به گزارش سینماپرس، سیدمحمود رضوی می نویسد:
صدا و سیما بزرگترین و مهمترین ارگان رسمی حاکمیت برای ارتباط با مردم بوده و هست، این ابر رسانه تا مدتها بی رقیب و انحصاری بود. چند سالی است که دوره ی انحصار به اتمام رسیده و رسانه های یک سویه دیگر جایی برای عرض اندام ندارند و مزیت رسانه ملی میتوانست با بهره مندی از اعتبار خود و تلاش مضاعف برای جذابیت و تفاوت در برنامه های تولیدی گوی رقابت را از رقبا ببرد.
اما عدم توجه به فرآیند تحول دیجیتال در دنیای مدیریت امروز و نیاز به مدیران روزآمد و خلاق همراه با بازگشت مدیران عموما بازنشسته به سیما، باعث شد روز به روز از مخاطبین رسانه ی ملی کاسته شده و رسانه های بی اعتبار جدید دارای اعتبار کاذب شده و مخاطب نه تنها اوقات فراغت خود را با آنها سپری نماید بلکه اخبار و اطلاعات خود را نیز از آنها طلب کند.
این افول سریع رسانه ملی در حالی پیش میرود که با مدیران بازنشسته کنونی، با تمام احترامی که به تجارب و کارهای ارزنده ای که در دوره ی انحصار رسانه انجام داده اند، هیچ اتفاقی رو به جلویی که حادث نمیشود هیچ هر روز از مخاطب آن نیز کاسته میشود.
پارادایم حاکم بر تولید محتوا و بعد از آن برنامه سازی در صداوسیما نیازمند انقلاب است و انقلاب درونی با مدیران کهنه کار که دیگر در این سن قدرت ریسک پذیری آنها به حداقل رسیده ممکن نیست و رسانه ملی برای بقاء خود چاره ای جز اعتماد به نسل جدید تحصیلکرده ندارد و این اقدام هر چند بسیار دیر اما کارگشا هر چه با سرعت بیشتر پیش برود میتواند ابتدا امر روند افول را متوقف و پس از دوره ای شروع به رشد نماید.
انتخاب برادر فرهیخته دکتر مسعود معینی پور به مدیریت شبکه چهار را میتوان گام نخست صدا و سیما در تحول بنیادین در مدیریت فرض نمود تا پس از آقایان مجید زین العابدین مدیر شبکه ۵، محمد سرشار مدیر شبکه های کودک و نوجوان (پویا، نهال)، سلیم غفوری شبکه مستند و جواد رمضان نژاد شبکه افق که معمولا در چرخه معیوب مدیریت سازمان به حاشیه رانده شده بودند به متن تصمیم گیری های سیما آمده وچشم انتظار تحول وتغییر در دیگر شبکه ها هم باشیم.
امیدوارم دکتر معینی پور با شروع فعالیت در شبکه چهار و دمیدن روح تازه در آن شبکه زمینه ساز تغییر نگرش سازمان نسبت به مخاطب ایجاد شود و هر شبکه خود را تامین کننده ی محتوا برای بازار رقابتی امروز فرض نموده و برای دریافت سهم بیشتری از مخاطبین، پرسونای مخاطب را محور برنامه سازی های خود قرار داده تا مخاطب را بر اساس گرایش، دغدغه، ترجیحات، الگوی فکری و رفتاری خود مجاب به انتخاب آن شبکه نماید.
برای نیل به این هدف یقینا رسانه ملی باید تغییر اساسی در ساختارهای تولید و برنامه سازی را اولویت خود قرار داده وبا ایجاد الگوی جدید برنامه سازی و بازتعریف الگوهای ارزشی خود مسیری را در راستای تحقق دین، اخلاق، امید و آگاهی در جامعه مشخص نمایند.
رسیدن به این اهداف با در نظر گرفتن پرسونای مخاطب با تغییر در کیفیت برنامه سازی و عزم برای تولید برنامه های ناب یا همان lean production میسر خواهد شد.
در پایان برخود لازم میدانم از زحمات استاد ارجمند و با تجربه آقای دکتر رضا پور حسین که در سالهای حضور در شبکه های گوناگون سیما زمینه ساز اتفاقات خوب علمیوفرهنگی فراوانی بودند به نوبه خود قدردانی و تشکر نمایم.
-تهیهکننده سینمای ایران
ارسال نظر