به گزارش سینماپرس، مهمانان این برنامه محسن اسلامزاده، محمدباقر شاهین و محمدصادق باطنی سه نفر از مستندسازان جوان کشور بودند. ارتباط تلفنی با محمدمهدی خالقی دیگر فعال در حوزه مستندسازی پایانی برنامه جهانآرا بود.
شاهین در ابتدای گفتگو به مستند «ادوارد» اشاره کرد و گفت: این مستند در باره اولین اسیر ارمنی جنگ ایران و عراق است که ۹ سال اسارت و دوازده سال حضور در سازمان مجاهدین خلق و یازده سال زندگی در غربت را تحمل کرده است. ساخت این مستند از پیدا کردن او تا تولید کار سه سال طول کشید. این اثر در یازدهمین دوره جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» موفق به دریافت جایزه شد.
باطنی درباره این کار مطرح کرد: این مستند جسورانه است. چون تضادهای ادوارد او را شخصیت جذابی کرده است. در مستندهای پرتره انتخاب سوژه مناسب ۵۰ درصد کار است و این اثر از نظر انتخاب سوژه دقیق بود. خوشحالم جشنواره امسال با این مستند خوب تمام شد.
اسلامزاده در خصوص «ادوارد» خاطرنشان کرد: این اثر منحصر به فرد است و با وجودی که مستندی با روایت تاریخی است هیچگونه تصویر آرشیوی در آن نمیبینیم. روایت مستند خارج از ایران است و همین به باورپذیری و نگاه مستقل کارگردان و شخصیت آن کمک میکند، چون اگر با عضو برگشتهای از منافقین در ایران صحبت کنید ممکن است خیلیها بگویند او تحت فشار آن حرفها را زده است.
شاهین در ادامه اضافه کرد: این اثر را با مرکز مستند سوره حوزه هنری کار کردم. بهترین عوامل سینمای مستند ایران محمد حدادی فیلمبردار، حسن شبانکاره صدابردار و صداگذار و بابک حیدری در ادوارد که اولین مستند بلندم هست همکاری کردند.
باطنی در خصوص وضعیت سینمای مستند ایران بیان کرد: بهتر است وضعیت سینمای مستند ایران را در مقایسه با سینمای داستانیمان بیان کنیم. سینمای داستانی در ایران و جهان بیشتر مورد توجه، سرمایهگذاری، جریانسازی و موجسازیهای خبری و رسانهای است و ستارهها معمولاً به این بخش از سینما تعلق دارند. سینمای مستند ما بهشدت شریف است و انعکاسدهنده جامعتر کلیت اتفاقاتی است که در کشورمان از نظر اقلیم، لهجهها، زبانها، نسلهای مختلف و تنوع موضوعات و ژانرها میافتد، مثلاً مستندهای حیاتوحش، باستانشناسانه، تاریخی، قومنگارانه، پرتره، بحران، ورزشی و... و. سینمای داستانی ما در برخی ژانرها مثل اجتماعی گیر کرده و به تکرار افتاده است.
وی افزود: مستندسازهای ما بارها نشان دادهاند در مسائل روز کشور واکنشهای بیشتر و جدیتری بروز میدهند، مثلاً در جشنواره سینماحقیقت دو مستند راجع به پلاسکو بود. مستندسازهای بحران آثار جدی در باره وقایع آن سوی مرزها میسازند که در جشنوارههای مختلف، از جمله سینماحقیقت دیده میشوند. ما سینمای داستانی را شوخی گرفتهایم و اینطور نیست که سینمای داستانی نشدنیها را میسازد و سینمای مستند شدنیها را.
این منتقد در خصوص کلیشه شدن شیوههای روایت مستند خاطرنشان کرد: نباید به بهانه کلیشه و تکرار شدن یک نوع شیوه روایت یا ژانر آن را کنار گذاشت، بلکه هر مستندی مقتضای خاص خودش را دارد. آنچه که کلیشه میشود زاویه نگاه مستندساز است.
وی در خصوص جایگاه سینمای مستند در ایران مطرح کرد: سال ۱۳۹۳ اولین سالی بود که در جشنواره فجر فیلمهای مستند در سالن اصلی برج میلاد اکران شدند. آن سال با کمیل سوهانی مستند «جای خالی» را به جشنواره ارائه کرده بودیم. آن سال فیلمهای مستند و داستانی را همزمان میدیدیم. به جرئت میگویم در کشور ما سینمای مستند خیلی جلوتر از سینمای داستانی است و تنوع در عین جذابیت ویژگی برجسته سینمای مستند است که آن سال این قضیه بهخوبی خودنمایی میکرد.
