به گزارش سینماپرس، معدن زغال سنگ «زمستان یورت» آزادشهر یکی از معادن زغال سنگ ایران در استان گلستان است. این معدن پیشینه تاریخی بسیار زیادی نیز دارد.
طی انفجاری که روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ در معدن زغال سنگ یورت رخ داد ۴۳ معدنچی جان باختند. این موضوع در حالی است که ۱۵ آبانماه ۱۳۹۶، رئیس کل دادگستری استان گلستان اعلام کرد براساس جمعبندی گزارش کمیته حقیقتیاب، مقصر حادثه کارفرما بوده است و دلیل آن هم عدم ایجاد امنیت کافی در معدن توسط کارفرما بوده است. در همین ایام بود که اعتراضات کارگران معدنچی به عدم دریافت حقوقهایشان و عدم ایجاد امنیت کافی در معدن شکل گرفت و حتی شعارهایی هم علیه دولت روحانی و شخص رئیس جمهور سر داده شد. آن ماجرا بسته شد اما شاید صدای کارگران و دغدغه اصلی آنان شنیده نشد.
جشنواره هشتم عمار با شعار «شهدای کارگر» کار خود را آغاز کرد. یکی از مستندهایی که توجهات بسیاری را به خود جلب کرد، مستند «زمستان یورت» به کارگردانی میلاد میرزا باقری بود. این فیلم روایتی از زندگی کارگران معدن زمستان یورت و پرداختن به مشکلات و دغدغههای آنان است. این مستند در شب افتتاحیه جشنواره رونمایی شد و با استقبال بسیار خوب حاضران در سالن مواجه شد. علاوه بر این، این مستند ۴۰ دقیقهای توانست جایزهی ویژه هیئت داوران را در بخش مستند «نقد درون گفتمانی» دریافت کند. به همین بهانه گفتوگویی با میلاد میرزا باقری کارگردان این مستند داشتیم. او در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، درباره اعتراضات کارگران، پاسخ مسئولین به این اعتراض و حرف دل جامعهی کارگری در معدن زمستان یورت صحبت کرد.
اتفاقات رخداده در معدن «زمستان یورت» را میتوان به عنوان نقطه عطفی در میان اعتراضات کارگران به دولت دانست. مستند «زمستان یورت» تا چه میزان قصد داشت به وجهه سیاسی موضوع بپردازد؟
اعتراضهای زمستان یورت از سال ۸۵ شروع شد/ به جرم اخلال در امنیت ملی به زندان رفتند
بحث ما دولت نیست و صحبتی از دولت احمدینژاد و روحانی نیست. اصلا هم سعی نکردیم که در این مستند به این موضوع بپردازیم که دولت مقصر بود یا خیر. اتفاقا این اعتراضات از سال ۸۵ و در همینجا آغاز شد. این اتفاقات در همان سال شروع شد و از قضا در آن سال رخداد بدتری هم برایشان رخ داد و حتی کتک نیز خوردند و به جرم اخلال در امنیت ملی به زندان رفتند. در سال ۹۴ نیز که مدیرعامل سازمان عوض شده بود باز هم شاهد رخ دادن چنین اتفاقاتی بودیم. مساله آنها حقوقشان، بیمهشان و نبود امنیت کافی در معدن بود و سبب شد تا آن اعتراضات شکل بگیرد. میخواهم این را بگویم که ما قصد نداریم به این بپردازیم که این دولت مقصر است یا آن دولت، کدام مدیرعامل مقصر است و... به نظر من هر کدام به نحوی مقصر هستند.
حرف ما این است که این ظلم ریشه کرده و به کسی که از ما شاید پایینتر باشد، ظلم میکنیم. این ریشه باید خشکانده شود. باید کاری کنیم که اگر کارگری رفت اعتراض کرد و حرفی برای گفتن داشت، از او پشتیبانی کنیم. من به عنوان یک فیلمساز و شما به عنوان یک خبرنگار باید به این موضوع بپردازید. رسانه ملی به جای پرداختن به مطالب زرد و بیهوده به کسانی بپردازد که واقعا درد دارند. اسم رسانه ملی رویش است. باید به دغدغههای مردم رسیدگی کنیم، حرف دلشان را بازگو کنیم و به اعتراضات به حقشان رسیدگی کنیم و به نوعی برای حل آن مشکل تلاش کنیم. هر کس به نوبه خود میتواند این کار را انجام بدهد.
