به گزارش سینماپرس، دو گروه بین المللی در اولین روز جشنواره موسیقی فجر در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفتند؛ میشاییل کار آهنگساز اتریشی اجرایی را تحت عنوان «جز و شهر» در این سالن برگزار کرد و در ادامه هم تریو وایلداسترینگز از اسلونی به همراه مهیار طریحی کنسرت خود را برگزار کردند. سیامک قلی زاده از منتقدان و روزنامه نگاران حوزه موسیقی به تماشای این دو اجرا نشسته است؛ در ادامه روایت او را از این دو کنسرت می خوانید:
۱-من یک روزنامهنگار آزاد هستم و جشنواره موسیقی شغلم را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین اگر از طریق دوستان و همکاران بلیت پیدا نکنم باید مانند یک شهروند نمونه و مخاطب موسیقی به سایت بلیت فروشی مراجعه کنم. برای اجرای میشائیل کار و گروهش اقدام کردم اما تمام بلیتها فروخته شده بود. در نهایت با همکاری روابط عمومی فرهنگسرا وارد سالن شدم. اما حدود نیمی از سالن خالی بود. این عدد برای اجرای دوم یعنی تریوی wilde strings و مهیار طریحی به دو-سوم میرسید. این روال در سالهای قبل هم وجود داشته است اما معلوم نیست چنین اقدامی از طرف مدیران جشنواره چه سودی دارد. به هر حال تقریباً همه میدانند که بلیتهای این اجراها فروخته نشده و سالنها خالی است. حداقل اگر تا لحظه آخر بلیت فروشی را باز بگذارند شاید چند بلیت بیشتر فروخته شود.
۲-اجرای اول برای علاقه مندان سبک جَز بسیار جذاب و با کیفیت بود. گروه در این اجرا به شکل کوارتت بود؛ پیانو، ساکسیفون، کنتر باس و درامز. نوازندهها در بالاترین سطح از نظر هماهنگی و تکنیکی بودند و مهمتر از آن درک و دریافت جدیدی از موسیقی جز را ارائه دادند. در این اجرا قطعاتی از دوک الینگتون و تلونیوس مونک اجرا شد اما فضای کلی به قطعات حاکم بود که نشان میداد این گروه تنها به ایران نیامدند تا جز استاندارد بنوازند. به نظر میرسید قطعات به شکل دقیق آهنگسازی شده و بداهه نوازی در اجرا نقش کمرنگی دارد. در پایان هم قطعهای با فضای شرقی تنظیم شده بود که بیکیفیتترین و شلختهترین قسمت اجرا بود. این که نوازنده درامز با توانایی بالا تنبک به دست بگیرد و به اصطلاح تجربه کند ربطی به قطعات دیگر نداشت. همچنین از اواسط اجرا یک شاعر و گوینده رادیو به گروه اضافه شد و در قسمتهایی اشعارش به زبان آمانی و انگلیسی را خواند.
۳-اجرای دوم مربوط به تریو wilde strings از اسلوونی به همراه نوازنده سنتور مهیار طریحی بود. اجرایی که بیشتر نزدیک به یک تمرین بود. از همان شروع با صداهای وحشتناک میکروفن ویلنسل شروع شد. قطعه اول با یک پیش درآمد از مهیار طریحی آغاز شد و پس از آن طریحی فقط سعی میکرد در میان قطعهای که متعلق به گروه بود بداهه نوازی کند. آن هم بداههای که نه شنیده میشد و نه تاثیر در کلیت و فرم قطعه داشت. موسیقی گروه هم به نوعی فاقد هویت شنیداری بود. گیتار کلاسیک با مایههای فولک، ویولن با مایههای جز و ویلنسل با رویکردی کلاسک، صدای جدید تولید میکردند که شاید در کشور خودشان هم مخاطب چندانی نداشته باشد. سوال اینجاست که چرا و چطور چنین گروهی به جشنواره دعوت میشود و تصمیم گرفته میشود با مهیار طریحی همکاری کند. در حالی که به گفته خودشان تنها ۵ ساعت با هم تمرین کرده بودند. اگر جشنواره موسیقی فجر محفلی برای تجربهگرایی گروههای خارجی است لااقل این فرصت به گروههای نوگرای ایرانی هم داده شود تا روی صحنه بیایند و تجربیاتی را برای اولین بار امتحان کنند.
*فارس
ارسال نظر