باطنی پیرامون مستند «تنها میان طالبان» به کارگردانی محسن اسلامزاده مطرح ساخت: این مستند کار جدیدی در مستندسازی تکنفره بود و میشود آن را به عنوان مستند تکنفره تدریس کرد. تکنفره بودنش نه به خاطر صرفاً مسائل مالی ـ که شاید هم دخیل بود ـ، اما علت اصلیاش شرایط خاص آن است.
اسلامزاده در مورد روند تهیه «تنها میان طالبان» توضیح داد: تقریباً ۴۰ ماه برای حضور در بین طالبان پیگیری کردم. وضعیت طوری بود که هیچ تصویربرداری حاضر نبود یک سال صبر کند تا هر موقع شرایط تهیه مستند فراهم شد همراهم بیاید. از زمان موافقت برای حضورم تا رفتنم خودش فرآیندی بود که طول کشید. مجموعه اینها باعث شد تنها بروم و همین موضوع در درام اثر و نهایتاً اسم مستند شد. تعلیقی که در این مستند هست آن را برای مخاطب جذاب کرده است.
وی تصریح کرد: با یک دوربین هندیکم بین طالبان حضور داشتم و لازم است بگویم مهمترین برجستگی سینمای مستند صداقت است که نباید به آن خدشه وارد شود. در این مستند کوشیدم آنچه را که میبینم با تدوین سادهای به مخاطب منتقل کنم. کلاً شانزده هفده ساعت تصویر گرفتم و ۶۵ دقیقهاش برای مخاطب انتخاب شد.
این مستندساز گفت: در واقع پرسه زدن بین طالبان را آمیخته با داستانپردازی و درام کردم. در ایران استقبال خوبی از آن شد و در جشنوارههای خارجی آنچه که مخاطب را جذب کرد تجربه جدید این نوع کار بود. البته گفته شد این مستند بهانه بوده و قصدش زیر سئوال بردن رسانههای غربی است.
وی اشاره کرد: ما موج دوم روایت فتح و نتیجه تلاشهای شهید آوینی، رضا برجی، جعفریان، نادر طالبزاده و فارسی هستیم که این موج را راه انداختند. اما همیشه مستند انقلاب اسلامی، مستند بحران و اینگونه مستندها در حاشیه هستند. به نظر عدهای مهمترین مستند اجتماعی است. امسال آثار زیادی در حوزه مستند تاریخ انقلاب و بحران در جشنواره حضور داشتند و بخش آوینی از مدعیان سینمای ملی بیشتر بود. خودم با دو مستند «آقای دادستان» و «قصر قند» در یازدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت شرکت کردم.
وی تأکید کرد: الان در روایت تاریخ انقلاب صفبندیای در حال شکلگیری است که هر کسی کار قوی نسازد باخته است. همه باید بیایند و کار بسازند و سکوت را کنار بگذارند.
شاهین در نقد «تنها میان طالبان» شرح داد: چندین بار در افغانستان بودم و شناختی از این کشور و فضای حاکم بر این کشور دارم. برایم مهم است که نگاه فیلمساز نسبت به آنچه که میسازد چیست. وقتی اولین بار این مستند اکران شد از اسلامزاده پرسیدم آیا آن را برای بچههای افغانستان اکران کردی یا نه؟ که هنوز جوابی به من نداده است. فیلم از لحاظ فنی یعنی روایت، فیلمبرداری و کارگردانی خوب است، اما به نظرم مشکل محتوایی دارد.
باطنی راجع به این مستند گفت: جسارت مستندساز برای حضور در چنین فضایی قابل تحسین است. مستند بحران با مختصات خاصش ژانری جدید و ویژه بچههای انقلابی است. اساساً جریانهای دیگر نمیتوانند به سمتش نزدیک شوند. در این مستند به ظرافتهایی توجه شده بود که آن را نهتنها در ایران، بلکه در دنیا متفاوت میکند.
