به گزارش سینماپرس؛ «عصبانی نیستم» روایت یک دانشجوی به اصطلاح ستارهدار با نام «نوید»(با بازی نوید محمدزاده) است که با قهر دانشگاه و جامعه مواجه میشود. او از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده، اما به خاطر فعالیتهای سیاسی خود از دانشگاه اخراج میشود. به یکی از همکلاسیهای خود علاقهمند میشود و تصمیم به ازدواج با هم دارند، اما چون یک دانشجوی ستارهدار و اخراجی است، هیچجا به او کار نمیدهند. «عصبانی نیستم» برخلاف اسمش فیلمی با تدوین عصبی و تصاویر مغشوش است که در آن آدمها، به اجبار فیلمساز - و نه منطق درام- از ابتدا تا انتهای فیلم به جان هم میافتند و قصد کشتن یکدیگر را دارند. تنها در یک فیلمفارسی مبتذل و زیر صفر است که میبینیم جوان عصبی به رقیب عشقی خودش حمله میکند، او را از ماشین بیرون میاندازد و به باد کتک میگیرد، بیآنکه حتی یک نفر جلوی این کتککاری را بگیرد یا حتی بایستد برای تماشا! رابطه نوید و ستاره قانع کننده نیست.
چرا نوید برای رسیدن به ستاره این همه اضطراب دارد و چرا ستاره برای رسیدن به نوید، بیپولی و اوباشمنشی او را به جان میخرد؟ در فیلم تنها همین را میبینیم که نوید سر کلاس دانشگاه در حال خواندن یک بیانیه سیاسی است و ستاره به او اعتراض میکند که چرا پشت آدمهای بزرگ، خودش را مخفی میکند و حرف خودش را صراحتاً نمیزند. بعد از این صحنه، نوید و ستاره را میبینیم که عاشق هم شدهاند! فیلم از پاسخ به اینکه نوید و ستاره به رغم اختلاف طبقاتی و فرهنگی و جغرافیایی و قومی چرا این همه به هم دلباخته شدهاند، ناتوان است. نوید بیش از آنکه شمایل قهرمانی را که به جنگ مشکلات میرود، داشته باشد، ضدقهرمانی است پرخاشگر و جامعهستیز با حرکاتی هیستریک و بیمارگونه. بازنمایی دردهای اجتماعی فیلم در حد گزارشهای نازل تلویزیونی است.
همهچیز در حد بیانیه مطرح میشود. نوع حمله فیلم به احمدینژاد سطحی است. نشان دادن تصاویر مربوط به کلیهفروشی و گذاشتن نریشن صحبتهای رئیسجمهور سابق درباره نبود مشکل اقتصادی، پیش پا افتادهترین راه برای زدن یک شخصیت سیاسی است، چون بیمحل و بدون مناسبت به فیلم تحمیل شده است. مثل تصاویر «سبز» فیلم که کشیدن چک بیمحل برای جشنوارههای غربی است. اما از همه بدتر، نگاه توهینآمیز و وقیح این فیلم به مردم و جامعه امروز ایران است. «عصبانی نیستم» نماد و نمود تمامعیار یک فیلم ضدمردمی و ضدقومیتی است. فقط کافی است در مورد شخصیتپردازی کردها در این فیلم تأمل کنیم. در فیلم تنها دو کاراکتر کرد وجود دارد؛ یکی دلال و مفسد اقتصادی و دیگری - نوید- یک روانپریش کف کرده و متنفر از آدمها - مثل خود فیلم- است.
*روزنامه جوان
ارسال نظر