جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۴

گزارش نشست علمی پساتلویزیون در ایران

مرگ تدریجی تلویزیون از آمارها تا واقعیت …

تلویزیون

سینماپرس: فرد گرایی درون گرایی را افزایش داده و تلویزیون نقش خود را که ارتباطات جمعی و فراگیر بوده است را به فراموشی سپرده و اکنون به مجموعه‌ای از تصاویر و رنگ‌ها و نقش‌ها مبدل شده است.

به گزارش سینماپرس، تلویزیون بخش زیادی از مخاطبان خود را از دست داده؛ اما برخی تصور می‌کنند اگر تلویزیون برنامه‌هایش را جذاب کند می‌تواند به مخاطبان سابق بازگردد؛ درصورتی‌که اصلا چنین چیزی نیست بحث ریزش مخاطبان مخصوص ایران نیست و در همه دنیا این اتفاق افتاده؛ چون شبکه‌های تلویزیونی زیاد شده و در کنارش شبکه‌های اجتماعی هم آمده است، وقت مخاطب محدود است و بنابراین بین رسانه‌های مختلف تقسیم می‌شود. این فقط یک مثال از نشانه‌های تغییراتی است که هم‌گرایی برای تلویزیون به وجود آورده است. در ادامه به مشروح نشست علمی پساتلویزیون در ایران می‌پردازیم.


 دقایق اولیه‌ی نشست علمی بررسی کتاب «پسا تلویزیون در ایران» که ۲۵ آذرماه در دانشکده علوم ارتباطات علامه برگزار شد با توضیحات ۲۰ دقیقه‌ای نویسنده آن «دکتر سیدجمال‌الدین اکبرزاده جهرمی» همراه بود.

وی ازدیاد سرسام آور شبکه های تلویزیونی، ادغام تلویزیون و اینترنت، ظهور شرکت‌های ارتباطی فراجهانی، خصوصی شدن شبکه‌های تلویزیونی و برطرف شدن موانع مالکیت در کشورها را از مصادیق پسا تلویزیون معرفی کرد و در ادامه سعی داشت با تشریح آمارهای مربوط به سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸ که گویای کاهش گسترده‌ی مصرف تلویزیون نسبت به اینترنت است به این پرسش که آیا به پایان تلویزیون نزدیک می‌شویم؟ پاسخ دهد.

در بخش دیگری از این کتاب به سر ریز چالش جهانی تلویزیون در ایران اشاره دارد و ضمن معرفی ورود آنتن‌های ماهواره‌ای در دهه‌ی هفتاد به عنوان اولین شک وارده بر پیکره رسانه و صدا و سیما، به دنبال کشف چرایی گستردگی چالش‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی  در ایران نسبت به سایر کشور هاست.

ایران به عنوان کشوری که در حوزه فرهنگ، سیاست‌های حداکثری دارد، در مقابل سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی قائل به شان حداکثری دخالت است و چالش‌های ایجاد شده منجر به واکنش‌هایی  هم از جانب صدا و سیما به عنوان بازیگر اصلی و هم فراتر از آن از جانب دولت و نظام سیاسی شده است.

دکتراکبرزاده جهرمی تحولات تلویزیون را به ۳ دسته تقسیم می کند:

۱- دوره‌ی نخست پیشاهمگرایی که با ورود تلویزیون به ایران در سال ۱۳۳۷ آغاز و تا اواسط دهه ی ۱۳۷۰ ادامه دارد، وضعیت با ثبات رسانه‌ای ایران است.   صدا و سیما در این دوران بازیگر اصلی است، شبکه‌های ماهواره‌ای یا وجود ندارند و یا فراگیر نشده‌اند، امکان ارسال تصاویر و ویدیو با اینترنت وجود ندارد، شبکه‌های تلویزیونی انگشت شمارند، تکنولوژی پر هزینه است و انحصاری طبیعی و قانونی در امر رسانه و تلویزیون به نفع نظام سیاسی و دولت حاکم است.

۲- دوره دوم گذار به همگرایی است که از اواسط دهه هفتاد تا اوایل دهه‌ی نود علاوه بر قانون ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای دولت یازدهم، به عنوان نقطه‌ی عطف این دوره محسوب می‌شود.

شاید از بزرگترین تغییرات این دوره ورود و گسترش اینترنت در ایران و تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی به این مضمون است که هر نوع سیستم انتشار و پخش برنامه‌های صوتی و تصویری را خنثی کرده و در انحصار صدا و سیما قرار می‌دهد که این امر تا کنون نیز در حوزه ی سیاست گذاری بر رسانه سایه انداخته است.