شاهین در باره «مالکیه» بیان کرد: این کار اولین تجربهام در مستند بحران است که در جنوب حلب سوریه در سال ۲۰۱۴ راجع به روستایی به نام مالکیه ساخته شده است. مردان این روستا ـ که نزدیک به ۱۲۴ نفر بودند ـ در یک شب توسط نیروهای النصره کشته و سوزانده شده بودند. واقعه بهقدری برایم تلخ بود که به مستندسازی فکر نمیکردم و بیشتر نظرم این بود که به آنجا بروم و با بازماندههای آن کشتار فجیع همدردی کنم.
وی ادامه داد: تا قبل از ورودم به آنجا هیچ خبرنگار و مستندسازی به آنجا نرفته بود. ما هدایایی را برای بچهها و خانوادههای آن روستا خریدیم و به آنها دادیم. دو هفته اول حضورم در آنجا به گریه کردن همراه آنها و همدردی با بازماندگانشان گذشت. حتی خانههایشان را تمیز میکردم. گویی یکی از اهالی آن روستا شده بودم.
این مستندساز شرح داد: کل «مالکیه» دو دقیقه و تک پلان است که آن را روز آخری که آنجا بودم گرفتم. مالکیه مستند من نیست، مستند مظلومیت آن بچهها و دختربچهای به اسم زینب است که آن حادثه تلخ را روایت میکند. به نظرم مظلومیت او باعث شد کار خوب دیده شود.
وی در خصوص جوایزی که این مستند دریافت کرد گفت: در سال ۱۳۹۳ در جشنواره سینماحقیقت جایزه بهترین فیلم بخش کوتاه بینالملل و جایزه بهترین فیلم بخش شهید آوینی را گرفت. در همان سال دو جایزه در بخشهای رقابتی و حقوق بشر از جشنواره برلین را برد. در هامبورگ بهترین فیلم کوتاه شد. در فستیوال نیویورک هم جایزه گرفت. کلاً نزدیک به ۴۰ جشنواره شرکت و حدود پانزده جایزه کسب کرد.
اسلامزاده در خصوص سینمای مستند اشاره کرد: عدهای آن را عرصهای برای تجربه کردن میبینند تا بتوانند وارد سینمای داستانی شوند، اما عدهای مثل شاهین دنبال رشد در سینمای مستند هستند.
در ادامه باطنی در باره جشنواره سینما حقیقت سال جاری و توجه به مستند تاریخ معاصر با نام بردن از چند مستند مثل «قائممقام»، «ترور سرچشمه»، «ادوارد»، «ارثیه پدری» و «آقای دادستان» و با بیان اینکه سازنده بیشتر این مستندها دهه شصتیها هستند گفت: دهه شصتیهای با گرایشهای مختلف سیاسی و ایدئولوژیک به گذشتهای برمیگردد که آن را درک نکرده و این خبر از یک اتفاق میدهد که باید راجع به آن حساس شد.
وی با اشاره به ساخت مستند «پرزیدیت، آکتور سینما» و عدم حضور آن در جشنواره حقیقت اظهار داشت: بهنظر میرسد بعضی از انتخابهای این جشنواره سیاسی یا حداقل غیرسینمایی است، چون این مستندها بهلحاظ فنی هیچوقت ضعیف نبودند.
اسلامزاده هم در این راستا با اشاره به موفقیت شبکه بیبیسی در حوزه مستندسازی علت آن را سکوت مجموعههای مستندسازی در ایران دانست و اظهار داشت: الان شاهد این هستیم که ساخت مستند در ایران بسیار جدی شده و جریانهای مختلف با نگاههای مختلف وارد این حوزه شدهاند، کمااینکه نقدهای زیادی به دو طرف وارد است، ولی فضای بازی شکل گرفته و در این بین کسی برنده است که حرفی برای گفتن داشته باشد.
وی با تأیید این مطلب که باید روایت دقیقتری از وقایع وجود داشته باشد تا جایی برای جعل روایات باقی نماند تصریح کرد: حضور جریانهای مختلف در حوزه مستندسازی باعث شده تا بعضی از اتفاقاتی که در مستندها روایت میشود دچار جعل و نقصان شود که این برای جریان انقلابی این حوزه بهمنزله هشداری است که جهت فعالیت در این حوزه از قبل اتاق فکرها تشکیل شده باشد.