در زمینه مشکل قشر کارگری نظرات متفاوتی وجود دارد. برای مثال عدهای معتقد هستند که قانون کار مشکل دارد و ... به نظر شما مشکل اصلی از کجاست؟
برای گربه فلان خانم بازیگر برنامه زنده داریم اما به اعتراضات کارگران رسیدگی نمیشود
در ساخت این مستند به این نتیجه رسیدم که ما برای گربه فلان خانم بازیگر، هزار تا پیام و کامنت میدهیم و حتی برنامه حالا خورشید روی آنتن زنده راجع به آن صحبت میکند یا میبینیم که برای بدل مسی هزار تا برنامه میرویم اما به نکتهای اصلی پرداخته نمیشود. در برنامههای ما متاسفانه به مستضعفین و حرف دل مردم پرداخته نمیشود. به نظرم ائمه جمعه ما نقش مهمی را در این اطلاع رسانی ایفا میکنند. این قشر ارتباط مستقیمی با نمایندگان ولایت فقیه در استان و به نوعی رهبری دارند و در طرف مقابل با مردم در ارتباط هستند. امامان جمعه باید تریبون مستضعفین باشد و صدای مظلوم را در مواقعی که کمکاری صورت میگیرد، به گوش همه برساند.
احتمالا در راه ساخت این مستند با مسئولینی مواجه شدید که تمایلی به صحبت نداشتند. همچنین در طرف مقابل کارگرانی وجود داشتند که میترسیدند صحبت کنند که مبادا همین کارشان را هم از دست بدهند. با این دست مشکلات مواجه بودید؟
مسئولین سعی در سرگردان کردن ما داشتند و این کار را جدی نمیگرفتند
در مستند هم دیدید که گفتگو گرفتن با کارگران بسیار سخت بود و خیلی از آنان میترسیدند که گفتگو کنند چرا که میترسیدند که از کار بیکار شوند. ما بهشان اطمینان دادیم که اگر میخواهیم حرفی بزنیم، حرف دل شماست. پای این کار بیایید تا بتوانیم این معضل را حل کنیم. واقعا هم پای کار آمدند و صحبت کردند. البته این کار زمان برد. در طرف مقابل با مسئولین مواجه بودیم. مسئولین متاسفانه در حال پیچاندن ما بودند و این کار را جدی نمیگرفتند. از مسئولین وزارت کار گرفته تا مدیرعامل شرکت هیچ تمایلی به صحبت نداشتند. با به کارگیری ترفندهای متفاوت توانستیم با آنان صحبت کنیم و حتی در بعضی موارد مجبور میشدیم که دوربین خاموش وارد شویم در حالی که دوربینمان روشن بود. مطمئنا هر کار این چنینی سختیهای خود را هم دارد و به نظرم این کارها باید ساخته شود تا بتوان یک سری زمینهها را فراهم کرد. این کار موجب میشود که دیگر شاهد ناهنجاریها و مشکلات بعدی نباشیم. در اینجا دیدیم که ۴۳ نفر کشته شدند و اتفاقات تلخ دیگری رخ داد. این دست مستندها کمک میکند که شاهد اعتراضات مردمی در خیابانها نباشیم. اگر واقعا فضا را برای ساخت این چنین مستندهایی باز کنیم، شاهد اتفاقات مطلوبتری خواهیم بود.
شما وارد زندگی این کارگران شدید. حرف و دغدغه اصلی آنان چیست که نتوانستیم برایشان فراهم کنیم؟
کارگران پشتیبان میخواهند
کارگران پشتیبان میخواهند. آنان پشتیبانی مردم را میخواهند. خواستههای شخصی آنان بیمه و حقوق و امنیتشان بود. اما اگر کلی نگاه کنیم، میبینیم که تعداد زیادی معدن وجود دارد که شرایطی مشابه یا بدتر از این معدن دارند. هر لحظه ممکن است که در یک معدن زغال سنگ انفجار رخ بدهد و چندین نفر بمیرند. شاید هم افرادی هستند که به صورت خاموش میمیرند و ما متوجه نمیشویم. با فوت چنین کارگری یک خانواده داغدار میشود. چند کودک یتیم میشوند و ... حتما اینگونه نیست که شما اسلحه را بگیرید و یک نفر را بکشید این کار هم نوعی قتل است. آیا واقعا عدالت است که یک عده از هم وطنان ما به خاطر طمع عدهای محدود و اشرافیگریشان کشته بشوند و از بین بروند؟ آیا جان کارگر واقعا این قدر بی ارزش است که کشته شدن ۴۳ نفر از آنان برای ما دردناک نباشد و داد کسی درنیاید. من حتی ندیدم که مردم آن شهر و حتی رسانههای آن منطقه بروند و به درد آنان رسیدگی کنند.
