا با اعضای جدید برگزار شود، ولی زمانی که وزیر معزول ارشاد و رئیس معزول سازمان سینمایی دریافتند که توان و ظرفیت آن را ندارند تا اهمیت سینما را نزد رئیس جمهور محترم از شوی تبلیغاتی به نگاه راهبردی تغییر دهند و نمی توانند جلسه ای از برای شورای عالی سینما با حضور ایشان برگزار نمایند، در یک فرآیند طنزآلود اقدام به تعطیلی این شورا به بهانه بی تاثیری آن نمودند! طنزی عجیب که به راحتی فراموش نخواهد شد.
چه بگوییم که کارنامه این دولت از چنین تصمیم گیری های بامزه پر است، به مثال آفتاب تابان برجام که گویی طلوع نخواهند کرد!
اگر مدیران سینمایی در پی آن هستند تکلیف فیلم های توقیفی را یک سره کنند و خیال فیلمسازان و هنرمندان سینما را راحت کنند، اتفاق بسیار خوشایند و میمونی خواهد بود. ولی به چه دلیل برای برخی فیلم ها "اما و اگر" شنیده می شود؟ آیا این اما و اگرها نشان بارزی از بازی سیاسی با هدف درگیر کردن افکار عمومی و رسانه ها نیست تا در پرتوی آن موضوعات مهم دیگر و مطالبات مهم سینمایی گم شود؟
مدیران سینمایی دولت یازدهم باید پاسخگو باشند که اگر می خواهند مشکل فیلم های توقیفی را حل کنند، چرا استثنا قائل می شوند؟ چرا نمی توانند مشکل فیلمی مثل رستاخیز را حل کنند؟ چرا تصمیم گرفته اند با پرداخت مبلغی هنگفت از بیت المال آن فیلم را به استناد توافق نامه ای که وجه اجرایی نداشته و منتفی شده، خریداری نمایند!؟ چرا نمی توانند برای صیانت از اثر یک کارگردان شناخته شده او را همراه نمایند تا اثر سینمایی اش امکان اکران یابد؟ چرا دراین زمینه رایزنی نمی کنند؟ و هزاران چرای دیگری که پاسخ آن، به بهانه آنکه اختیاراتی فراتر از توان دولت می خواهد(!) فرافکنی می شود! این چه رفع توقیفی است که با پرداخت مبلغی قابل توجه از بودجه فرهنگی کشور، مالکیت یک فیلم در اختیار دولت قرار می گیرد تا عدم اکران آن و یا به تعبیری توقیف آن ممکن شود!
در همین راستا می توان به موارد دیگری نیز اشاره نمود، برخی محصولات سینمایی سال های اخیر که با حمایت مادی و معنوی سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید ساخته شده اند و اکنون به جای پاسخگویی درباره چرایی تولید چنین آثاری، در بازی رفع توقیف ها، اسامی همان فیلم ها به عنوان آثاری که امکان اکران نخواهند داشت، عنوان می شود! خیلی جالب است! مدیران محترم سینمایی چرا پاسخگوی دسترنج دولت یازدهم در زمینه تولیدات سینمایی اش نیستید و همزمان با راه اندازی شوی تبلیغاتی برای رفع توقیف فیلم ها، خودشان تولیداتی را به گنجه توقیفی ها می سپارند؟ اگر توقیف بد است برای همه فیلم ها بد است، به هردلیلی هم باشد بد است، چه علت آن ناتوانی دولت باشد و چه ندادن پروانه نمایش و چه بهانه های دیگر!
لطفا حقایق را کتمان نکنید و پشت شوهای تبلیغاتی پنهان نشوید و مطالبات عمومی را با این بازی های رسانه ای بی پاسخ نگذارید! علت بیکاری چهارساله بسیاری از سینماگران و مخصوصا سینماگران ارزشی را شرح دهید و توضیح دهید تولیداتی که حمایت کردید چه گُلی به سر کشور زده است!
امروز سینمای ایران محتاج تولیدات ملی در ژانرهای مختلف است، محتاج تولیدات اجتماعی است که پایه های جامعه اسلامی مان را قوام بخشد، محتاج تولیدات طنز و کمدی است تا ضمن ایجاد نشاط و فرح در جامعه، آموزنده باشد و نشان دهد برای خندیدن نیاز نیست شوخی جنسی کرد، نیاز به تولیدات اکشن دارد تا جوانانِ مشتاق و پر انرژی، به سراغ دیدن آن روند، نیاز به فیلم های حماسی و دفاع مقدسی دارد تا یادمان نرود امروز در پرتوی خون شهیدان در امنیت به سر می بریم، نیاز به آثار انقلابی دارد تا جوانان بدانند بر این کشور چه گذشته و چه شده که انقلاب شد و در یک کلام نیاز به انبوهی از آثار ارزشی و استراتژیک در ژانرهای مختلف داریم تا سینما کلید پیشرفت کشور شود.
آری؛ امروز سینما باید این چنین باشد و باید آرمانش را بشناسد و ترسیم نماید؛ نه آنکه سرگرم باشیم به نام فیلم هایی که قرار است رفع توقیف شود تا عملکرد سینمای تدبیر و امید در پشت آن پنهان گردد!
البته نباید فراموش کرد متهم اصلی بسیاری از دردهای امروز سینمای ایران، مدیریت نابخردانه ای است که برای پرده پوشی خطاهای بیشمارش معزول شد، ولی مدیران جدید نیز اگر تدبیر تازه ای نکنند در همان مسیر و منجلاب ادامه راه داده اند، کما اینکه بازی رفع توقیف در دوره جدید کلید خورد و درست در همین زمان در کنار فیلم هایی که نامشان برای توقیف و یا رفع توقیف شنیده می شود، اسامی فیلم هایی به گوش می رسد که حتی اگر صحنه ای از آنها حذف و یا رده بندی سنی شود و یا هر اتفاق دیگری در آن روی دهد، نمی توان زهری را که به جامعه تزریق خواهد کرد، نادیده انگاشت! و این انحراف خطرناکی است که در این بازی می تواند دامان مدیران فعلی سینمای کشور را نیز آلوده کند!
آقایان! آدرس غلط ندهید؛ به صراحت برنامه و طرح اجرایی خود را برای رسیدن به سینمای آرمانی انقلاب اسلامی بیان کنید و فرآیند گام برداشتن در آن مسیر را شرح دهید؛ اینها را بگویید و افکار عمومی را با بازی سیاسی توقیف و رفع توقیف سرگرم نکنید!
ارسال نظر