به گزارش سینماپرس، تصادفی صورت گرفته و زن و مردی در ماشین بیهوش در بیمارستان هستن؛ چطور ممکن است که همسران این دو نفر پس از فیلمی که ظاهراً نمایانگر خیانتی است که صورت گرفته، تا ۴۵ دقیقه از فیلم هیچ سخنی با هم برای پی بردن به راز زن و شوهرشان نمیگویند!؟ نیاز به کلامی بیشتر شاید نباشد، همینجا میتوان سینما را ترک کرد، به اندازه کافی به شعور بیننده توهین شده است! «صبوری غیرقابل باور پس از شک به خیانت» چنان حالت بدی برای بیننده رقم میزند که هر دقیقه به سمت ساعتش سر میچرخاند.
انتخاب بازیگران درست نیست. بازیهای ضعیف آقایان «هاشمپور» و «قریبیان» و خانم «حصاری» این پرسش را به ذهن میآورد که چرا در این فیلم هستند و چه نقشی را جز چند جمله منفعل دارند؟
سکانس قدمزدن «پژمان بازغی» و «آزاده زارعیپور» شبیه صحنههای عاشقانه است، نه مرد و زنی که همسرانشان به زندگی آنها خیانت کردهاند! سکانسها یکی پس از دیگری پر از ایرادند. سوالی که باید دقیقه اول از سام قربیان پرسیده شود، یک ساعت پس از شروع فیلم اتفاق میافتد! در آخر هم «مینا وحید» دلیل خیانت خود را تنهایی و دوری از شوهر به علت مشغله کاری زیاد میداند! زودتر از این نمیتوانستید این را بگویید!؟ فیلم از آغاز تا پایان به شعور مخاطب لطمه زده است و یادآوری هر لحظه فیلم تنها هیچ و هیچ و هیچ را ذهن تداعی میکند، فقط نمیدانم چرا مورد تایید هیئت داوران قرار گرفته است؟
*آرش خسروانی
ارسال نظر