درخواستی از نهادها و دانشگاهها برای حل مشکلات این کارگران یا نمایش این مستند داشتید؟
جشنواره عمار محفلی برای دیده شدن این آثار با موضوعات به روز و مردمی است
این مستند برای اولین بار در جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآمد. جشنواره عمار محفلی برای دیده شدن این آثار با موضوعات به روز و مردمی است و از این جهت حائز اهمیت بسیار است. علاوه بر این، خوشبختانه اکنون با یک سری از تشکلهای دانشجویی روبه رو هستیم که علاقهمند نمایش و اکران این فیلم در دانشگاهها هستند. برای مثال دانشگاه صنعتی اصفهان یکی از کارگران را به عنوان نماینده دعوت کرد و او حرف دل و دغدغه جامعه این کارگران را بیان کرد و مردم شنیدند. اکنون نیز قصد دارند که پیرو مطالبات کارگران معدن زمستان یورت باشند که انشاالله به نتیجه برسند. امیدوارم تشکلها پای این کارها بیایند و پشت کارگرها بایستند تا دیگر شاهد رخداد چنین واقعهی تلخی نباشیم.
شرایط اکران تلویزیونی این مستند را چگونه میدانید؟ آیا این فیلم به همین راحتی میتواند اکران عمومی در صدا و سیما داشته باشد؟
بعید میدانم که رسانه ملی بخواهد این مستند را پخش کند. خیلیها دوست دارند که این کار از تلویزیون پخش بشود و درس عبرتی برای مسئولین باشد اما من ندیدم که رسانه ما بیاید و کارهایی را پخش بکند که از خودش انتقاد میکند. آن روزی که جایزهام را در اختتامیه جشنواره عمار گرفتم و بالای صحنه صحبت کردم، پخش زنده تلویزیونی بود اما بعد از این صحبتها با واکنشهایی از کارمندان صدا و سیما مواجه شدم. یکی دو نفر از افرادی که در سالن حضور داشتند و کارهای پخش تلویزیونی را انجام میدادند، سمت من آمدند و از این که از صدا و سیما انتقاد کرده بودم، بسیار ناراحت بودند. به من گفتند که چرا از صدا و سیما انتقاد میکنی در حالی که کل جشنواره عمار را پوشش می دهد؟ بهشان گفتم که پوشش عمار مسالهای جداگانه است و حرف من چیز دیگری است. من راجع به درد مردم و کارگران صحبت کردم و میگویم که اگر قبل از این اتفاق این درد را نشان میدادید، شاید این اتفاق رخ نمیداد. بعد از این قضیه متوجه شدم که خبر فیلم من، اسم آن و جایزهای که دریافت کرده بودم را سانسور کردند. در جشنواره عمار امسال ۲ مستند توانست جایزه ویژه جشنواره را دریافت کند. یکی مستند «زمستان یورت» بود و دیگری فیلم «قائم مقام». با این که مستند من جز مستندهای ویژه این جشنواره بود، هیچ اسمی از کار من در بخشهای مختلف خبری و زیرنویسهای آن برده نشد.
بازخوردهای مردم پس از نمایش این فیلم چه بود؟ چه پیامهایی از سمت مردم به دست شما رسید؟
درخواست دانشگاههای تهران و امیرکبیر برای اکران «زمستان یورت»
برای من جذاب بود که بسیاری از افرادی که کار را در سینما فلسطین دیده بودند، در مراسم اختتامیه نیز حضور داشتند و بعد از آن که من جایزه را دریافت کردم، به سمت من آمدند و از ساخت مستندی با این موضوع ابراز خوشحالی کردند. آنها به من گفتند که تو حرف دل ما را زدی و به همین روش راهت را ادامه بده. آنها از من درخواست داشتند که به منطقهی محرومی که در آن زندگی میکنند بروم تا صدای آنان را به گوش مسئولان برسانم. از این صحبتهای مردم خستگیام دررفت. یک مرد میانسالی به سمت من آمد و گفت که شما کاری کردی که شاید فیلمسازان بسیاری موفق به انجام آن نشدند و دست مسئولینی که به مردم و نظام ضربه میزنند را رو کردید. این موضوعات به فیلمساز روحیه میدهد و او را به این نتیجه میرساند که به هدفش رسیده است. همچنین نخبههای دانشگاهی و تشکلها این مستند را دیده بودند و میگفتند که این فیلم بدون هیچ سانسوری صحبت کرده است و حرف خود را زده است. آنان درخواست داشتند که بعد از پایان یافتن امتحانات دی ماه این مستند را در دانشگاههای تهران و امیرکبیر اکران کنیم.
ما خانواده کارگران را ۱۴ دی ماه دعوت کردیم و این مستند را برایشان اکران کردیم. آنان به من گفتند که حرف دل ما را زدهای. برادر یکی از متوفیان این معدن به من میگفت که از ساخت مستند با این موضوع بسیار خوشحال است. امیدوارم که بتوانیم اکران گستردهای داشته باشیم. تاکنون علاوه بر اکران در سینما فلسطین تهران، یک اکران در تبریز و مشهد داشتهایم. امیدوارم بتوانیم اکرانهای دیگری در شهرهای دیگر داشته باشیم.
*تسنیم
ارسال نظر