به گزارش سینماپرس، یکی از وظایف اصلی سینما در هر کشوری تبیین اهداف ملی و راهبردی آن کشور است. مسأله ای که سال هاست توسط دولت ها پذیرفته شده و تا آن جا که می توانند در راستای آن قدم بر می دارند. این مسأله به ویژه در سینمای آمریکا به طور جدی و دقیق مورد توجه است. مسئولین و سیاست گذاران در کشور آمریکا به خوبی به این نکته واقف هستند در حالی که مسئولین فرهنگی و سینمایی ما آن گونه که باید به این موضوع اشراف ندارند. هر ساله فیلم های متعددی در هالیوود تولید می شود که پس از دیدن آن ها به این نتیجه می رسیم که مدیریت سینما در کشور ایالات متحده کاملاً در جهت اهداف استراتژیک و امپریالیستی این کشور است و مدیران هالیوود دقیقاً می دانند که چه دارند می کنند.
یکی از نکاتی که در جهت تولید آثار استراتژیک باید مورد توجه باشد این است که سینمای استراتژیک لزوماً به معنای تولید بلاک باستر و هزینه های بسیار نیست. گاهی یک اثر ساده اما ظریف و هنرمندانه می تواند در تبیین مفاهیم چنان تأثیر شگرفی از خود بر جای گذارد که ممکن است صدها اثر پر هزینه آن تأثیرگذاری را نداشته باشند. در این نوشته به مهم ترین نکاتی که در راستای رسیدن به سینمای استراتژیک اهمیت دارد پرداخته ایم.
جشنواره ها
یکی از مهم ترین ابزارها برای مدیریت سینما جشنواره ها هستند. جشنواره ها در تعیین استراتژی یک سال آینده و خط دهی به فیلمسازان نقشی اساسی دارد. به این معنا که هر سال که آثار مشخصی برگزیده می شوند و جایزه دریافت می کنند، جامعه هنری متوجه می شود که برای یک سال آینده چه مسیری را باید طی کند و به سمت تولید چگونه آثاری باید برود تا مورد قبول واقع شود و جایزه دریافت کند. در کشورهای غربی به ویژه آمریکا این مسأله مورد توجه جدی قرار دارد. اما در کشور ما یا مدیران ما از این ظرفیت عظیم بی اطلاع اند و یا دقیقاً در راستای ضدیت با ارزش های انقلابی و ملی حرکت می کنند.
بازار منطقه ای
شاید بهتر باشد قبل از آن که بخواهیم اهداف جهانی برای سینمایمان تعریف کنیم به سراغ نقش آفرینی در سطح منطقه باشیم. تا ابتدا داشتن افق های فراسرزمینی را تمرین نموده باشیم و سپس به دنبال افق های جهانی باشیم. ما در منطقه ای زندگی می کنیم که اشتراکات فرهنگی و اندیشه ای بسیاری با کشورهای همسایه خود داریم. پس می توانیم به جای ملاک قرار دادن جشنواره های غربی و مورد پسند و تأیید آن ها قرار گرفتن، به کشورهای مجاور خود بیندیشیم. گرفتن یک جایزه در یک جشنواره اروپایی برای سینمای ما چقدر منفعت دارد؟ اما داشتن بازار منطقه ای علاوه بر اهداف فرهنگی و هنری، منافع اقتصادی بسیاری برای سینمای ما خواهد داشت که نباید از آن غافل بود.
سینما و پیامبران
یکی از اهداف استراتژیک هالیوود پیامبران هستند که همه ساله فیلم ها و انیمیشن های بسیاری برای آن می سازند. فاسد نشان دادن پیامبران و عصمت زدایی و تقلیل آن ها به انسان های عادی و خطاکار یکی از این اهداف استراتژیک است. ناچورالیسم و طبیعی انگاری معجزه های پیامبران یکی دیگر از این اهداف است. همچنین تحریفاتی در جهت اهداف استراتژیک همچون ذبح اسحاق به جای اسماعیل را شاهد هستیم. چرا که پیامبر اسلام (ص) از نسل اسماعیل بوده اما پیامبران یهود از نسل اسحاق هستند. تمسخر و حرمت زدایی مانند آن چه در انیمیشن های متعددی که راجع به حضرت نوح (ع) ساخته اند نیز وجه دیگری از این پروژه است.
مقوله ی آخرالزمان
یکی دیگر از مسایل راهبردی و بسیار با اهمیت مسأله آخرالزمان است. در آمریکا بیش از ۲۵۷ کالج و دانشگاه به صورت تخصصی در این باره فعالیت می کند. تعداد فیلم های سینمایی ساخته شده در غرب درباره ظهور و منجی گرایی و پایان تاریخ بیش از ۶۰۰ عنوان است. پر هزینه ترین و پر فروش ترین فیلم تاریخ سینمای غرب (فیلم ۲۰۱۲) در موضوع آخرالزمان بوده است. در سال ۱۹۲۳ که هنوز سینما صامت است فیلم ۳ دقیقه ای راجع به آرماگدون ساخته اند. یا فیلم جنگ جهانی Z در سال ۲۰۱۷. اما گویی سینمای ما دغدغه ای به نام آخرالزمان و ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) ندارد. حال آن که از طرفی تبیین این موضوع و به ویژه پیوند آن با انقلاب اسلامی و همچنین تبیین وظایفی که انسان شیعه در این شرایط دارا می باشد و همچنین مواجهه با تحریفات و شبهات و خرافات متعددی که امروز با آن ها مواجه هستیم از طرف دیگر، باید یکی از اصلی ترین دغدغه ها و وظایف سینماگران ما باشد. برای این مسأله حتی جا دارد که جشنواره ها و محافل تخصصی نیز پیش بینی شود.
آن چه امروز به عنوان خلأ اساسی در مدیریت سینمای ایران شاهد هستیم نبود بینش و افق صحیح در راستای اهداف ملی و انقلابی در کشور ماست. سال ها از انقلاب می گذرد اما هنوز اغلب مدیران سینمای ما دیدگاه شناخت چندانی از سینمای استراتژیک ندارند و تعریف و شناخت صحیحی از سینمای استراتژیک ندارند. حتی اهداف استراتژیک کشور و انقلاب را به درستی نمی شناسند و این مسأله موجبات هدر رفت زمان، هزینه ها، نیروی انسانی فراوانی که در این عرصه داریم و … شده است. با این همه امید است حالا که گروهی از سینماگران ما با حمایت نهادهایی همچون سازمان اوج و حوزه هنری به تولید آثاری در راستای سینمای استراتژیک پرداختهاند و اتفاقا به واسطه کیفیت بالای این آثار شاهد حضور پرتعداد آنها در جشنواره فیلم فجر هستیم، نگاه سایر مدیران سینمایی کشور نیز نسبت به تولید این قبیل آثار تغییر کند.
*محمد بحرینی
ارسال نظر