۳- دوره ی سوم و کنونی پساهمگرایی و پساتلویزیون است که از سال ۱۳۹۳ با برداشته شدن محدودیت‌های سرعت و گسترش اینترنت پر سرعت آغاز شده و ادامه دارد.

نویسنده ی کتاب پساتلویزیون دال اصلی سیاست گذاری‌ها در ایران را بر خلاف اروپا که متمرکز بر مسائل اقتصادی است سیاست و امنیت ملی معرفی می‌کند و معتقد است توازنی میان نیروهای اجتماعی و افراد سیاست گذار در عرصه رسانه چه در شورای عالی فضای مجازی و چه در سازمان تنظیم مقررات وجود ندارد.

در ادامه‌ی نشست دکترعبدالله گیویان با اشاره به مشکلات رویکردی و فنی (روش شناسی) کتاب اشاره می‌کند، که به طور واضح مشخص نیست کتاب در کدام جغرافیای معرفتی قرار گرفته و گرایش انتقادی نسبت به مسائل ندارد و وجود یک تحلیل آزار دهنده در کتاب منجر به بلاتکلیفی مخاطب می‌شود. چرا که در ابتدای کتاب نویسنده اعلام می‌کند نگاهش به تلویزیون به منزله صنعت است اما در انتها پیشنهاد اصلی‌اش در حوزه سیاست گذاری‌های فرهنگی است.

دکتر گیویان در نقد این کتاب این گونه ادامه می‌دهد که به درستی تلویزیون در ایران و در روزگاری که اینترنت گسترش پیدا کرده است معنی نشده و مخاطب تشنه‌ی دانستن این تعریف است.

در ادامه ایشان اذعان می‌دارد: تلویزیون در ایران از اصلی‌ترین ابزارهای اسلامیزیشن افراطی است که پس از دوران طاغوت و انقلاب تبدیل می‌شود به نهاد مرکزی عرضه قدرت.

در واقع تلویزیون عبارت است از یک نهاد خاص تشیع؛ اگر قرار بر این است که تلویزیون در ایران مطالعه بشود واقعا در ایران مطالعه شود و صورت‌های مشابه و مشابه‌های صورت‌های دیگر ما را فریب ندهد و خیال نکنیم که این ها با آن ها یکی هستند.

دکتر گیویان ضمن مقایسه تلویزیون شیعی و غربی این نکته را متذکر می‌شود که تلویزیون ما موجودی است که هیچ نظیر و مانند ندارد.   از هیج توانسته برای خودش برنامه بسازد و باید بخش‌هایی که مجزا از آن است را جدا کنیم.

وی ادامه می دهد: یکی از  درد و دل‌های جدی که من را ذوق زده کرده، مشکلات ما در عرصه فرهنگ و اجتماع است. مهندسین سوار ما هستند چرا که یکی از مشخصه‌های کشورهای جهان سوم این است که، مهندسان آن کشور از سردمداران عمده فرهنگشان‌اند و سیاست‌های فرهنگی ما نیز تلقی مهندسانه دارند و این از آفات سیاست گذاری‌های فرهنگی و اجتماعی ماست.

در ادامه نشست دکتراحمد میرعابدی به سخنرانی پراخته و در حالی که از وجود زبان ترس و عدم جرات بیان انتقاد چه در صدا و سیما و چه در کتاب «پسا تلویزیون» گله مند است اینگونه ادامه می‌دهد: تلویزیون همه چیز خوارست؛ همه چیز را می‌گیرد و باید دید چگونه بازخورد و برخوردی دارد؛ نگاه به تلویزیون ابزاری بوده و رویدادها انتخابی بوده و هستند.

وی در در پایان نسبت به افزایش بی رویه‌ی کانال‌ها تلویزیونی و برنامه‌های تکراری انتقاد می‌کند.

سخنران اخر همایش دکتر هادی خانیکی بود که ضمن اشاره به کار ویژه و ممتاز دکتر جهرمی و اعتبار اثر ایشان از تحول در فناوری ارتباطی که در عرصه فرهنگ نمود جدی دارد سخن به میان آورده و جامعه‌ی ایرانی را جامعه فرد گرا معرفی می‌کند: مدت‌ها پیش تلویزیون ما شبکه عام بود و مخاطب عام داشت اما اکنون پاره پاره شده و به شبکه‌های موضوعی مبدل گشته و از ارتباط جمعی عبور کرده است و به سمت ارتباط خود گزین می‌رود.

فرد گرایی درون گرایی را افزایش داده و تلویزیون نقش خود را که ارتباطات جمعی و فراگیر بوده است را به فراموشی سپرده و اکنون به مجموعه‌ای از تصاویر و رنگ‌ها و نقش‌ها مبدل شده است.

*رسانه انقلاب

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.