شخصیت آقای نادر طالب زاده وجوه مختلفی دارد که هریک از دوستان بهتناسب میزان آشنایی و دورهای که با ایشان زندگی کردند، میتوانند در مورد وجوه مختلف شخصیتشان بگویند. اینکه مثلاً ایشان در دوره جنگ با بچههای روایت فتح، با بچههای جهاد سازندگی چه کردند. اینکه ایشان در دانشکده صداوسیما چه کسانی را پروراند، ایشان در سازمان صداوسیما بهعنوان مدیر تأمین برنامه خارجی، چه نگاهی را تغییر داد و چه فضایی را بهویژه در نگاهی که به آثار تلویزیونی شرق بود شکست. اینها هریک بهاندازه خود جای بحث دارد.
ایشان بهعنوان کسی که در غرب و آمریکا زندگی کرده وقتی نقدی میکند از درون نقد میکند. در این خصوص کسانی که آشنایی دارند باید توضیح دهند. همه اینها مهم و درست است اما حوزهای که کمتر موردتوجه قرارگرفته، راهبرد نادر طالب زاده بهعنوان مؤسس چند حوزه رسانهای مهم در جهان اسلام است. نادر طالب زاده اگر نبود حزب الله لبنان بخش تبلیغات جنگ نداشت، مقاومت اسلامی بخش تبلیغات جنگ (اعلام الحربی) نداشت و اگر تبلیغات جنگ نداشت اطمینان داشته باشید که هنوز اسرائیل در لبنان باقیمانده بود. توان نظامی حزبالله و مقاومت اسلامی به تنهایی نبود که باعت عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان شد. از این قدرت نظامی مهمتر این شکست اسرائیل در جنگ روانی و در ستیز با شاگردان تربیت شده حاج نادر بود که اشغالگران را برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر عقب راند. در ابتدای دولت اصلاحات ارکان دولتی و حکومتی تمام سعی خود را کردند که این اتفاق رخ ندهد. حاضر نبودند باوجود ساختمانهای بسیار در کشور، به بچههای حزبالله لبنان اتاقی را اختصاص دهند.
نادر طالبزاده با پول خود امکانات فنی تهیه کرد و به آنها دوربین داد، به آنها آموزش داد تا کار انجام شود. گروه دیگری که آموزش دیدند و امروز نتیجه آن را شاهد هستیم، بچهها در افغانستان بودند. اگر نادر طالبزاده نبود حتماً امروز همه تلویزیونهای افغانستان زیرمجموعه تلویزیون هند یا BBC بودند. زمانی که نادر شروع به برگزاری اولین دوره کرد، یکی دوچرخهساز و دیگری مقنی و راننده بودند. گروهی را برای ارزیابی استعداد این افراد تعیین کرد. هیچکس این نگاه را نداشت. زمانی بود که گفتوگوی تمدنها و تعبیر دیوار بیاعتمادی مطرح شد. خوشایند کسی نبود که بگوید تبلیغات جنگ راه بیندازیم. آن زمان نادر فهمید. کسی بین نظامیان، سیاستمداران نبود که پیشبینی کند دنیا به سمت جنگ میرود و به سمت صلح پیش نمیرود. بنابراین اینیک وجه نادر طالبزاده است.
خیلیها شاید ندانند که نادر طالبزاده به اصطلاح نجیبزاده و اشراف زاده است، منتها بیش از آنکه پولدار باشد سخاوتمند است. هریک از مستندسازان در مقطعی برای رفتن به سفری نزد نادر رفتهاند. نادر هم همیشه در جیبش همان پولی که داشته به آن مستندساز داده است. حتی دوربین، سهپایه و کت تن خود را به او داده است. یکی از لطفهای خدا به من این بوده که من با آدمهای بزرگ زیاد مواجه بودم و در زندگی خود آدم حسابی کم ندیدهام منتهی حتماً یکی از بهترین آنها نادر طالب زاده است. نادر طالبزاده کسی نیست که در خیابان عبور کند و فقر مردم را ببیند و درد را احساس نکند حتی بهاندازه یک یادداشت دوخطی که فهم او از مسأله است، این را ابراز میکند. اقدام عملی میکند. سخاوت او را بهخصوص در حوزه کار میبینید. من استاد دانشگاهی ندیدهام که این اندازه سخاوت داشته باشد که به دانشجوی خود اجازه بدهد از خود او پیشی گیرد یا خوشحال شود که از او پیشی گرفته است. من فیلم ساز یا مستندسازی را در ایران ندیدهام که این اندازه به دیگران پروبال بدهد تا برنامهای را که امکان داشت خود او بسازد، بدهد دیگری بسازد. تعداد بسیار زیادی از برنامههای تلویزیونی نام نادر طالبزاده بهعنوان تهیهکننده یا مشاور یا مشاور ارشد را در تیتراژ خود دارد. اغلب اینها برنامههاییاند که نادر پذیرفته از اعتبار و نامش استفاده شود تا برنامه مستندساز دیگری بودجه و امکانات بگیرد. بدون آنکه یک ریال به خودش برسد. هر یک از ما در زمانی که آغاز کردیم یا در مقاطع دیگر مدیون معرفت و سخاوت نادر طالب زاده هستیم.
او از دوربین، از پول، از سخاوتمند بودن، از آبرو و اعتبار خود برای بچههای جوان استفاده کرد. حتی مواردی پیش آمد که حاج نادر آبرو گذاشت اما برخی افراد بیمعرفت جاهایی از او سوءاستفاده کردند. کسانی بودند که از اعتبار نادر مبلغی را دریافت کردند ولی مستندی نساختند و پناهنده کشوری شدند و همین باعث شد که سالها از حقوق نادر کم میشد؛ اما او هرگز پشیمان نشد و بازهم از مستندسازان نیازمند و خصوصاً جوانان حمایت کرد و برایشان آبرو و اعتبار گذاشت. در این ماجرا اگر من بودم همان ابتدا، کاری انجام نمیدادم و اگر از حقوقم کم میشد پشت دستم را داغ میکردم که از این کارها نکنم ولیکن نادر بازهم از این کارها میکرد.
ما قدر نادر را نشناختیم. اگر کسی از من بپرسد از طالب زاده چه میتوان یاد گرفت، قطعاً میگویم میتوان فیلم سازی آموخت؛ اما از فیلمسازی مهمتر میشود از او درس لوطیگری و مشتیگری و آدمبودن گرفت. نادر طالبزاده کسی است که افراد را به سمت فیلمسازی هل میداد. اگر کسی یک سرسوزن استعداد داشت آن استعداد را برای او شکوفا میکرد. افراد دیگر وقتی میبینند کسی استعداد دارد میگویند مدتی دستیار باش، بعد مدتی کتاب بخوان، بعد مثلاً ادبیات روسیه را رونویسی کن بعد بیا با تو صحبت میکنم؛ اما نادر مستندساز را به سمت کار ساختن هل میدهد. او عاشق پیشرفت و موفقیت آدمهای دیگر است.
ارسال نظر