به گزارش سینماپرس، «فیلشاه» در واقع همانگونه که از نام آن مشخص است سرگذشت فیلی است که در زمان حمله حاکم "سرزمین هفت دریا" به سرزمین صبا -مکه- به عنوان "فیلِ شاه" با عظمتی که داشته است در سپاه حرکت میکرد. فیلمساز در این اثر تلاش کرد تا داستان خود را از زندگی این فیل در جنگلهای افریقای جنوبی آغاز و چگونگی رسیدن به سرزمین هفت دریا و انتخاب به عنوان فیل حاکم با روایت داستانهای قرآنی را نمایش دهد و به کودکان مفاهیم اخلاقی مانند مهربانی، داشتن قلب پاک و دلسوزی را یادآوری کند.
کارگردان در این اثر تلاش کرده تا در قالب داستانی زیبا و جذاب از چگونگی تولد این فیل و جایگاه آن در بین حیوانات و رسیدن به هفت دریا و انتخاب به عنوان فیلِ شاه روایت خود را آغاز کند. داستان از جایی شروع میشود که در یک جنگل در افریقا، رئیس فیلها صاحب فرزندی به نام «شادفیل» میشود که همه انتظار دارند جانشین او شود؛ اما بر خلاف تصور همگان "شادفیل" بسیار ساده، دست و پاچلفتی و خوش قلب و دلسوز است که هیکل بزرگش همیشه موجب ایجاد دردسر برای خود و دیگران میشود.
در ادامه افرادی با کشتی برای شکار فیلها به جنگل حمله میکنند و بسیاری از فیلها از جمله "شادفیل" و حیوانات دیگر را برای بکارگیری در امور ساخت و ساز بزرگترین کلیسا و عبادتگاه بسیار زیبا و مهم حاکم هفت دریا به اسارت میگیرند و با خود به شهر میآوردند. در کشتی نیز کودکی خوش صدا و خوش سیما به نام "مریم" حضور دارد که شخصیتی حیوان دوست و دلسوز است که کار تیمار کردن حیوانات را بر عهده دارد و با دستور حاکم به همراه شکارچیها در کشتی حضور دارد.
فیلمساز تا به اینجا به معرفی شخصیتهای داستان خود پرداخته و در ادامه ماجرای اصلی خود را روایت میکند و تا جایی پیش میرود که با آموزشهای لازم قصد دارد تا "شادفیل" را با تغذیه بیش از اندازه و آموزش مبارزه آن را برای خود و به عنوان "فیلشاه" آماده کند. پادشاه در حالی که میبیند عبادتگاهش نابود شد، با تشکیل سپاهی از سربازان به همراهی فیلها قصد حمله به سرزمین صبا و گرفتن کعبه به عنوان بزرگترین و زیباترین عبادتگاه را میکند که در نیمه راه زمانی که "شادفیل" از نقشه حاکم برای نابودی شهر آگاه میشود، از ادامه مسیر سرباز میزند و از سرزمین صبا فاصله میگیرد و درست زمانی که سپاه پیاده به سمت سرزمین صبا میرفتند پرستوهایی با در اختیار داشتن سنگهایی به آنها حمله و هلاکشان میکنند.
این داستان همان داستان سپاه ابرهه و برگرفته از داستانهای قرآنی است که تلاش عوامل فیلم در سادهسازی بسیار ی از مفاهیم اخلاقی و قرآنی و با زبانی ساده و بکارگیری ضربالمثلهای فارسی و آمیختگی آنها با جذابیتهای شخصیتپردازی با حیوانات قابل تقدیر است و نشان دادند که به خوبی از عهده این کار برآمدند.
«فیلشاه» در حالی که در ابتدا با ریتمی تند و پرهیجان آغاز میشود اما در ادامه به آرامی پیش می رود و نبض جریان آن گرفته میشود که آن هم نشان دهنده هوش فیلمساز بوده و سعی کرده تا با این کار ریتم داستان بصورت یکدست حفظ شود، این فیلم توانسته برای کودکان کنجکاویهایی ایجاد کند و با الهام گیری از داستانها و نامهای قرآنی روایت درستی از اصحاب فیل، تولد حضرت محمد (ص) و چگونگی در امان ماندن حضرت موسی (ع) و همچنین توجه به مکه و خانه خدا به عنوان بزرگترین و باشکوهترین عبادتگاه مومنین داشته باشد.
اما نکتهای که نبایداز آن غافل شویم قهرمان پروری در داستان "فیلشاه" است. قهرمان پروری که سالیان متمادی از فیلمهای سینمایی ایرانی رخت بربسته و جایی برای نمایش خود ندارد، در «فیلشاه» به آن توجه شده است و نمایش آن در داستانی قرآنی برای کودک و نوجوان با ایجاد بیان صفتهای مثبت و نکات دوست داشتنی از جمله مسایلی بود که در این فیلم به خوبی به آن اشاره شده است. قهرمان فیلم سفری را شروع میکند که در انتهای راه به پختگی و خودباوری میرسد و سپس تمام اشتباهات و کاستیهایش در ابتدای فیلم را جبران میکند و بهترین جایگزین برای پدر خود به عنوان رئیس قبیله میشود.
اما چیزی که بیش از اندازه به داستان ضربه میزد تعدد شخصیتهای حیوانات بخصوص در میان فیلهای جنگل بوده است که به نظر میرسد برای مخاطبان کودک و نوجوان تا اندازهای گیجکننده است و عوامل تولید میتوانستند از این شلوغی شخصیتهای داستان جلوگیری کنند. از آن گذشته غیرواقعی بودن شمایل شکارچیها نیز از مواردی بوده که نیاز به توجه بیشتری در طراحی چهره آنها داشت تا برای کودک و نوجوان که مخاطب اصلی داستان هستند قابل باورتر باشد.
یکی دیگر از مزایای این فیلم توجه به ضربالمثلهای فارسی با بیان جذاب فیلها بوده است که به طنز داستان کمک زیادی کرده است و مخاطب می تواند با آن ارتباط برقرار کند و برای دقایقی از آن لذت ببرد.
استفاده از داستان حضرت موسی (ع) و داستان اصحاب ابرهه در «فیلشاه» از دیگر مزایای این فیلم بوده که به خوبی توانست با داستانهای قرآنی به قصه خود قوام دهد و در انتهای داستان، شاهد این هستیم که مریم به مادر گمشده خود و فیلشاه نیز به جنگل و آغوش مادر خود میرسند. این پایان بندی برای جامعه هدفی که فیلمساز آن را نشانه گرفته بهترین جمعبندی بوده و تماشاگر از تماشای آن لذت میبرد.
در پایان باید گفت در سینمای ایران جز معدود مواردی که برخی کارگردانان به داستانهای قرآنی پرداختند و برخی از قصهها را به نمایش گذاشتند، سالیان درازی می گذرد که شاهد ساخت فیلم های جدیدی در این زمینه نبودیم اما «فیلشاه» با ورود به این موضوع و استفاده از داستانهای قرآنی و نمایش آن برای قشر کودک و نوجوان را میتوان یک اتفاق مبارک و سرآغاز فیلمسازی دینی در سینمای انیمیشن بدانیم که در برههای که فیلمسازان به سوی ساخت فیلمهای تجاری و گیشه پسند رفتهاند؛ میتوان امیدوار بود که فیلمسازان دیگری هستند که با ورود به این ژانر و تحمل تمام سختیهای ساخت انیمیشن، از آن غافل نشدند و به دنبال نمایش داستانهای قرآنی هستند.
*مشرق
ارسال نظر