به گزارش سینماپرس؛ نخستین ساخته سینمایی «اصغر عبداللهی»، فیلمنامهنویس فعال و شناخته شده کشور در گروه موسوم به «هنر و تجربه» به نمایش درآمده است. هنروتجربه که درآغاز، باهدف نمایش فیلمهای پشت خط ترافیک اکران و نجات موقت مسوولان ناکارآمد سینمایی از انبوه فیلمهای تولید شده که سالن نمایش نداشتند و امکان نمایش نمییافتند و سازندگان آنها، پیوسته متولیان سینما را مورد انتقاد قرار میدادند، به تقلید ناآگاهانه از برخی کشورهای صاحب صنعت سینما شکل گرفت، درادامه بدون هیچگونه کار کارشناسی و تخصصی در خصوص اکران فیلمهایی که دارای مولفههای هنری و سینمایی هنروتجربه بوده و در کنار سینمای حرفهای کشور، یاری رسان رونق و احیای سینمای ایران باشند، به دلیل اهمال و ندانم کاری به محفلی سیاسی سینمایی و محلی برای نمایش همه گونه فیلم و فیلمک تبدیل شد. به صورتی که درآن انواع فیلمکهای ضعیف و متوسط همراه بافیلمهایی از سینماگران حرفهای و فیلمهای توقیفی و مسالهدار به نمایش درآمد تاجایی که امروز آشفته بازاری شده که درمقابل تمامیت سینمای کشور قد علم کرده و در مقابل سینمای غرب و آمریکا و جشنوارههای دست چندم خارجی زانو زده است.
در واقع گروهک کنونی هنروتجربه، نه نشان از هنر دارد و نه تجربه و جز سوزاندن توانایی و استعداد نسل جوان سینماگر دستاوردی نداشته است. اصغر عبداللهی سینماگری مستعد است و پیشینهای قابل اعتنا دارد. او نگارش نزدیک به سی فیلمنامه، دستیارکارگردانی هشت فیلم و نوشتن چهار داستان و مجموعه داستان را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است؛ و یک قناری یک کلاغ، ماحصل سالها قلمزنی و تجربه کار او در سینما است. فیلمی که عبداللهی درآن کوشیده، روایتگری متفاوت از یک داستان غیرکلیشهای، متفاوت و عاشقانه با مضامین عشق و انتقام و مهر و خشم باشد.
یک قناری یک کلاغ با شلیک طپانچه مرد به زن و آسیب رساندن به چشم او آغاز میشود و آن دو، اطرافیان و تماشاگر را وارد دنیای چالشها و کشمکشهای زندگی این مرد و زن میکند. به عبارتی عشق و انتقام، اساس درام به نسبت خوش پرداخت فیلم عبداللهی را شکل میدهد و تماشاگر بدون آنکه از بحران پیشین زندگی زناشویی قهرمانان قصه فیلم چیزی بداند، یکباره با شلیک مرد به مرکز کشمکشهایشان پرتاب میشود و داستانی سرشار ازتلخیها و شیرینیها را تجربه میکند. سازنده این فیلم، گرچه میتوانست مانند اغلب فیلمهای نازل تجارتی، یک عاشقانه سطحی و گیشهای را به تصویر بکشد و میلیاردر هم بشود، ولی توجه به مناسبات انسانی و اخلاقی و تحلیل مشکلات زندگی خانوادگی و اجتماعی او در فیلم و در قالب زندگی شخصیتها، نمایشگر دغدغهمندی او است.
کارگردان یک قناری یک کلاغ با قرار دادن یک زوج در موقعیت و شرایطی ویژه در فیلم خود، نمایشگر تواناییها و ناتوانیهای انسانها در کشاکش مشکلات و معضلات زندگی است. با آنکه نریشنهای فراوان و کاستی در نمایش بحران زندگی کاراکترهای اصلی فیلم و تیتراژ نهچندان خوب آن و اندکی سادهنگری و سهلانگاری در نمایش ابعاد عشق انسانی، میتوانستند فیلم عبداللهی را از سرپایی و استواری ساقط کنند؛ ولی این سینماگر با پرداخت مناسب شخصیتها و مسایل و مشکلات قابل فهم و باور آنها، بازیهای بالای متوسط «هنگامه قاضیانی» و «حبیب رضایی» و تصویرسازیهای پذیرفتنی، یک قناری یک کلاغ را از سقوط رهایی بخشیده و تبدیل به فیلمی به نسبت بزرگتر و دیدنیتر از فیلمکهای گروهک هنروتجربه کرده است. دغدغه اصغر عبداللهی درفیلم خود، بیش از آنکه به انواع عشقهای رایج خیابانی و بیابانی معطوف باشد، نگاهی مهرآمیز و انسانی به انسان و کیمیای محبت به عنوان عامل اصلی پیوند انسانها به یکدیگر و در واقع عشقهای نورانی و سلامت انسانی و الهی است که میتواند همراه ایمان و دانش، بنای رفیع تکامل انسانها را شکل و قوام بخشد. این فیلم، شروعی خوب برای اصغر عبداللهی در مقام کارگردان در سینمای ایران است.
*جبارآذین
ارسال نظر