چند روزی بیشتر از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره رسانه و تبلیغات نمی گذرد، آنجا که می فرمایند: «تبلیغ اسلامی عبارت است از تفاهم با مردم؛ بحثِ کنترل نیست، بحثِ تفاهم است؛ ذهنها را به سمت یک هدف عالی و والایی متوجّه کردن و ذهنها را به هم نزدیک کردن. اثر این تفاهم چیست؟ اثر تفاهم این است که مردم در جهت کارهای اساسی و خیر، خودشان مسئولانه وارد میشوند؛ این [طور] است. در تبلیغ اسلامی، بحث قدرتیابی نیست، بحث دست یافتن به پول نیست [بلکه] بحث آوردن مردم در مقام مسئولیّت است؛ خودشان احساس مسئولیّت می کنند، خودشان وارد می شوند و قهراً نتیجهای که بر این حرکت مردمی عظیم مترتّب شد، منافعش هم متوجّه خود مردم خواهد شد. این معنای تبلیغ است» اما اکنون باید پرسید، «رسانه ملی» در حوادث اخیر چه تفاهمی را میان خود و مردم ایجاد کرده است؟ آیا سکوت و بایکوت فشار های اقتصادی مردم باعث «نزدیکی ذهن ها به یکدیگر» می شود؟ و یا بیشتر نمایان گر بی اهمیتی مشکلات مردم به صدا و سیمایی است که نام «رسانه ملی» را برای خود یدک می کشاند؟ شاید مسئولین بیانات امام را فراموش کرده اند اما ما به آن ها یادآوری خواهیم کرد که امام فرمودند: «واقع آن است که آن قدر که پابرهنهها به رادیو تلویزیون حق دارند، ما نداریم. این یک واقعیت است و تعارف نیست؛ واقع این است که آنها این نظام را درست کردهاند و این نهضت را بوجود آوردند؛ همین جمعیت هستند که پیروزی را به دست آوردند؛ از قشر بالا کسی در این مساله حقی ندارد» البته مسئولین نه تنها کلام امام را از یاد برده اند بلکه وظایفی که امام برای رسانه ملی تعریف کرده بود را هم از ذهن خود خارج کرده اند، امام وظیفه صدا و سیما را این گونه بیان می کنند: «یکی از وظایف رادیو تلویزیون این است که مسائل را آن طوری که هست، پخش بکنند، اختیار را دست اشخاصی که می خواهند مسائل را کج و معوج عرضه بکنند، اختیار را دست آنها نباید آقایان بدهند.»
شاید زمان آن رسیده است، «رسانه ملی» از انفعال و خنثی بودن رهایی پیدا کند و به جای سکوت، «تریبون مستضعفین» قرار گیرد و پیگیری جدی مطالبات اقتصادی مردم باشد، البته مبرهن است نقد دولتی که بودجه کشور را اهرم فشار خود قرار داده است، کار راحتی نخواهد بود، اما شاید دولت مردان و زنان به جای توهم «توطئه رقبا» چاره ای برای این بحران اقتصادی پیدا کنند، اما چه راهکار هایی وجود دارد که «صدا و سیما» از انفعال رهایی پیدا کند؟
به نظر می رسد وظیفه ابتدایی رسانه ملی تفکیک میان افراد حاضر است، مردم تنها به دلیل فشار های اقتصادی دست به اعتراض زده اند، اما عده ای به دنبال آشوب گری، رسانه ملی باید به کمک گروه اول بشتابد، تا دغدغه و مشکلات مالی با قرار گرفتن در بازی های سیاسی به حاشیه نرود و دشمن از این موقعیت استفاده نکند و پازل جنگ رسانه ای خود را کامل نکند، مسئله ای که باید با «همصدایی» رسانه ملی آغاز شود، سریع ترین روش ضبط برنامه های «تریبون آزاد»، «کرسی آزاد اندیشی» و برنامه های «تماشاگر محور» است که صدای مردم از «رسانه ملیِ» شان به جای شبکه های معاند شنیده شود، مسئله ای که ابتدایی ترین دغدغه مستضعفین است، یعنی رساندن «دغدغه های مردم» به گوش مسئولین، البته فبها که در برنامه های گفتگو محور با وزرا و مسئولین، مردم بدون واسطه مشکلاتشان را بیان و از سوی دیگر پاسخ ها را هم بشنوند.
اما راهکار دیگر این است که رسانه ملی مروری بر حوادث منطقه انجام دهد تا مخاطب بداند حوادث ابتدایی سوریه بی شباهت با رفتار امروز در کشور نیست، شباهت هایی که خبر از پی ریزی دشمن برای تبدیل ایران به سوریه را بیان می کند. شاید به همین دلیل است «رئیس جمهور آمریکا» که ۷۹ روز پیش همین مردم را «شیطان»، «سرکش» و «تروریست» توصیف کرده بود حالا اشک تمساح می ریزد و در حمایت از مردم ایران و اعتراض مسالمتآمیز توییت میزند، و یا عربستانی که وزیر جنگ آن به طور علنی اینگونه می گوید: «منتظر نمیمانیم تا عربستان به میدان جنگ تبدیل شود، بلکه جنگ را به خاک ایران خواهیم کشاند»، حالا «دایه مهربانتر از مادر» شده است و در ظاهر قصد حمایت از «مردم» را دارد اما در سر رویای نا امنی در ایران را می پروراند، مسائلی که رسانه ملی باید در تبیین آن، تلاش و برنامه ریزی انجام دهد.
در هر حال سکوت رسانه ملی نه تنها تفاهمی ایجاد نمی کند بلکه مطمئنا دل ها را از یکدیگر دور تر خواهد کرد، زیرا در سکوت دیالوگی صورت نمی گیرد، رسانه ملی به عنوان یک ابزار تبلیغاتی «وظیفه» دارد تا باعث «همدلی» در جامعه شود، مسئله ای که باید برای آن «همت مضاعف و کار مضاعف» انجام دهد اما تا کنون که آسان ترین راه، یعنی به اِنزوا فرو رفتن را انتخاب کرده است.
نظرات