شاهین نیز هدفمند کردن تولید آثار برای شرکت در جشنواره حقیقت را امری مهم برای پیشبرد اهداف جشنواره برشمرد و عنوان کرد: بهنظر میرسد برنامهریزی قوی و مسیر تعیینشدهای برای پیشبرد اهداف جشنواره وجود ندارد. در سالهای گذشته فیلمهای فاخری تولید شدند که حتی در این جشنواره اجازه حضور پیدا نکردند، ولی در جشنوارههای داخلی و خارجی دیگر جایزه هم گرفتند.
باطنی در باره اوضاع و احوال سینمای ایران با تأکید بر معلم بودن خود قبل از عنوان مستندساز تصریح کرد: موضوعی که باید در حوزه سینمای مستند توجه کرد شکاف نسلی بزرگی است که میان متولدین دهه ۸۰ با قبل اتفاق افتاده است و باید این شکاف را فریاد بزنیم.
وی در باره این موضوع توضیح داد: باید این را قبول کنیم که نوجوان این نسل عجیب و غریب را در این عرصه بهطور کلی رها کردیم، کمااینکه مستندها هم یک ویژگی بسیار خاصی دارند که خیلی بزرگسال هستند و شاید افراد زیر ۱۸ سال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
این مستندساز مشکل دوم در حوزه مستندسازی سازی ایران را عدم توجه به موضوعهای روز دانست و تشریح کرد: اگر از بسیاری از افراد جامعه مشکل اول جامعه را بپرسید بدون شک مباحث معیشتی را مطرح میکنند، در حالیکه مستند خوبی در این حوزه ساخته نشده و مستندسازها اصلاً در باره آن فکر هم نمیکنند. هرچند یک یا دو مستند در حوزه اشتغال ساخته شده، ولی مستندسازهای ما تمرکز خود را فقط روی شخصیتها گذاشتهاند.
در ادامه اسلامزاده در باره نحوه اکران مستند با بیان اینکه خاستگاه اصلی پخش مستند تلویزیون است با اشاره به مرکز مستندسازی هنر و تجربه و همچنین جشنواره مردمی فیلم عمار تصریح کرد: در این میان بعضی از وبسایتها هم دست به ابتکار جدیدی زدند و مبادرت به پخشهای دانشگاهی کردند، ولی این مقدار کافی نیست، ما باید روی اکرانهای سینمایی مستندهایی که ظرفیت مخاطبپذیری دارند کار کنیم.
وی در واکنش به کسانی که میگویند مستند مخاطب ندارد با بیان اینکه مخاطب را تولیدکننده مستند باید بسازد با اشاره به تولید و پخش مستند «آخرین روزهای زمستان» اعلام کرد: طبق نظرسنجیهایی که در هنگام پخش این مستند انجام میشد این مستند مخاطب بیشتری نسبت به سریالهایی که در همان ساعت از شبکههای دیگر پخش میشد داشت.
شاهین هم در همین زمینه با بیان اینکه در این چندسال مستند به جایگاه واقعی خود در ایران رسیده است ابراز کرد: با این وجود هنوز خیلی باید در این حوزه فعالیت کرد. نباید سینمای مستند را فقط در قالب تلویزیون تماشا کرد و بهنظر میرسد اگر نگاه جدیدی به این بخش از هنر شود خیلی میتواند در جذب مخاطب مؤثر واقع شود.
وی اضافه کرد: برای اینکه بخواهیم به جایگاه اصلی سینمای مستند برسیم، فقط متولیان امر مسئول آن نیستند و خود مردم هم باید در این امر دخیل باشند.
در ادامه این برنامه باطنی درخصوص سینمای تاریخی با بیان اینکه یک ویژگی مشترک میان فیلمهای مستند تاریخی وجود دارد و آن هم «عرفینگری» است اذعان کرد: در این فیلمها خیلی سعی شده وقایع چند ده سال پیش متناسب با نیازهای بخشی از جامعه مخاطبین ساخته شود و در این میان هراز چندگاهی به اسم جذب افراد پرتشده از انقلاب حرفهای عجیبی زده میشود.
وی با اشاره به مستند «بانوقدس ایران» که برنده جایزه فیروزه جشنواره حقیقت شد تصریح کرد: بهنظر میرسد خانواده امام در باره ساخت این مستند نباید سکوت کنند. خانواده امام در مستندی همکاری میکنند که تعاریف بدی از امام ارائه کرده است.
*تسنیم
ارسال نظر